آتاتُرک و سیاست‌ دین‌زدایی از جمهوری نوپای ترکیه

آتاتُرک یک سکولار و ملی‌گرا به شمار می رفت که اصلاحات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بسیاری انجام داد تا یک کشور مدرن، پیشرفته و سکولار را که در نظر داشت به وجود آورد. در واقع آتاتُرک ساخته‌های اجتماعی و قدیمی ترکیه را عامل عقب ماندگی می دانست.
اتاتورک دین زدایی

مصطفی کمال ۱۹ می ۱۸۸۱ در شهر تسالونیکی، در شمال یونان فعلی که در آن زمان جزئی از امپراتوری عثمانی بود، به‌دنیا آمد. آتاتُرک به‌عنوان تنها مرد بازمانده در خانواده‌ مهم‌ترین شخص خانواده بود و کودکی بسیار سختی داشت.خواهرش مقبوله بعدها می‌گفت او آن‌قدر مغرور بود که جفتک چارکُش بازی نمی‌کرد؛ زیرا خم نمی‌شد تا بگذارد بچه‌های دیگر از روی او بپرند. آتاتُرک بعدا اظهار کرد: «خصلتی هست که از کودکی با خود داشته‌ام. در خانه که بودم هرگز میل نداشتم وقتم را با خانواده یا دوستی دیگر بگذرانم. از کودکی همواره ترجیح داده‌ام تنها و مستقل باشم و همیشه به این شیوه زیسته‌ام. من خصوصیت دیگری هم دارم: هرگز با نصیحت‌ها یا تذکراتی که مادرم‌ (پدرم خیلی زود درگذشت‌) خواهرم یا هر کدام از نزدیک‌ترین کسانم بنا بر ملاحظات خود بر من می‌قبولاندند، کنار نمی‌آمدم

مصطفی کمال در جوانی وارد ارتش عثمانی شد و با درجه‌ی سروانی فارغ التحصیل شد. وی طی سالهای ۱۹۰۵ و ۱۹۰۷ در لشکر ۵ سوریه و لشکر ۳ مقدونیه ایفای نقش کرد. در سرکوب شورش ۳۱ مارس ۱۹۰۹ استانبول نقش داشت و پس از حمله نظامی ایتالیا در سال ۱۹۱۱ به لیبی اعزام شد. پس از موفقت در لیبی به درجه سرگردی دست یافت و سپس طی سالهای ۱۹۱۲ و ۱۹۱۳ در جنگهای بالکان شرکت کرد. در جنگ‌های بالکان به سمت فرماندهی رسید و در سال ۱۹۱۶ در تنگه داردانل و شبه‌جزیره گالیپولی در برابر انگلیسی‌ها مقاومتی کم‌نظیر کرد و مانع اشغال استانبول توسط نیروهای بریتانیا و متفقین در جنگ جهانی اول شد.این پیروزی باعث شد چرچیل در بریتانیا از مقام فرماندهی نیروی دریایی عزل شود. او سپس در جبهه روس نبرد کرد. در جنگ جهانی اول، دولت عثمانی شکست خورد و مناطق بسیاری در شمال آفریقا و حجاز، سوریه، عراق به‌دست کشورهای بریتانیا و فرانسه افتاد. قسمت‌هایی از اروپای خاوری نیز با حمایت فاتحان جنگ به استقلال رسیدند. در اواخر جنگ جهانی اول، تُرکیه مورد هجوم فرانسه و ایتالیا از جنوب و یونان از شرق بود. آتاتُرک رهبری جنگ استقلال تُرکیه را برعهده داشت.در پایان جنگ جهانی اول، مردم تُرکیه از بی‌کفایتی خلیفه محمد ششم و نظام عثمانی به‌تنگ آمده‌ بودند و آتاتُرک رهبری خیزش علیه خلافت و امپراتوری عثمانی را برعهده گرفت و به این ترتیب زمینه‌های ریاست‌جمهوری او فراهم شد.سرانجام در ۲۹ اکتبر ۱۹۲۳ تاسیس نظام جمهوریت از سوی مجلس تُرکیه به تصویب رسید، آتاتُرک نیز به عنوان رییس جمهور انتخاب شد.

مصطفی کمال آتاتُرک یک سکولار و ملی گرا به شمار می رفت که اصلاحات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بسیاری انجام داد تا یک کشور مدرن، پیشرفته و سکولار را که در نظر داشت به وجود آورد. در واقع آتاتُرک ساخته های اجتماعی و قدیمی ترکیه را عامل عقب ماندگی می دانست و صرف نظر از شرایط جامعه از اروپا الگوبرداری می کرد.

