چکیدهی اپیزود سوم از فصل پنجم؛
میرزاباقر انتخابی کرد که عجولانه بود وسخت پشیمان شد. اما پشیمانیاش فایدهی چندانی ندارد. او متوجه حضور کبری در تهران میشود و آشنایی پیدا میکند تا وسیلهی آشتیِ کبری با او شود. هرچند کبری دلچرکینتر از این حرفهاست، اما وجود هَوو و شوق پسزدن او، کمی با میرزاباقر همراهش میسازد. در این بین جواهر هم دست بهکار خطرناکی میزند…!
نویسنده؛ جعفر شهری باف
راوی؛ فرهاد مهرآبادی
برای حمایت از صدای قجرتایم؛ لینک پادکستهای ما را با دوستان و خانوادۀ محترم خود به اشتراک بگذارید، سپاسگزاریم.