امروز تنها زمانی از “ببر مازندران” یاد میکنیم که هنرنمایی قهرمانان کُشتی مازندرانی را در مسابقات جهانی و … میبینیم، اما تا همین چند دهه پیش ببر مازندران وجود داشت. شکار بیرویه در دورهی قاجار و افزایش جمعیت انسانها و کوچکتر شدن محیط زندگیشان و دگر دلایل دست به دست هم داد تا ببر مازندران (هیرکانی) منقرض شود و امروز به نظر میرسد سرنوشت یوزپلنگ ایرانی هم همین خواهد بود.
در ارتباط همین موضوع در خاطرات شاهزاده ظلالسطان پسر بزرگ ناصرالدینشاه قاجار میخوانیم:
«…از شهر ساری به گلوگاه آمدیم که خانه رضاقلیخانکربالی بود. دیگر بعد از چند شب توقف از آنجا به طرف میانکاله حرکت کردیم. دیگر در عرض راه آبادی و دهاتی نبود و جا و منزل نبود، یکی دو منزل رفتیم؛ بی مزهها و خنکها و ترسوهای اهل اردو خبری جعل کرده و یک شهرتی دادند که “دستهجات دروغی پیاده ترکمنان را دیدهاند هزار هزار!” بهاءالملک وزیر من که مرد عاقلی بود، چند نفر از صاحب منصبان اردو را تنبیه کامل کرد، و این گفتگو دیگر خوابید.وارد دهنهی جزیره شدیم. اینقدر گاو که از دهات گریخته بود به آنجا رفته بود به مرور وحشی شده بود، و ببر و مرال (گوزن قرمز) و قرقاول و شوکا (کوچکترین گوزن ایران) دیدیم و شکار کردیم که خدا میداند! نمیدانم در آینده خواننده باور می کند یا نه؟ واقعا هزار هزار فرار میکردند.
با این اردوی به این بزرگی و عظمت به قدر چهل روز در این جزیره کوچک ماندیم. “شخصی نبود از تفنگچی و سرباز و سوار که شکاری نزده باشد!” آنچه میرزا محمدخان منشی حدودا یادداشت کرده بود از این قرار است :
ششهزار قرقاول به ساری، به دوستان خودمان در شهر فرستاده شد! سی و پنج ببر، هجده پلنگ، شصت و سه گاو و گاومیش اهلی، که وحشی شده بودند! یکصد و پنجاه مرال که گاو کوهی میگویند. در این چهل روز توقف ما در آنجا کشته شد! چه قدرها فرار کردند به جنگلهای بزرگ، و چه قدرها در خود جزیره ماندند؛ حسابش را خدا میداند! (منظور از فرار کردهها حیواناتی هستند که تیر خوردند و زخمی فرار کردند!)»
اما آنچه من شکار کردم: «گاو وحشی شش عدد، مرال ده عدد، شوکا زیاد کشته شد و زدند، ولی من نزدم. قرقاول صد و پنجاه عدد. باور نمیکنید صدای تفنگ در تمام روز قطع نمیشد! دیگر روزهای آخر، شکارها بها و ارزشی نداشتند.» این قتلعامی که شاهزاده ظلالسطان فقط در میانکاله کرد کار را به جایی رساند که امروز از این منطقه فقط قرقاول دارد!
نگارش وگردآوری: قجرتایم
برگرفته از خاطرات ظلالسلطان، سرگذشت مسعودی، به قلم مسعودمیرزا ظلالسلطان، انتشارات اساطیر
یک پاسخ
مرده شوره تمام شاه های ایران رو ببرن که انقدر بی شور و نفهم بودن که با شکار بی رویه موجب انقراض چه حیواناتی شدن.یکی زن سر لخت میدید یه تیکه از مملکت رو میبخشید اون یکی هم با شکار وجسد این حیوانات عکس یادگاری میگرفت. واقعا بهتر که رفتین و نسل شما هم منقرض شد