شاید این پست هم برای شما جالب باشد:  فراماسونری؛ انجمنی برای برابری یا شیطان‌پرستی؟! + آلبوم تصاویر

از جمله مهمترین اصلاحات آتاتُرک، سیاست‌های دولت او در باب دین زدایی و تجدد بود. دین زدایی نه فقط مستلزم جدایی دولت از نهادهای اسلامی، بلکه مستلزم زدودن مفاهیم و مناسک سنتی اسلام از اذهان افراد و نوسازی همه جنبه های کشور و جامعه بود؛ جنبه هایی که بر اساس سنتها و روشهای اسلامی شکل گرفته بود. جدایی دولت از نهادهای اسلامی می بایست در اولویت نخست قرار می گرفت. پس از تحقق رشته اصلاحاتی که می بایست به اتحاد میان مذهب و دولت که ویژگی امپراتوری عثمانی شده بود خاتمه دهد، خلافت منسوخ شد و بدینسان به اقتدار طبقه مذهبی در محدود کردن قدرت دولت و نظارت بر آن نیز خاتمه داده شد. موقعیت و مقام روحانیت و وزارت موقوفات منسوخ شد و به جای آنها دوایر کوچکی عهده دار امور مذهبی (دیانت ایشلری مدورلوگو) و اوقاف (اوقاف مدورلوگو) شدند که مستقیما تحت نظارت مقام نخست وزیر قرار داشتند. موقوفات به گونه ای مستقل حفظ و اداره می شد. اما در آمدهای حاصل از موقوفات به خزانه واریز می گردید که بخش اعظم این درآمد به مصرف امور عام المنفعه می رسید، در حالی که برای اداره امور مساجد و سایر اماکن مذهبی، به لحاظ مالی، تنها به قدر ضرورت تعلق می گرفت و فقط حقوق اقلیتی کوچک از کار گاران رسمی مذهبی پرداخت می شد. بیشتر علما بازنشسته شدند ( ۳ مارس۱۹۲۴م). تمامی نظام مدارس دینی برچیده شد و مکتبها و مدارس علوم دینی در یک نظام یکپارچه آموزشی ملی و تحت مدیریت وزارت آموزش و پرورش تلفیق شدند.

آخوند سنی در ترکیه

قیامها و شورشهای متناوب محافظه کاران مسلمان اغلب واکنشهایی مستقیم در برابر اقدامهای گوناگونی بود که بقایای شالوده اقتدار پیشین آنان را متزلزل می کرد. در ۸ آوریل ۱۹۲۴م، قانون تشکیلات محکمه ملی (محکمه تشکیلات قانون) اعلام شد؛ بر اساس این قانون محاکم شریعت برچیده شدند، قاضیان این محاکم بازنشسته شدند و اختیارات این محاکم به محاکم عرفی واگذار شد. اندکی بعد، مجله و قوانین شریعت منسوخ و به جای آنها مجموعه قوانین جدید عرفی تدوین شد؛ که بر اساس قوانین سویس، ایتالیا و آلمان تنظیم شده بودند. در ۳۰ نوامبر سال ۱۹۲۵م، مجلس خانقاههای دراویش و زاویه ها و نیز همه زیارتگاههای مذهبی را تعطیل و عناوین مذهبی و استفاده از آنها را منسوخ کرد، علاوه بر این، مجلس پوشیدن قبا را در اماکن عمومی بجز در موقعیتهای خاص از جمله در مراسم عزا، منع شد. با تجدید نظرهایی که در قانون اساسی شده بود، موادی از قانون که تصریح می کرد اسلام دین رسمی کشور است و حکومت بایستی از شریعت حمایت کند، منسوخ شد؛ بنابراین، تغییرات یاد شده تنها تأییدی بود بر فعالیتهایی که پیش از آن در تضعیف نهادها و رهبران مذهبی صورت گرفته بود؛ اگرچه نفوذ مذهب بر توده های مردم بویژه در روستاها، مدتها ادامه یافت.

شاید این پست هم برای شما جالب باشد:  مستند کوتاه؛ فرزند انقلاب، این‌بار نوبت صادق قطب زاده!

