شکر تلخ؛ فصل چهارم – قسمت سوم

میرزاباقر پیِ تفریحات مبتذل و غیرِ مسئولانه می‌رود و خانواده را به کلی فراموش می‌کند. تفکرات و اعمال او به‌ جاهای سخت و باریک کشیده می‌شود، تا بالاخره آسایش را از کانون حانواده نیز سلب می‌کند. در همین بین تنی چند از افراد محله بسیج می‌شوند تا از او انتقام بگیرند. کبری باخبر شده‌است و میرزاباقر را می‌بیند...!
پادکست داستان‎‌های تاریخی شکر تلخ
چکیده‌ی اپیزود سوم از فصل چهارم؛

میرزاباقر پیِ تفریحات مبتذل و غیرِ مسئولانه می‌رود و خانواده را به کلی فراموش می‌کند. تفکرات و اعمال او به‌ جاهای سخت و باریک کشیده می‌شود، تا بالاخره آسایش را از کانون خانواده نیز سلب می‌کند. در همین بین تنی چند از افراد محله بسیج می‌شوند تا از او انتقام بگیرند. کبری باخبر شده‌است و میرزاباقر را می‌بیند…!

نویسنده؛ جعفر شهری باف
راوی؛ فرهاد مهرآبادی

برای حمایت از صدای قجرتایم؛ لینک پادکست‌های ما را با دوستان و خانوادۀ محترم خود به اشتراک بگذارید، سپاسگزاریم.

 

شاید این پست هم برای شما جالب باشد:  گزنه؛ ناامیدی و ناکامی، دَه از یازده
3.5/5 - (4 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *