شکر تلخ؛ فصل اول – قسمت سوم
قبل از طلوع آفتاب، میرزاباقر داستان ما از خواب برمیخیزد و لباس بسیار تمیز، زیبا و فاخری بهتَن میکند. پس از اتمام آرایش سر و زلف و زرق و برق، با همسرش کبری بگو مگویی دارد. او برای آزادیِ یکی از دوستانش میرود، اما دل همسرش به درستی شور چیز دیگری را میزند…!
شکر تلخ؛ فصل اول – قسمت دوم
فقر و فلاکت گرسنگان را عاصی کردهاست. یکنفر درد را فریاد میزند و سیل اعتراضات را هدایت میکند، اما نتیجهی درخواست نان، باتون و گلولهست. میرزاباقر برای درمان پسرش، همراه با همسر، بهحکیم مراجعه میکند که در بین راه زنی او را صدا میکند و رشتهی افکار همسرش را دگرگون میسازد…!
شکر تلخ؛ فصل اول – قسمت اول
داستان این فصل با قحطی و خشکسالی شروع میشود. میرزاباقر خوشتیپ و خوش لباس همراه با پسرش از خانه بیرون میرود. اصلاً اوضاع خوبی حاکم نیست و صحنههایی میبینند که برای پسرش هولناک است. سؤال و جوابهای پدر و فرزند، آنها را بهخانهای میرساند که افکار میرزاباقر را بهکلی دگرگون میکند…!
اپیزود سیزدهم؛ نجات دهنده، قسمت سوم
اپیزود سیزدهم؛ نجات دهنده، قسمت سوم: این مرد نیز در هر فرصتی که به دست میآورد، به قصد تقویتِ روحیهی شهادتطلبى و سرسپردگىِ بىچون و چرایِ پیروان و تشجیعِ آنان به جهاد، در سخنرانیهای خود، چنان لزومِ داشتنِ ایمان به امام و اطاعتِ محض از دستورهای او را عظیم جلوه مىداد که هواخواهانِ ناآگاه و دلباختهی او، حاضر بودند به امر او، بىدرنگ به روی پدر، برادر و فرزند خود شمشیر بِکِشند…!
اپیزود دوازدهم؛ نجات دهنده، قسمت دوم
اپیزود دوازدهم؛ نجات دهنده، قسمت دوم: «ماکیاولی» میگوید که هر گاه برای نجات سیستم، تصمیمگیریِ قطعی لازم باشد، نباید بگذاریم ملاحظاتی در زمینهی دادگری، انساندوستی یا ستمکاری، یا حتی سرافرازی و سرافکندگی به میان آید…!
اپیزود یازدهم؛ نجات دهنده، قسمت اول
اپیزود یازدهم؛ نجات دهنده، قسمت اول: همیشه به ما گفتند: «کسی که خواب است را میتوان بیدار کرد، اما کسی که خود را به خواب زده است؟ هرگز…!» ولی ما اعتقاد داریم: «کسی که خود را به خواب زده است، خواه ناخواه با سیلیِ روشنگری، چشمانش را باز میکند…!» در نتیجه «نجاتدهنده در گور خفته است» سیلیِ دردناک تاریخ خواهد شد…!
اپیزود دهم؛ اپیدمی ۱۹۰۴ در ایران
اپیزود دهم؛ اپیدمی ۱۹۰۴ در ایران: روایت اصلی، یک ویژهبرنامه است از تاریخچهی اپیدمیِ ۱۹۰۴م در ایران، که سَری به بازار خرافاتفروشان در همان دوره میزنیم، تا پندی از تاریخ بگیریم و در این روزهای سخت به کار ببندیم، که در این اپیزود خواهید شنید…!
اپیزود نهم؛ کودتای میدان توپخانه
اپیزود نهم؛ کودتای میدان توپخانه: روایت اصلی، ماجرای کودتای میدان توپخانه میباشد که کمتر در تاریخ به آن اشاره شدهاست؛ شاید به این دلیل که چندی بعد از این ماجرا، واقعهی مهم بهتوپبستن مجلس شورای ملی اتفاق افتادهاست، که در این اپیزود خواهید شنید…!
اپیزود هشتم؛ روحانیت و دربار؛ جنگ داخلی
اپیزود هشتم؛ روحانیت و دربار؛ جنگ داخلی: روایت اصلی، در زیر هیچ قرارداد استعماری، امضاءِ یک آخوند نجفرفته نیست، در حالی که در زیر تمام این قراردادهای استعماری، امضاءِ آقای دکتر و آقای مهندسِ فرنگرفته است! حتماً این جملهی معروف «علی شریعتی» را زیاد شنیدهاید، اما در این اپیزود، ماجرای یک آخوند از نجفبرگشته را خواهید شنید…!
اپیزود هفتم؛ صبر ایرانیان، قسمت دوم و پایانی
اپیزود هفتم؛ صبر ایرانیان، قسمت دوم و پایانی: روایت اصلی؛ برمیگردد به اپیزود اول و قسمت اول از صبر ایرانیان. در این اپیزود به قسمت دوم و پایانیِ آن میپردازیم؛ مطلبی که در مورد «میرزا حسینخان سپهسالار» با درد و جنجالهای داخلی همراه است که خواهید شنید…!