تغییرات دیگر بیشتر در جهت تضعیف طبقات مذهبی به گونه ای غیرمستقیم و از طریق تشویق روحیه تجدد گرایی در اذهان و دلهای یکایک اهالی جمهوری اعمال می شد. چند همسری منسوخ شد و طلاق می بایست بنا بر حکم دادگاه صورت می گرفت و زنان نیز در بسیاری موارد حق طلاق یافتند. پوشیدن عمامه و فینه در اماکن ممنوع و پوشیدن کلاه رسمی شد و بدینسان همه آثار حاکی از تمایزات مربوط به درجه، طبقه و مذهب محو شد. زنان به عدم استفاده از چادر و حجاب تشویق شدند، اما هیچ گاه چادر داشتن امری خلاف قانون شناخته نشد. ازدواج رسمی برای همه کسانی که می خواستند ازدواج کنند اجباری شد، اگر چه کسانی که می خواستند ازدواجشان بر اساس موازین شرعی نیز باشد، هیچ گونه منعی نداشتند (۱۹۲۶ م). در این زمان زنان مسلمان بتدریج در مسابقات زیبایی ظاهر شدند و در سال ۱۹۲۹م، نخستین ملکه زیبایی زنان ترکیه برگزیده شد. به زنان حق انتخاب کردن و انتخاب شدن نخست در انجمنهای شهرداری (۱۹۳۰م) و سپس در شوراهای ریش سفیدان روستاها (۱۹۳۳م) و در انتخابات مجلس کبیر ملی (۱۹۳۴م) داده شد. در مدارس دولتی، خدمات کشوری و مشاغل آزاد، زنان براساس حقوقی مساوی با مردان پذیرفته شدند.

لعل نهرو در اینابره مینویسد: «کمال پاشا با برنامه ریزی و اقدامات مفصل زنان را از حجاب بیرون آورد. نسلی از زنان که در کنج انزوا و در ماورای حجاب زندگی کرده بودند ناگهان در طی چند سال به صورت حقوقدانان، وکلای عدلیه، معلمان، پزشکان و نمایندگان ملی در آمدند

مصطفا کمال پاشا

تجددگرایان با فرود آوردن چندین ضربه دیگر، جسارت بیشتری یافتند. دستگاههای بین المللی گاه شماری و زمان سنجی جایگزین نظامهای سنتی اسلامی شد. شش سال بعد، نظام اندازه گیری متریک جایگزین واحدهای قدیمی اندازه گیری وزن و حجم شد. ساختمانها و خانه ها به شیوه اروپایی شماره گذاری و همه خیابانها نامگذاری شدند. نوشیدن مشروبات الکلی برای مسلمانان منع قانونی نداشت و تولید و فروش آن در انحصار دولت باقی ماند چنان که همه منافع حاصل از آن عاید خزانه دولت می شد. تندیسها و تصاویر کمال پاشا برغم سنت دیرینه اسلامی که با پیکره سازی مخالف است در اماکن عمومی ظاهر شدند. بنا بر یک ابلاغ دولتی مقرر شد که تابلو و پرچمهایی که عبارات مذهبی روی آن نقش بسته از نماهای بیرونی اماکن عمومی محو شود و استفاده از آنها در ساختمانهای شخصی نیز مذمت می شد. گام غیر مستقیم دیگر که در عین حال مؤثرترین گام در جهت محو سنتهای دیرینه مذهبی تلقی می شد، در قلمرو زبان و نحوه استفاده از آن صورت گرفت. در اول نوامبر سال ۱۹۲۸م، مجلس کبیر ملی همه ترکها را ملزم کرد که با شروع سال جدید، یا از طریق گذراندن امتحان با با حضور یافتن در مجموعه مدارس ویژه ملی که به منظور آموزش الفبای لاتین تأسیس شده بودند، این الفبا را فرا گیرند و از آنها به جای الفبای سنتی عربی استفاده کنند و همچنین استفاده از خط عربی حتی برای متون مذهبی کاملا ممنوع شد.ترجمه های ترکی قرآن، که از نظر مسلمانان مذموم و کفر آمیز تلقی می شود، به تشویق حکومت به رشته تحریر در آمد و در ۲۲ ژانویه ۱۹۳۲م در ملاعام قرائت شد و در میان عموم مردم هیجانی برانگیخت. تنها چند روز بعد برای نخستین بار، در مسجد سلیمانیه ، نماز جمعه به زبان ترکی برگزار شده و دقیقا یک سال بعد مقرر شد که در مساجد گوشه و کنار کشور زبان ترکی هم در اذان و هم در خود نماز به کار گرفته شود . از شرکتها و سفارتخانه های خارجی مصرانه خواسته شد که به جای اسامی جغرافیایی متداول، از اسامی ترکی استفاده کنند و به همین منظور تشویقهایی برای آنها در نظر گرفته شد؛ بدینسان قسطنطنیه، استانبول و آدریانوپل، ادرنه، نام گرفت. شهروندان موظف شدند که برای خود نام خانوادگی انتخاب کنند (۱۹۳۴م) و مجلس در پی این دستور به کمال لقب آتاتورک داد و استفاده از این عنوان را برای سایر مردم ممنوع اعلام کرد. آخرین گامها زمانی برداشته شد که پوشش غربی به عنوان لباس رسمی پذیرفته و به جای جمعه روز یکشنبه تعطیل رسمی هفته اعلام شد.

