یکی از محبوبترین سناریوها برای خلق آثاری هنری توسط هنرمندان دورهی رنسانس و بعد از آن سناریو سر بریدن “هولوفرنس” توسط “جودیث” بوده است. این آثار هنری به یک روایت از “کتابهای قانونی ثانی” از تورات اشاره دارد، بخش اول این کتاب، بدین قرار است که “بُختنصر یکم” یا “نبوکدنصر یکم” پادشاه بابل که حدودا یازده قرن پیش از میلاد مسیح میزیسته، با لشکری گران به جنگ دشمن خود “ارفخ سد” یکی از نوادگان نوح (پیغمبر) میرود و پس از پیروزی بر او، سردار خود هولوفرنس را مأمور میکند تا کسانی که در این جنگ او را یاری نکردهاند، نابود سازد؛ بنابراین، هولوفرنس با ارتشی عظیم به سرزمینهای ماورای فرات حمله میکند. خاخام بزرگ یهودیان اورشلیم، به همه ساکنان به ویژه شهر “بیتولیا” پیام میفرستد تا در برابر سپاه مهاجم دشمن پایداری کنند و راه را بر او ببندند. هولوفرنس که از مقاومت ساکنین شهر “بیتولیا” در شگفت مانده، از سر کنجکاوی علاقهمند میشود از انگیزه و اسرار این مقاومت مطلع گردد و بدین منظور با چند تن از افراد متحد خود در منطقه به رایزنی میپردازد.
آنها اظهار میدارند که مردم چون به اطاعت پروردگار و حمایت او دلگرم هستند، از قدرت فوقالعادهای برخوردار میشوند. سرانجام هولوفرنس دست به محاصره شهر میزند و پس از ۳۴ روز در حالی که راه ورود آب به شهر را بستهاست، محاصرهشدگان “بیتولیا” در معرض هلاکت قرار میگیرند و بدین جهت ناچار تصمیم به تسلیم در برابر دشمن میگیرند. در این احوال حاکم شهر به مردم پیشنهاد میکند تا پنج روز دیگر تحمل کنند و چنانچه در پایان این مهلت، عنایت خداوند شامل حال آنها نشد هر گونه بخواهند عمل کنند!
“جودیث” بیوه زنی زیبا، محترم و ثروتمند است که نمونهای از پارسایی و تقواست و در شهر “بیتولیا” مورد احترام بسیار است. این زن ناگهان به مردم شهر اعلام میکند که نباید از عنایت الهی مأیوس شوند و بههمه اطمینان میدهد که پیش از اتمام مهلت پنج روزه، معجزهای خواهد شد و البته پروردگار به یاری آنان خواهد شتافت. آنگاه خود پس از چندی دعا و نیایش به درگاه خداوند، به اردوگاه دشمن میرود و پس از چند روز با عشوهگری و فریب دادن سربازان محافظ موفق میشود که بهچادر ژنرال هولوفرنس برسد و او را که پس از مستی در خواب بود، سر بِبُرَد. سپس سر بریده او را با خود به داخل شهر میآورد و این امر مایهی شادی و تجدید نیروی اهالی میشود. سربازان هولوفرنس وقتی سردار خود را مرده مییابند، وحشت زده میشوند و از میدان نبرد میگریزند. در واقع نه شخص یهووه بلکه “جودیث” با استفاده از زیباییهای جنسی خود معجزهای که وعدهاش را داده بود با تیغی بران بهوجود میآورد! “جودیث” همانند “یاعیل” یکی از اسطورهها و قهرمانان تاریخ یهودیت است!