خلاصهی اپیزود دوم از قلم سرنوشت؛
مادر دعایی میکند و مستجاب میشود، استجابتی به وسعت جدایی، برای آسایش و آرامش. مادربزرگ نویسنده او را میپذیرد، اما همانند گذشته باید کار کند. از عبادوزی و خیاطی، تا دوزنگیِ کتوشلوار هرکدام به نحوی مشکلساز میشوند. شغل بعدیِ او کارگری و بنّایی است که با توجه به شخصیت مذهبیِ صاحبکار، ماجرا کمی پیچیده میشود…!
نویسنده؛ جعفر شهریباف
راوی؛ فرهاد مهرآبادی
برای حمایت از صدای قجرتایم؛ لینک پادکستهای ما را با دوستان و خانوادهی محترم خود به اشتراک بگذارید. سپاسگزاریم.
برای دیدن مطالب و دیگر پادکستهای ما به وبسایت و اینستاگرام و تلگرام «قجرتایم» بپیوندید.
3 پاسخ
بسیار عالی و زیباتر از گذشته باتشکر از استاد فن و بیان فرهاد مهر ابادی
عزیز دل، بسیار سپاسگزارم، شما لطف دارید 🌹
ضرب المثل هایی که به کار برده میشه زیبایی خاص خودشو داره ولی با صدای شما دلنشین تر میشه
دستتون درد نکنه