![قلم سرنوشت](https://qajartime.com/wp-content/uploads/2022/06/25-قلم-سرنوشت.jpg)
قلم سرنوشت؛ پایانِ کار، ۲۵ از ۲۵ (پایان)
اکنون شرایط نویسنده تغییر کردهاست. با توجه به گذشته، متوجه میشود که حرص و طمع جز نابودی، نتیجهای نخواهد داشت. او مقروض شدهاست و باید دست به کارهایی بزند که اصلاً راضی نیست، اما چارهای هم ندارد. رفتهرفته از جداییها و دیگر تجارب و نظریات خود میگوید. سپس ۸۰ سال مشقت کار و ۵۰ سال رنج قلم را به پایان میرساند…!
![قلم سرنوشت](https://qajartime.com/wp-content/uploads/2022/06/24-قلم-سرنوشت.jpg)
قلم سرنوشت؛ اعجازِ انسان، ۲۴ از ۲۵
نویسنده پس از گذر از مشکلات بسیار و مواجهشدن با غمِ از دستدادن مادر، کسبوکار را به حالت رشد و رواج رساندهاست، اما همچنان با همسر دوم خود بر سرِ مشکل است و ناسازگاری میکند. البته اوضاع نابسامان جدید سیاسیِ کشور باعث شده تا مشاغل جدیدش نیز غرق ضرر شوند و ناامیدش سازند. به همین جهت عزم سفری زیارتی میکند…!
![قلم سرنوشت](https://qajartime.com/wp-content/uploads/2022/06/23-قلم-سرنوشت.jpg)
قلم سرنوشت؛ میم مثلِ… ۲۳ از ۲۵
نویسنده در شرایطی سخت قرار گرفتهاست. از طرفی عدم توان در نگهداریِ فرزند و از طرفی دیگر نیز مشکلات ریشهدارِ مادرش باعث میشود تا مجدداً ازدواج نماید. هر چند که اصلاً راضی نیست، اما صحبتهای مادر و شرایط فعلی مجابش میسازد تا بپذیرد. پس از آن در شغل خود مدام دچار بدیُمنی میشود و حادثهی تلخی را هم در ادامه تجربه میکند…!
![قلم سرنوشت](https://qajartime.com/wp-content/uploads/2022/06/22-قلم-سرنوشت.jpg)
قلم سرنوشت؛ تقدیرِ مکرّر، ۲۲ از ۲۵
نویسنده وضع فعلی را نابسامان مینگرد و سپس با شکایت دیگر همسایهها مواجه میشود و همین موضوع بیش از پیش ذهنش را مشغول میکند. پس از ورود به خانه، متوجه عدم حضور همسر و فرزندش میشود و هرچه میجوید، اثری از آنها پیدا نمیکند. سپس به همخانهشان که جهت رفع تنهاییِ همسرش در آنجا زندگی میکنند رجوع میکند…!
![قلم سرنوشت](https://qajartime.com/wp-content/uploads/2022/06/21-قلم-سرنوشت.jpg)
قلم سرنوشت؛ بنیادِ بد، ۲۱ از ۲۵
پس از نقلمکانهای متعدد، حال نوبت به تغییر دکان و ادامهی کسبوکار رسیدهاست. اگرچه مشکلی از سوی شغل وجود ندارد، اما نویسنده هرچه زیادتر تلاش میکند، گویی بیشتر ناامید میگردد. در ادامه یک قطعه زمین خریداری میکند و سپس از خانهی مادر میرود و ساکن خانهی نیمساختهی خودش میشود. حال او صاحب یک فرزند شدهاست…!
![قلم سرنوشت](https://qajartime.com/wp-content/uploads/2022/06/20-قلم-سرنوشت.jpg)
قلم سرنوشت؛ جادوی هوش، ۲۰ از ۲۵
نویسنده مدتیست که غرق مطالب کتاب و یافتههای آن خانهی رازآلود و اسرارآمیز شدهاست؛ به همین دلیل شوقی محرکش میشود تا به جستوجوی دیگر کتب مرتبط با آن مسائل بپردازد و بیش از پیش از علومی که روایت شد سر درآورد. پس از روشنشدن ماجرای سرقت، حال استعدادش دهانبهدهان میچرخد و افراد بسیاری به دنبالش هستند…!
![قلم سرنوشت](https://qajartime.com/wp-content/uploads/2022/05/19-قلم-سرنوشت.jpg)
قلم سرنوشت؛ دزدِ محبوب، ۱۹ از ۲۵
نویسنده پس از ازدواج و گذشت زمان، قصد دارد تا مادرش را ملاقات کند و همسرش نیز مشتاق چنین امریست، اما دیدار با مادرش، مقداری شرایط را پیچیده میکند و از سوی او نیز گوشزد میشود. نهایتاً پیشامدهای جدید نویسنده را وادار به نقلمکانهای متعدد میکند و رفتهرفته متوجه امری میشود که چندان برایش خوشایند نیست…!
![قلم سرنوشت](https://qajartime.com/wp-content/uploads/2022/05/18-قلم-سرنوشت.jpg)
قلم سرنوشت؛ زن و شوهری، ۱۸ از ۲۵
نویسنده گویی پشیمان است، اما میداند که هرچه کند، با خود و زندگیاش کردهاست. در ادامهی ماجرای شب اول کماکان خسته و درمانده وقت میگذراند و فرستادگان مادرِ همسرش نیز منتظر دریافت مدرک پاکیِ عروس هستند. پس از آن، موضوع جدیدی از سوی مادرِ همسرش پیش میآید که او را آزردهخاطر میسازد و داستان کمی تغییر میکند…!
![قلم سرنوشت](https://qajartime.com/wp-content/uploads/2022/05/17-قلم-سرنوشت.jpg)
قلم سرنوشت؛ نوازشِ زفاف، ۱۷ از ۲۵
نویسنده بابت رفتارهای مادرِ فاطمه بسیار ناراحت و سرخوردهست و تصمیم به بازگرداندن جهاز میگیرد، اما با اصرار آشنایان فراموش میکند و به جشن عروسی میپردازد. پس از اتمام مراسم و ورود به خلوت عروس، باید رسم پایانی را به انجام برساند، منتها عدم رغبت و خستگیاش او را از خود بیخود کردهاست و همهی افراد هم منتظر هستند…!
![قلم سرنوشت](https://qajartime.com/wp-content/uploads/2022/05/16-قلم-سرنوشت.jpg)
قلم سرنوشت؛ عیش و عزا، ۱۶ از ۲۵
نویسنده قول و قرار ازدواج را با مادرِ فاطمه درمیان میگذارد و بالاخره این وصلت سر میگیرد. پس از عقد، طی قرارهایی که با همسرش به گردش میروند، گفتوگویی بینشان رد و بدل میشود که نویسنده را دلچرکین میکند، منتها کار از کار گذشتهاست. حال نوبت جشن و مراسم عروسی است که آنهم چندان بیدردسر نیست…!