۱۱ سپتامبر سالروز اختتامیهی بازیهای المپیک تابستانیِ ۱۹۷۲م مونیخ است. با اینکه تمام تلاش مسئولین برگزارکنندهی المپیک مونیخ، نشاندادن چهرهی جدیدی از پیشرفتهای کشور آلمان بدون واردشدن به سیاست بود، یک واقعهی بیسابقه و خونین، دهکدهی المپیک مونیخ را به لرزه درآورد! بیستمین دورهی بازیهای تابستانیِ المپیک در تاریخ ۲۶ آگوست ۱۹۷۲م در شهر مونیخ آلمان آغاز شد و قرار بود تا ۱۱ سپتامبر ادامه یابد. روز پنجم سپتامبر (۱۴ شهریورماه ۱۳۵۱) اما حادثهای رخ داد که رؤیای برگزاریِ صلحآمیز بزرگترین رویداد ورزشیِ جهان را نقش بر آب کرد. کابوس مونیخ ۲۱ ساعت طول کشید؛ ساعت ۴ و ۴۵ دقیقهی بامدادِ پنجم سپتامبر، هشت مرد مسلح که خود را گروه فلسطینیِ «سپتامبر سیاه» معرفی کردند، به اقامتگاه ورزشکاران اسرائیلی حمله نمودند. دو ورزشکار اسرائیلی موفق به فرار شدند؛ «موشه واینبرگ» کشتیگیر و «یوزف رومانو» وزنهبردار اسرائیلی مقاومت کردند و هدف شلیک مهاجمان قرار گرفتند و به نخستین قربانیان حادثهای تبدیل شدند که بهنام «کشتار مونیخ» در ذهن تاریخ ماندگار شد.
مهاجمان که نُه گروگان اسرائیلی در اختیار داشتند، دو خواسته را مطرح کردند: آزادیِ ۲۳۴ فلسطینیِ در بند در اسرائیل و آزادیِ دو رهبر آلمانیِ تشکیلات تروریستیِ «فراکسیون ارتش سرخ» از زندانی در آلمان. تروریستها تهدید کردند که در صورت برآوردهنشدن خواستهها، هر ساعت یکی از گروگانها را خواهند کُشت! دولت اسرائیل بلافاصله خبر داد که حاضر به مذاکره بر سر مطالبات نیست؛ طرف آلمانی هم سعی کرد تا با خریدن وقت بیشتر، قائله را بدون خشونت به پایان برساند. ساعت ۱۶ و ۴۵ دقیقهی روز پنجم سپتامبر و پس از حدود ۱۲ ساعت مذاکره با گروگانگیران، پلیس مونیخ مقدمات حملهای غافلگیرکننده را فراهم کرد. جالب اینکه تلاش مأموران پلیس برای ورود به محل را دوربینهای خبریِ رسانههای بینالمللی بهطور زنده به همهی دنیا مخابره کردند؛ گروگانگیران نیز امکان دیدن این تصاویر را داشتند و اولین نقشه شکست خورد!
«هانس دیتریش گنشر» وزیر وقت آلمان، «برونو مرک» وزیر امور داخلیِ ایالت بایرن و «مانفرد شرایبر» رئیسپلیس مونیخ، آمادگیِ خود را برای جایگزینی با گروگانها اعلام میکنند. گروگانگیران اما ضمن رَد این پیشنهاد، خواستهی جدیدی را مطرح کردند: «پرواز به قاهره!» ساعت ۲۲ و ۲۰ دقیقه دو هلیکوپتر گروگانها و گروگانگیران را به یک پایگاه هوایی در نزدیکیِ محل منتقل کردند؛ جاییکه یک بوئینگ شرکت هواییِ «لوفتهانزا»ی آلمان آمادهی پرواز بود. تکتیراندازان پلیس آلمان مأمور شدهبودند که گروگانگیران را پیش از ورود به هواپیما هدف قرار دهند. پنج مأمور پلیس برای این منظور در سه نقطهی مختلف در نزدیکیِ هواپیما پنهان شدند. پس از فرود هلیکوپترها در نزدیکیِ هواپیما، دو تروریست از دیگران جدا شدند تا بوئینگ ۷۲۷ را کنترل کنند. بر خلاف خواستهی تروریستها اما خلبان و خدمه برای پرواز حضور نداشتند.
