گزنه؛ ناامیدی و ناکامی، دَه از یازده
یک حادثهی ناگوار برای نویسندهی نوجوان موجب رویآوری او بهطبابت میشود. همین امر او را در جمعی از افراد قرار میدهد که با وجود کاستیها لذت میبرد و تجربیات شیرینی کسب میکند. او با وجود تمام دردی که دارد بهزندگی ادامه میدهد. روزی از سوی نامادری مورد لطف قرار میگیرد و همین لطف، عشق و علاقهاش بهدختر او را برمیانگیزد..!