شاید این پست هم برای شما جالب باشد:  سه دیدگاه از سیاحان خارجی در مورد ایران

تغییر نگارش ترکی اتاترک

یکی از عوامل مهم دین زدایی گسترش نظام آموزشی در سراسر جمهوری بود. در این نظام تعیین سیاستهای کلی آموزشی بر عهده وزارت آموزش و پرورش بود که با کمک شورای آموزشی انجام می شد؛ اعضای شورای آموزشی عبارت بودند از مقامهای رسمی وزارت و نمایندگانی از معلمان و مدیران در سطوح مختلف آموزشی که هر چند وقت یکبار جلسه داشتند و درباره گسترش سیاستهای مربوط به برنامه های آموزشی و مقررات آموزشگاهی تصمیم می گرفتند. در این زمان آموزش عمومی به کلی از مذهب جدا شد؛ آموزش درسهای دینی ممنوع و منحصرا محدود به خانواده ها شد. آموزش ابتدایی برای همه کودکان، صرف‌نظر از مذهب آنان، اجباری و رایگان شد تا از این طریق امکان آموزش مشترک فراهم شود.

سیاست های جدید تاثیرش را گذاشته بود. جوانان نسبت به خرافات و ارزشهای موهوم سنتی بی اعتقاد و به تعالیم روحانیان بی‌توجه بودند. در زمان کمال پاشا، حضور در مساجد بیشتر به افراد نسل گذشته محدود می شد، بجز در روستاها که علما همچنان اندکی نفوذ داشتند. اما به طور کلی، تا زمان جنگ جهانی دوم، سیاستهای مبتنی بر دین زدایی جمهوری به مقاصد اصلی خود دست یافته بود. رهبران دینی نفوذ خود را بر توده های مردم ساکن شهرها از دست داده بودند.

 

منابع

نگارش و گردآوری: قجرتایم

اگر به «تاریخ» علاقه‌مند هستید؛ پیشنهاد می‌کنیم حتما در اینستاگرام خود به خانواده‌ی بزرگ ۳۴۰,۰۰۰ نفری «قجرتایم» بپیوندید! صفحه‌ی اینستاگرام ما به صورت «روزمره»، بروزرسانی می‌شود؛ پس همین حالا افتخار بدهید و در اینستاگرام خود شناسه‌ی «QajarTime» را جستجو و فالو کنید.

5/5 - (1 امتیاز)

5 پاسخ

  1. خیییلی واضحه که ریشه تمام سیاستهای اتا ترک برمبنای سیاست بریتانیا برای دینزدایی و بی بند باری بوده و موفق هم شده
    خدا لعنت کنه که دینو شرف مردمو بازیچه سیاست بی دینها کردن

  2. البته انتخاب یکشنبه به عنوان روز تعطیل مسیحی ها (حتی اگر سکولار شده باشه ) انتخاب یک تقدس مسیحی اینجا بر تقدس دیگر (اسلامی) است اگر شنبه را تعطیل می کرد می شد یهودی ….این میزان دین زدایی در خود غرب هم به این شکل وسواس گونه انجام نمی شده دین زدایی در خاورمیانه بر خلاف کشورهای غربی مثل مثلا انگلستان بیشتر یک نوع اسلام ستیزی بوده حالا خشن یا آرام به هر حال گناه عدم پیشرفت مسلمانان و پیشرفت غرب اینطوری از اسلام انتقام گرفت به خصوص که غربی ها هنوزم فتوحات مسلمانان را یادشون بود البته دوستان یادشون باشه که بالاخره در ترکیه هم س این سیاست ها برگشت خورد حزب عدالت و توسعه و البته در ایران هم برگشت خورد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *