امروز سالروز اعدام «تیموتی جیمز مک وی» است؛ کهنه سربازی که عامل انفجار یک ساختمان دولتی در اوکلاهماسیتی در سال ۱۹۹۵ بود؛ انفجاری که با ۱۶۸ قربانی از جمله ۱۹ کودک تاریخ این شهر را به قبل و بعد از ساعت ۹:۰۲ صبح ۱۹ آوریل تقسیم کرد! انگیزهی «تیموتی جیمز مکوِی» از این بمبگذاری اعتقادات افراطی ضددولتی عنوان شد؛ اما داستان مفصلتر از این است و در واقع خود «مکوِی» هدفش را دفاع از قانون اساسی آمریکا عنوان میکرد؛ کمااینکه موقع دستگیری تیشرت محبوبش را بر تن داشت که روی آن جملهی مشهور توماس جفرسون نوشته شده بود: «درخت آزادی هر از چند گاهی باید با خون میهنپرستان و مستبدین آبیاری شود.»
«تیموتی جیمز مکوِی» در ۲۳ آوریل ۱۹۶۸در خانوادهی ایرلندی زاده شد؛ تک پسر بود و پس از طلاق پدر و مادرش در ده سالگی، بیاندازه مورد توجه پدربزرگش قرار گرفت، پیرمردی که عاشق اسلحه بود! «تیموتی» عشق پیرمرد را به ارث بُرد و کارش به جایی رسید که گاهی برای تحتتاثیر قرار دادن همکلاسیهایش اسلحه به مدرسه میبرد! مدرسهای که خاطرهی خوشی از آن نداشت و قلدرها بارها اذیتش کرده بودند. خودش میگفت در خیالم همیشه قلدرها را تنبیه کردم؛ بعدها فهمیدم قلدر اصلی دولت است!
«تیموتی» در دورهی دبیرستان با کامپیوتر آشنا شد و به سرعت در برنامهنویسی پیشرفت کرد؛ با اینکه استعداد شگفتانگیزی در این حوزه داشت اما علاقهاش چیز دیگری بود. پس از پایان دورهی دبیرستان، به عنوان یک نگهبان مسلح ماشین حمل پول مشغول به کار شد و پس از مدتی در می ۱۹۸۸ به ارتش پیوست. زمانی که «تیموتی» در ارتش بود، بیشتر اوقات فراغت خود را برای مطالعه در مورد اسلحه، تاکتیکهای تک تیراندازی و مواد منفجره استفاده میکرد.
در جنگ «خلیج فارس» شرکت کرد، خودش میگفت توانسته با شلیک توپ از فاصله هزارو چند متری، سر یک سرباز عراقی را از تن جدا کند. پس از جنگ «مکوِی» آرزو داشت به نیروهای ویژه ارتش ایالات متحده بپیوندد، اما نتوانست در دورهی ارزیابی و گزینش موفق شود، پس خود از ارتش خارج شد. از این دوره به بعد فعالیتهای سیاسی او آغاز میشود، زمانی که بیکار و جیبش خالی شده بود! «مکوِی» در این دوره تقریبا به صورت روزمره به روزنامهها نامه مینوشت و از افزایش مالیات تا محدودیتهایی در رابطه با قانون آزادی حمل اسلحه و … انتقاد میکرد. محاصره فرقهی داودیها بهدلیل نگهداری سلاح غیرمجاز، کودکآزاری و … توسط FBI و وقوع حادثهی آتش سوزی در جریان این درگیری که به کشته شدن ۷۶ تن از اعضای این فرقه در ۱۹ آوریل ۱۹۹۳ ختم شد؛ «مکوِی» را مجاب کرد که باید برای دفاع از «متمم دوم قانون اساسی» یا همان قانون حمل سلاح کاری کند. دقیقا دو سال بعد، در سالروز «واقعهی ویکو» کامیونی کرایهای را که پر از مواد منفجره [۲۳۰۰ کیلوگرم] بود بیرون ساختمان دولتی منفجر کرد؛ ساختمانی که طبقهی دوم آن یک مهدکودک بود…
«مکوِی» چند روز بعد دستگیر و سپس در دادگاهی به اعدام بهوسیله تزریق کشنده محکوم شد. حکمی که در روزی چون امروز در سال ۲۰۰۱ به اجرا درآمد! «مکوِی» تا ثانیهی آخر از کارش پشیمان نشد و گفته بود: «اگر جهنمی باشد، پس من با سربازان زیادی همراه خواهم بود. خلبانانی که برای پیروز شدن در جنگ مجبور بهبمباران افراد بیگناه نیز شدند.» آخرین درخواست او قبل از اعدام اجرای موسیقی توسط رهبر ارکستر «دیوید وودارد» و چند اسکوپ بستنی شکلاتی نعنایی بود که هر دو انجام شد. همچنین «مکوی» مثل «سعید حنایی» تقاضا کرد که اجزای بدنش را به نیازمندان اهدا کند، که البته مورد قبول واقع نشد!
نگارش و گردآوری: قجرتایم