چکیدهی اپیزود سوم از گزنه؛
نتیجهی اطاعت از دستور پدر، رو آوردن بهگدایی بود، اما نویسندهی نوجوان برای چنین عملی ساخته نشدهبود. بههرحال باید پول بهدست آورد. در حین قدم زدن با گونی و پای لَنگ در گورستان قم، گدایی او را جذب و مبهوت میکند. گویی هم صحبت بهجایی پیدا کردهاست، اما اطاعت از اوامر او، شرمگینش میکند..!
میگفت بهعقیدۀ من؛ بیشتر مردم از دو طبقه بیرون نیستن؛ یا دزدن یا گدا…!
نویسنده؛ جعفر شهری باف
راوی؛ فرهاد مهرآبادی
برای حمایت از صدای قجرتایم؛ لینک پادکستهای ما را با دوستان و خانوادۀ محترم خود به اشتراک بگذارید، سپاسگزاریم.