شکر تلخ؛ فصل اول – قسمت هشتم

خانواده‌ی عزت بسیار ناموس‌پرست هستند و به‌هیچ‌وجه توان پذیرش رسوایی را ندارند، اما برای جلوگیری از حرف مردم بسیار دیر شده‌است. پدر عزت مردی مسن و بسیار گوشه‌گیر می‌باشد که با شنیدن اخبارِ زندگیِ دخترش، بی‌اندازه خشمگین می‌شود تا به‌وسیله‌ی پسر خود؛ یعنی همرا با برادر عزت، این لکه‌ی ننگ را پاک سازند...!
پادکست داستان‌های تاریخی- شکرتلخ
چکیده‌ی اپیزود هشتم از فصل اول:

خانواده‌ی عزت بسیار ناموس‌پرست هستند و به‌هیچ‌وجه توان پذیرش رسوایی را ندارند، اما برای جلوگیری از حرف مردم بسیار دیر شده‌است. پدر عزت مردی مسن و بسیار گوشه‌گیر می‌باشد که با شنیدن اخبارِ زندگیِ دخترش، بی‌اندازه خشمگین می‌شود تا به‌وسیله‌ی پسر خود؛ یعنی همرا با برادر عزت، این لکه‌ی ننگ را پاک سازند…!

نویسنده؛ جعفر شهری باف
راوی؛ فرهاد مهرآبادی

برای حمایت از صدای قجرتایم؛ لینک پادکست‌های ما را با دوستان و خانوادۀ محترم خود به اشتراک بگذارید، سپاسگزاریم.

 

شاید این پست هم برای شما جالب باشد:  گزنه؛ به‌نام عشق، یک از یازده
4.3/5 - (3 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *