گزنه؛ دائماً یکسان نماند، هشت از یازده

از آن‌جایی که پدر نویسنده‌ی نوجوان قول سپردن دکان بقالی در اراک را به‌او داده، امور فروشندگی و دیگر وظایف را برایش شرح می‌دهد، اما پدرش چندان مایل به‌پذیرش مسئولیت نیست و همچنان مانند دوران جوانی‌اش رفتار می‌کند. به‌همین دلیل پس از ورشکستگیِ بقالی، یک نانوایی باز می‌کند که آن‌هم چندان جالب از کار درنمی‌آید و ...!
دائما یکسان نماند
چکیده‌ی اپیزود هشتم از گزنه؛

از آن‌جایی که پدر نویسنده‌ی نوجوان قول سپردن دکان بقالی در اراک را به‌او داده، امور فروشندگی و دیگر وظایف را برایش شرح می‌دهد، اما پدرش چندان مایل به‌پذیرش مسئولیت نیست و همچنان مانند دوران جوانی‌اش رفتار می‌کند. به‌همین دلیل پس از ورشکستگیِ بقالی، یک نانوایی باز می‌کند که آن‌هم چندان جالب از کار درنمی‌آید و …!

دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت/دائماً یکسان نماند حال دوران غم مخور…!

نویسنده؛ جعفر شهری باف
راوی؛ فرهاد مهرآبادی

برای حمایت از صدای قجرتایم؛ لینک پادکست‌های ما را با دوستان و خانوادۀ محترم خود به اشتراک بگذارید، سپاسگزاریم.

 

شاید این پست هم برای شما جالب باشد:  شکر تلخ؛ فصل چهارم - قسمت یازدهم
4.4/5 - (41 امتیاز)

6 پاسخ

  1. کتابهای انتخابی فوق العاده هستن من با این پادکست ها زندگی میکنم افرین به این سلیقه👏🏻👏🏻👏🏻

  2. با اینکه زمان میخوره به گوش دادن این پادکست های زیبا اما هر بار همون لذت شنیدن برام زنده میشه
    دمتون گرم و سرتون خوش باشه

  3. سلام
    محتوای خوب و صدای خوب ،این پادکست رو واقعا برای من شنیدنی و دنبال کردنی کرده،چه قدر با اینکه تقریبا صد سال گذشته همه چیز تکراری و آشنا و قابل لمسه،یه جور مستندِ شنیدنی،ممنون بابت همه چیز.
    تنها نکته‌ی قابل ذکر برای بهتر شدن،چک کردن تلفظ بعضی عباراته جناب مهرآبادی
    🌺

    1. سلام گرامی
      بسیار خوشحال و سپاسگزارم بابت لطف و محبت و رضایت شما
      در مورد اشتباهات که حقیقتاً شرمنده هستم و پوزش می‌طلبم، درست می‌فرمایید
      با حمایت شما عزیزان، حتماً که بهتر خواهد شد… 🌹

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *