گزنه؛ دائماً یکسان نماند، هشت از یازده
از آنجایی که پدر نویسندهی نوجوان قول سپردن دکان بقالی در اراک را بهاو داده، امور فروشندگی و دیگر وظایف را برایش شرح میدهد، اما پدرش چندان مایل بهپذیرش مسئولیت نیست و همچنان مانند دوران جوانیاش رفتار میکند. بههمین دلیل پس از ورشکستگیِ بقالی، یک نانوایی باز میکند که آنهم چندان جالب از کار درنمیآید و …!