نامهی دردناک مشروطهخواهان ساکن قفقاز در دوران انقلاب مشروطه، به نقل از ناظمالاسلام کرمانی؛
ای فقرای ایران، جمع شوید! ای کسبهی ایران، ای کشاورزان ایران، ای روستاییان ایران، همت کرده، اتحاد نموده، اجتماع بکنید! خودتان را از ظلم این ظالمان خوشخط و خالِ استبدادِ مذهب خلاص نموده، رهایی یابید! چرا گوش شماها کر شده، شنوا نیست؟! چرا دل شما مُرده و حس ندارد تا خبر بگیرد که ایران چطور پُرآشوب است…
مگر خبر ندارید که در تبریز هر روز پنج نفر از گرسنگی هلاک میشوند؟! به خدا قسم هر هفته در کاغذهای تبریز مندرج است که فلانکَس در فلانمحله اهلِعیال خود را به واسطهی نیافتنِ گِردهنان، ناامید شده، لاعلاج مانده، زهر داده و کشته است تا گدایی نکند. مگر در روزنامهها قرائت نکردید که حاکم بیغیرت قوچان برای اخذ رشوه بهسرِ اهالیِ بیچاره چه آورده و چقدر اذیت و آزار نموده و ناموسشان را بر باد داده و جماعتِ بهجانآمده تَرکِ خانمان کردهاند؟! (اشاره به واقعهی دختران قوچان) همت کنید تا خود را از تعدیِ این ظالمین خلاص نمایند. مگر نمیبینید هر هفته با اموال شما، بارهای شراب بار نموده و به رشت میبرند؟! مگر نشنیدید که خانهی امامجمعهی بیناموس رشت برای فراشان فاحشهخانه شدهاست…؟!
ای سربازهای ایران! ای توپچیهای ایران! ای قزاقها و فراشهای بیناموس ایرانیان! اینها مگر خواهران شما نیستند…؟! اینها مگر همسرانِ برادران شما نیستند…؟! شما مگر محافظ ملت نیستید…؟!
نگارش و گردآوری: قجرتایم
منبع؛ تاریخ بیداری ایرانیان، ج۳، ناظمالاسلام کرمانی، انتشارات آگاه
پینوشت؛ این پست خیلی دلی و احساسی بود. این شبنامههای دورهی مشروطیت و این حسرت بیش از صدساله کمر آدم را میشکند… ببخشید اگر در این وضعیت، چنین پستهای ناراحتکنندهای را منتشر میکنیم.