نظری را که مسعودی؛ یعنی مورخ مسلمان، بر مبنای مشاهدات خود از انحطاط اخلاقیِ عامهی مسلمانان قرون نخست ه.ق در کتاب «مروجالذهب و معادنالجوهر» آورده، با اخلاق و رفتار عامهی مسلمانان زمان حال در کشورهای اسلامی، فرق و تفاوت چندانی نکردهاست. پنداری خِرَد شخصِ مسلمان، خسته و وامانده و مفلوک در ایستگاه کوفه متوقف ماندهاست!
وی دربارهی انحطاط اخلاقیِ عامهی مسلمانان مینویسد: «از جمله اخلاق عامهی مسلمین این است که نالایق را به پیشوایی برگیرند و فرومایه را برتری دهند و غیر عالِم را عالِم شمارند که حق را از باطل تشخیص نمیتوانند داد. اکنون با در نظر گرفتنِ سخن ما بنگر… همهی جماعت عامه یا به دنبال خرسباز، یا دفزن و عنتری روانند، یا به شعبدهبازانِ تردستِ دروغزن مشغولند و به قصهپردازانِ دروغساز و حدیثساز گوش فرا میدهند، یا در اطراف کتکخورده فراهم شده، یا اطراف بهدار آویختهای گرد آمدهاند. چون بانگشان زنند، پیروی کنند. از بدی باز نمانند و نیکی را نشناسند… تفرقهی احوال و افکارشان را بنگر و اتفاقشان را ببین!»
نگارش و گردآوری؛ قجرتایم
منبع؛ کتاب مروجالذهب و معادنالجوهر، مسعودی، ابوالقاسم پاینده، بنگاه ترجمه و نشر کتاب
پینوشت؛ و شد آنچه شد…