ساعت ۲۲ و ۳۵ دقیقه و هنگامیکه تروریستها خشمگین به سوی هلیکوپترها بازمیگشتند، اوضاع از حالت «عادی» خارج شد؛ تکتیراندازان آتش گشودند و یکی از دو تروریست را از پای درآوردند. مهاجم دیگر خود را به هلیکوپتر رساند و شلیکهای پراکنده نیز ۸۰ دقیقه سکوت حاکم بر محیط را شکستند. ساعت ۲۰ دقیقهی بامداد ششم سپتامبر و در حالی که یک زرهپوش به هلیکوپترها نزدیک میشد، یکی از تروریستها نارنجکی را به داخل یکی از هلیکوپترها پرتاب کرد. تروریست دیگر نیز گروگانهای حاضر در هلیکوپتر دیگر را به گلوله بست. ساعت یک و ۳۲ دقیقهی بامداد ششم سپتامبر ماجرا پایان یافت. سه تروریست دستگیر شدند. یکی از آنان سعی کردهبود که با تظاهر به مرگ از مخمصه بگریزد. پنج تروریست دیگر، یک مأمور پلیس و هر نُه گروگان هم جان خود را از دست دادند.
عملیات رهاییِ گروگانها توسط پلیس مونیخ به طرز فاجعهباری شکست خورد. پس از آن تاکتیک پلیس و برخورد این نیرو با مسئلهای چنین حساس، بارها مورد انتقاد قرار گرفت. به اعتقاد منتقدان، شمار تکتیراندازان کافی نبودهاست، برخی از آنان آموزش لازم برای حضور در چنین عملیاتی را ندیدهبودند و سلاح آنان هم برای شلیک دقیق مناسب نبودهاست. علاوه بر این، هلیکوپترهای حامل گروگانها طوری فرود آمده بودند که نورافکن یکی از آنها مانع از دید روشن تعدادی از تکتیراندازان شده بود. هلیکوپترها همچنین بین دو گروه از تکتیراندازان و بهنحوی به زمین نشستند که شلیک مأموران پلیس ممکن بود به همکاران آنان برخورد کند.عجیبتر آنکه تکتیرندازان بیسیم هم به همراه نداشتند. از این گذشته مأمور پلیسی که پیشتر در دهکدهی المپیک برای ارزیابی نفرات و تجهیزات تروریستها به محل فرستاده شده بود، برآورد دقیقی از تعداد نفرات ارائه نکرده است. دستاندرکاران عملیات ادعا کردند که نیروی لازم برای مقابله با چنین تهدیدهایی در آلمان غربی آن زمان وجود نداشته است. پاسخ منتقدان: «آلمان در زمان حادثهی مونیخ واحدهای تکاور آموزشدیدهای در اختیار داشت که هم از نظر بدنی آماده بودند و هم دورههای ویژهی تیراندازی دقیق را پشت سر گذاشته بودند؛ همان نیروهایی که بعدها در قالب واحد ضد ترور پلیس آلمان (GSG 9) سازماندهی شدند.» یکی از مأموران پلیس حاضر در عملیات رهایی گروگان بعدها گفت که «تروریسم» در زمان حادثه «واژهای ناشناخته» بود: «ما چنین مفهومی را نمیشناختیم. موقعیتی اتفاق افتاده بود که مدیریت آن فراتر از توان ما بود.»
حاضران در المپیک، از ورزشکاران و دستاندرکاران برگزاری تا تماشاگران، در بهت فرو رفته بودند. حتی برخی از مترجمان که به مهمانان خارجی خدمات ارائه میکردند، دست از کار کشیدند. حادثه تروریستی مونیخ اما موجب لغو ادامهی مسابقات نشد. رقابتها پس از تنها یک روز وقفه و با جملهی معروف «!The Games must go on» رئیس وقت کمیتهی بینالمللی المپیک [ایوری براندیج] ادامه یافتند. چند هفته پس از این عملیات، تروریستهای دستگیرشدهی گروه «سپتامبر سیاه» در جریان ربوده شدن هواپیمای خطوط هواییِ لوفتهانزا، توسط دیگر فلسطینیها آزاد و به لیبی فرستاده شدند؛ اسرائیل اما دو روز پس از این واقعه ۱۰ پایگاه «سازمان آزادیبخش فلسطین» را بمباران کرد و چندی بعد با نفوذ به همین سازمان و روابط دیگر، لیست اسامی کسانی را که به هرشکل در این «عملیات تروریستی» نقش داشتند، پیدا کرد. سپس با مأمورکردن تیمی از کماندوهای موساد به شکل هولناکی از آنها «درس عبرت» ساخت. عملیاتی که «خشم خدا» نام گرفت.
در ادامه تصاویری قابل توجه از حادثهی «کشتار مونیخ» را مشاهده میکنید.
نگارش و گردآوری؛ قجرتایم