قلم سرنوشت

قلم سرنوشت؛ پایانِ کار، ۲۵ از ۲۵ (پایان)

اکنون شرایط نویسنده تغییر کرده‌است. با توجه به گذشته، متوجه می‌شود که حرص و طمع جز نابودی، نتیجه‌ای نخواهد داشت. او مقروض شده‌است و باید دست به کارهایی بزند که اصلاً راضی نیست، اما چاره‌ای هم ندارد. رفته‌رفته از جدایی‌ها و دیگر تجارب و نظریات خود می‌گوید. سپس ۸۰ سال مشقت کار و ۵۰ سال رنج قلم را به پایان می‌رساند…!

در ادامه بشنوید
قلم سرنوشت

قلم سرنوشت؛ اعجازِ انسان، ۲۴ از ۲۵

نویسنده پس از گذر از مشکلات بسیار و مواجه‌شدن با غمِ از دست‌دادن مادر، کسب‌و‌کار را به حالت رشد و رواج رسانده‌است، اما همچنان با همسر دوم خود بر سرِ مشکل است و ناسازگاری می‌کند. البته اوضاع نابسامان جدید سیاسیِ کشور باعث شده تا مشاغل جدیدش نیز غرق ضرر شوند و ناامیدش سازند. به همین جهت عزم سفری زیارتی می‌کند…!

در ادامه بشنوید
قلم سرنوشت

قلم سرنوشت؛ میم مثلِ… ۲۳ از ۲۵

نویسنده در شرایطی سخت قرار گرفته‌است. از طرفی عدم توان در نگهداریِ فرزند و از طرفی دیگر نیز مشکلات ریشه‌دارِ مادرش باعث می‌شود تا مجدداً ازدواج نماید. هر چند که اصلاً راضی نیست، اما صحبت‌های مادر و شرایط فعلی مجابش می‌سازد تا بپذیرد. پس از آن در شغل خود مدام دچار بدیُمنی می‌شود و حادثه‌ی تلخی را هم در ادامه تجربه می‌کند…!

در ادامه بشنوید
قلم سرنوشت

قلم سرنوشت؛ تقدیرِ مکرّر، ۲۲ از ۲۵

نویسنده وضع فعلی را نابسامان می‌نگرد و سپس با شکایت دیگر همسایه‌ها مواجه می‌شود و همین موضوع بیش از پیش ذهنش را مشغول می‌کند. پس از ورود به خانه، متوجه عدم حضور همسر و فرزندش می‌شود و هرچه می‌جوید، اثری از آن‌ها پیدا نمی‌کند. سپس به هم‌خانه‌شان که جهت رفع تنهاییِ همسرش در آن‌جا زندگی می‌کنند رجوع می‌کند…!

در ادامه بشنوید
قلم سرنوشت

قلم سرنوشت؛ بنیادِ بد، ۲۱ از ۲۵

پس از نقل‌مکان‌های متعدد، حال نوبت به تغییر دکان و ادامه‌ی کسب‌و‌کار رسیده‌است. اگرچه مشکلی از سوی شغل وجود ندارد، اما نویسنده هرچه زیادتر تلاش می‌کند، گویی بیشتر ناامید می‌گردد. در ادامه یک قطعه زمین خریداری می‌کند و سپس از خانه‌ی مادر می‌رود و ساکن خانه‌ی نیم‌ساخته‌ی خودش می‌شود. حال او صاحب یک فرزند شده‌است…!

در ادامه بشنوید
قلم سرنوشت

قلم سرنوشت؛ جادوی هوش، ۲۰ از ۲۵

نویسنده مدتی‌ست که غرق مطالب کتاب و یافته‌های آن خانه‌ی رازآلود و اسرارآمیز شده‌است؛ به همین دلیل شوقی محرکش می‌شود تا به جست‌و‌جوی دیگر کتب مرتبط با آن مسائل بپردازد و بیش از پیش از علومی که روایت شد سر درآورد. پس از روشن‌شدن ماجرای سرقت، حال استعدادش دهان‌به‌دهان می‌چرخد و افراد بسیاری به دنبالش هستند…!

در ادامه بشنوید
قلم سرنوشت

قلم سرنوشت؛ دزدِ محبوب، ۱۹ از ۲۵

نویسنده پس از ازدواج و گذشت زمان، قصد دارد تا مادرش را ملاقات کند و همسرش نیز مشتاق چنین امری‌ست، اما دیدار با مادرش، مقداری شرایط را پیچیده می‌کند و از سوی او نیز گوشزد می‌شود. نهایتاً پیشامدهای جدید نویسنده را وادار به نقل‌مکان‌های متعدد می‌کند و رفته‌رفته متوجه امری می‌شود که چندان برایش خوشایند نیست…!

در ادامه بشنوید
قلم سرنوشت

قلم سرنوشت؛ زن و شوهری، ۱۸ از ۲۵

نویسنده گویی پشیمان است، اما می‌داند که هرچه کند، با خود و زندگی‌اش کرده‌است. در ادامه‌ی ماجرای شب اول کماکان خسته و درمانده وقت می‌گذراند و فرستادگان مادرِ همسرش نیز منتظر دریافت مدرک پاکیِ عروس هستند. پس از آن، موضوع جدیدی از سوی مادرِ همسرش پیش می‌آید که او را آزرده‌خاطر می‌سازد و داستان کمی تغییر می‌کند…!

در ادامه بشنوید
قلم سرنوشت

قلم سرنوشت؛ نوازشِ زفاف، ۱۷ از ۲۵

نویسنده بابت رفتارهای مادرِ فاطمه بسیار ناراحت و سرخورده‌ست و تصمیم به بازگرداندن جهاز می‌گیرد، اما با اصرار آشنایان فراموش می‌کند و به جشن عروسی می‌پردازد. پس از اتمام مراسم و ورود به خلوت عروس، باید رسم پایانی را به انجام برساند، منتها عدم رغبت و خستگی‌اش او را از خود بی‌خود کرده‌است و همه‌ی افراد هم منتظر هستند…!

در ادامه بشنوید
قلم سرنوشت

قلم سرنوشت؛ عیش و عزا، ۱۶ از ۲۵

نویسنده قول و قرار ازدواج را با مادرِ فاطمه درمیان می‌گذارد و بالاخره این وصلت سر می‌گیرد. پس از عقد، طی قرارهایی که با همسرش به گردش می‌روند، گفت‌و‌گویی بین‌شان رد و بدل می‌شود که نویسنده را دل‌چرکین می‌کند، منتها کار از کار گذشته‌است. حال نوبت جشن و مراسم عروسی است که آن‌هم چندان بی‌دردسر نیست…!

در ادامه بشنوید