«پیتر پل روبنس» در تاریخ ۲۸ ژوئن ۱۵۷۷م در زیگن آلمان در خانوادهای فقیر به دنیا آمد. پدرش بهخاطر ارتکاب به جنایتی، به آلمان تبعید شدهبود. تجارب تلخ و ناگواری که برای پدر وی رخ داد، کافی بود تا موجبات تنفر و بیزاریِ «روبنس» و از زندگی پَست او را فراهم کند. «روبنس» در کودکی ابتدا پیشخدمت یکی از خانوادههای اعیان شد و از همان هنگام به نقاشی علاقهمند شد. در ابتدا در ساعات بیکاری نزد یکی از نقاشان جز، به شاگردی مشغول شد و به سرعت کسب شهرت و اعتبار کرد. مادرش در ۲۳ سالگی از پساندازی که داشت، برایش اسبی خرید و او را روانهی ایتالیا ساخت.
او در سال ۱۵۹۱م زیر نظر استاد هنرمندی آموزش نقاشیِ خود را آغاز کرد. در این دوره یکسال به یادگیری پرداخت و پس از آن به شهر آنتورپ که یک مرکز هنری آن دوران بود رفت. در این شهر هم زیر نظر رئیس اتحادیهی نقاشان سنتلوقا بود و به یادگیری پرداخت. متأسفانه بیشتر آثار آن دورانِ «روبنس» از بین رفته و یا احراز هویت آنها غیر ممکن شدهاست. در سال ۱۵۹۸م به عضویت انجمن نقاشان سنتلوقا درآمد و بعد از آن در سال ۱۶۰۰م به ایتالیا مهاجرت کرد. در ونیز به شدت تحتتأثیر روشنگری و صحنههای دراماتیک رنسانسی قرار گرفت. آثار هنرمندانی نظیر «تیسین» تأثیر عمیقی بر او گذاشت. در سال ۱۶۰۱م به رم رفت و با سبک باروک آشنا شد. این سبک به سرعت «روبنس» را تحت تأثیر قرار داد. اولین پروژهی نقاشی در رم که در سالهای ۱۶۰۱ تا ۱۶۰۲م به انجام رسید، سه تابلوی نقاشی بود. وی این پروژه را برای کلیسای سنتهلن در سانتا کروچه به انجام رسانید. در سال ۱۶۰۵م او برای مرتبهی دوم به رم سفر کرد و شروع به مطالعهی هنر باستان و زبانشناسی نمود. در سال ۱۶۰۶م یکی از بزرگترین پروژههای هنریِ عمر خود را انجام داد؛ نقاشی بر محراب بالای کلیسای سانتا ماریا در والیچلا.
روزی در حالی که در مهمانخانهای مشغول نقاشی بود، مردی بیگانه دستی بر شانهی او زد و با لحنی تحسینآمیز گفت: «عالیست!» سپس «روبنس» را به نزدیکیِ یکی از دوکهای ونیز برد و در نتیجه، وضع زندگی او به مراتب بهتر از گذشته شد. هشتسال بدین منوال گذشت. روزی «روبنس» دریافت که مادرش سخت مریض است و وی بیدرنگ به آنتویپ بازگشت، ولی افسوس که خیلی دیر شدهبود… مقارن با همین زمان هم بود که شاهان هلند سخت شیفتهی هنر او شدند و «روبنس» را بهعنوان نقاش دربار استخدام کردند و او ابتدا برای تالار شهرداری، تابلوی زیبای «عشقورزی مجوسها» را نقاشی کرد. دیری نپایید که تابلوی شاهکار خود تحت عنوان «Descent From The Cross» را آفرید.
«پیتر پل روبنس» در ۳۲ سالگی با دختر یکی از اشراف بهنام «ایزابلا برانت» ازدواج کرد. ۱۷ سال از زندگیِ عاشقانهی آنان سپری میشد که به ناگاه همسرش دیده از جهان فروبست… «روبنس» دلشکسته برای فرار از غم و فراموشیِ مرگ همسرش، در تکاپوی اشتغال به کاری بود که کمتر به سمت نقاشی برود؛ پس مدتی به پست «سفارت» مشغول شد و دیری نگذشت که به یکی از سیاستمداران بهنامِ زمان خود گردید، تا آنجا که با زمامداران آن عصر و در فرانسه رقابت میکرد. «روبنس» هنگام پیری عاشق دختری ۱۶ ساله بهنام «هلنا فورمنت» شد که سرانجام با وی ازدواج کرد. او از نقاشیِ رخسار همسر خود سیر نمیشد و بیش از ۱۶ تمثال، یکی زیباتر از دیگری از او کشید، به علاوه زن جوان خود را به حالات ویژهای جلوه میداد تا برای نقاشیهای مذهبی، افسانهای، و اساطیر گذشته، سوژهی جالبی فراهم کند.
در بین سالهای ۱۶۱۰ تا ۱۶۲۰م شاهد تولید عظیمی از آثار نقاشی توسط کلیسای رومی هستیم و نگارههایی احساسی از مسیح و مریم مقدس مطرح شدهاست. «روبنس» جزو سردمداران این سبک بود و در شمال اروپا به یک هنرمند بیرقیب تبدیل شد. او همچنین به جمعآوریِ مجسمه علاقهمند بود و این علاقه تنها به جمعکردن آن خلاصه نمیشد؛ وی برای دکور داخلی و خارجیِ کلیساها، مجسمههای گوناگونی را طراحی میکرد. همینطور برای پروژهی معماریِ کلیساها همکاری میکرد. در سال ۱۶۲۲م «روبنس» توسط مادر ملکهی فرانسه به پاریس فراخواندهشد و تزئین یک کاخ سلطنتی را نیز بر عهده گرفت. «پیتر پل روبنس» در اواخر عمر به بیماری یرقان و نقرس مبتلا شد و پس از گذراندن یک زندگیِ باشکوه، در تاریخ ۳۰ مِی ۱۶۴۰م از دنیا رفت. در ادامه تصاویری از آثار بینظیر و فوقالعادهی او را مشاهده میکنید.
نگارش و گردآوری؛ قجرتایم