چکیدهی اپیزود هشتم از گزنه؛
از آنجایی که پدر نویسندهی نوجوان قول سپردن دکان بقالی در اراک را بهاو داده، امور فروشندگی و دیگر وظایف را برایش شرح میدهد، اما پدرش چندان مایل بهپذیرش مسئولیت نیست و همچنان مانند دوران جوانیاش رفتار میکند. بههمین دلیل پس از ورشکستگیِ بقالی، یک نانوایی باز میکند که آنهم چندان جالب از کار درنمیآید و …!
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت/دائماً یکسان نماند حال دوران غم مخور…!
نویسنده؛ جعفر شهری باف
راوی؛ فرهاد مهرآبادی
برای حمایت از صدای قجرتایم؛ لینک پادکستهای ما را با دوستان و خانوادۀ محترم خود به اشتراک بگذارید، سپاسگزاریم.
6 پاسخ
کتابهای انتخابی فوق العاده هستن من با این پادکست ها زندگی میکنم افرین به این سلیقه👏🏻👏🏻👏🏻
سپاسگزارم عزیز، شما لطف دارید 🌹
با اینکه زمان میخوره به گوش دادن این پادکست های زیبا اما هر بار همون لذت شنیدن برام زنده میشه
دمتون گرم و سرتون خوش باشه
سپاسگزارم عزیز، شما لطف دارید 🌹
سلام
محتوای خوب و صدای خوب ،این پادکست رو واقعا برای من شنیدنی و دنبال کردنی کرده،چه قدر با اینکه تقریبا صد سال گذشته همه چیز تکراری و آشنا و قابل لمسه،یه جور مستندِ شنیدنی،ممنون بابت همه چیز.
تنها نکتهی قابل ذکر برای بهتر شدن،چک کردن تلفظ بعضی عباراته جناب مهرآبادی
🌺
سلام گرامی
بسیار خوشحال و سپاسگزارم بابت لطف و محبت و رضایت شما
در مورد اشتباهات که حقیقتاً شرمنده هستم و پوزش میطلبم، درست میفرمایید
با حمایت شما عزیزان، حتماً که بهتر خواهد شد… 🌹