در دههی عاشورا، در تکیهی دولت، تعزیهداری به صورت مفصل انجام میشد. شبها تکیه چراغانی بود. انعامها و خلعتها مرحمت میگردید. دُورِ تکیه، ۲۰ طاقنما است. اطراف و سکوها از زنان پُر میشد، قریب ۶ هزار نفر بودند. مردها راه نمییافتند. گاهی زد و خوردی هم بین زنان واقع میشد و لِنگهکفش بیشتر به کار میآمد، اما جِنّ قاجاری!
در موقع روضهخوانی کسی که قادر بود جمعیت را از صدا بیاندازد، مُلایی بهنام «سیدابوطالب صدرالذاکرین» بود. صدایی بسیار بلند داشت که تکیه را پُر میکرد. دیگران آواز خوش داشتند و خلقالله را با آواز خوش نمیتوانستند ساکت کنند. «سیدابوطالب» علاوه بر صدای بلند، قابلیت دیگری نیز داشت و آن بود که جِنّ هم میگرفت و پیشِ زنها احترامی داشت. «منتظمالحکماء» از دوستان من حکایت کرد که روزی بهاتفاقِ «ظهیرالدوله»، به دیدن «سید» رفتیم. وارد شدیم، نشستیم، ابداً اعتنا و خوشباشی نکرد. متوجه زن جوانی بود که آمدهبود تا آقا جِنّش را بگیرد. چند نوبت دست در لباس و سینهی آن زن کرد و گفت: «جِنّ تو خیلی حرامزادهست! مدام فرار میکند!»
دوباره «سید» کارش را تکرار میکرد، تا آخر جِنّ را از بغل آن زن گرفت و در شیشهای کرد و درش را محکم بست. آن زن که پای درگاه حیاط ایستادهبود، یک اشرفی روی آستانه گذاشت و رفت. آنگاه آقا رو به ما کرد و برخاست و تواضع کرد و خادمی را خواند و سفارش شربت و شیرینی داد. «ظهیرالدوله» گفت: «این دیگر چه بازیای است؟!» گفت: «این مردم جِنّ دارند. بعضی را شما میگیرید، بعضی را هم من! پس فکر کردید سادهام که بگذارم همهی جِنّها را شما بگیرید؟! جالب است، پس از انقلاب فرانسه، جِنّی سیاسی هم بر جِنّهای عادی افزوده شدهاست و به اندازهای سر و صدا بلند کرده که همهی ملل عالم لحظهای آرام ندارند. از جِنّهای عادی بسیار قویتر و نامش آزادیست! جِنّ آزادی گریبان زن و مرد را گرفته و از ۶ طرف میکشد…!»
جِنّ قاجاری نیز عالِم و عالَمی داشتهاست…!
نگارش و گردآوری؛ قجرتایم
منبع؛ خاطرات و خطرات، هدایت، انتشارات کتابفروشیِ زوّار، تهران