جنگ ویتنام؛ عکس ادی آدامز، روند جنگ را تغییر داد!

روایتی مصور و جذاب از یک عکس مربوط به جنگ ویتنام را می‌خوانید. نه یک عکس، بلکه ثبت لحظه‌ای که رسانه‌های بزرگ جهان را نیز تکان داد و آگاه کرد. از شکار لحظات توسط ادی آدامز و توضیحاتش می‌خوانید تا می‌رسد به قصه‌ی آدم‌های قایقی که خواندن و دیدن این تصاویر و ماجرا، بسیار عجیب است.
جنگ ویتنام

«ادی آدامز» فتو ژورنالیست معروف و برنده‌ی ۵۰۰ جایزه در این زمینه؛ از جمله جایزه‌ی پولیتزر ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۴م، در خانه‌اش در شهر نیویورک و در ۷۱ سالگی درگذشت، اما در این پست به یکی از مهم‌ترین عکس‌های ثبت‌شده در تاریخ توسط «ادی آدامز» می‌پردازیم. در روز اول فوریه‌ی سال ۱۹۶۸م عکسی گرفته‌شد که روند جنگ ویتنام را تغییر داد. همان عکسی که نشان می‌داد چگونه یک چریکِ «ویت‌کُنگ» (جبهه‌ی رهایی‌بخش ملی) در ملاءعام و با شلیک مستقیم گلوله توسط رئیس پلیس سایگون جان می‌دهد.

جنگ ویتنام

در آغاز همه‌چیز عادی‌ست و روزی مثل دیگر روزهای زمان جنگ ویتنام است و همه‌چیز مثل روزهای قبل در خیابان‌های سایگون جریان دارد. در عکس نیز مرد لاغری با شلواری کوتاه و پیراهنی چهارخانه می‌بینیم، به‌علاوه مردی پابرهنه با دست‌هایی که از پشت بسته شده‌است. او توسط سربازان در شهر چرخانده می‌شود. در سمت راست تصویر، یک مرد دیگر نیز دیده می‌شود. آن مرد، یک قبضه رولور (کُلت یا اسلحه‌ای کمری) را دُور انگشتانش می‌چرخاند و جلو می‌آید. سپس در کنار مرد اسیر قرار می‌گیرد و در همین حال، دست راست را بالا آورده و به‌سرِ او شلیک می‌کند. این همان لحظه‌ای است که آن خبرنگار عکاس آمریکایی؛ یعنی «ادی آدامز» نیز انگشتش را روی دکمه‌ی دوربینش فشار داد. بدین ترتیب بود که روز اول فوریه‌ی سال ۱۹۶۸م، یکی از مشهورترین تصاویر تاریخ عکاسیِ جنگ شکل گرفت.

جنگ ویتنام

به عبارتی می‌توان گفت که اعدام یک غیر نظامی به دست یک نظامی در این عکس دیده می‌شود. این عکس هم‌زمان تصویری وحشیانه و عمیقاً غیر انسانی‌ست. عکسی که به راحتی نمی‌توان آن را به فراموشی سپرد. بسیاری بر این باورند همین عکس بود که روند آن جنگ مهیب را دگرگون کرد و تغییر داد. نام مردی که پیراهن چهارخانه به تَن داشت «نگوین وان لم» بود. مردی سی و چندساله، متأهل و البته یکی از چریک‌های سازمان کمونیستیِ «ویت‌کُنگ»؛ همان سازمانی که چریک‌هایش تحت فرماندهیِ «هوشی مینه» در کشور تجزیه‌شده‌ی ویتنام، علیه جنوبی‌ها و همین‌طور نیروهای ارتش ایالات متحده‌ی آمریکا می‌جنگیدند. در آن روزِ یکم فوریه، در واقع هر دو طرف جنگ به دلیل برگزاریِ «عید تِت» آتش‌بس موقت اعلام کرده‌بودند، اما…

شاید این پست هم برای شما جالب باشد:  آدمکشی؛ رسوم آدمخواری یا کانیبالیسم در تاریخ! + آلبوم تصاویر
جنگ ویتنام
گوشه‌ی سمت راست: هوشی مینه

اما بر اساس شواهد موجود، این «هوشی مینه» بود که آتش‌بس را نادیده گرفت و حمله‌ای را آغاز کرد که در تاریخ به‌نام «حمله‌ی تِت» شهرت یافته و به ثبت رسیده‌است. در سایگون نیز نبرد سخت و سنگینی جریان داشت و «نگوین وان لم» هم از جمله چریک‌های حاضر در این نبردها بود. اگرچه تا به امروز اطلاع دقیقی در این مورد وجود ندارد، اما گفته می‌شود که نامبرده، از اعضای یکی از «گروه‌های مرگ» بوده‌است. اعضای این یگان‌ها یا گروه‌های مرگ وظیفه داشتند که مأموران پلیس ویتنام جنوبی و خانواده‌های آنان را زیر نظر داشته‌باشند. یک عکاس استرالیایی به‌نام «نیل دیویس» بعدها گفت که «نگوین وان لم» نیز پیش از آن، شماری از دوستان رئیس پلیس سایگون؛ یعنی نزدیکان «نگوین نگوک لوآن» را به قتل رسانده بوده‌است. «نگوک لوآن» همان مردی‌ست که با اسلحه‌ی رولور در عکس دیده می‌شود. او در واقع یک ژنرال ۳۷ ساله و خلبان پیشین ارتش ویتنام بود.

جنگ ویتنام
گوشه‌ی سمت راست: نیل دیویس – سمت چپ: نگوین نگوک لوآن

«نگوین نگوک لوآن» بعدها ادعا کرد که مقتول چندی قبل از آن، اعضای خانواده‌ی یکی از افسران تحت امر وی را به قتل رسانده بوده‌است. این ادعا با گفته‌های آن عکاس استرالیایی (نیل دیویس) هم‌خوانی دارد. «آدامز» در آن روز تصور می‌کرد که قرار است فقط از یک بازداشت و بازجویی در خیابان عکس‌برداری کند. او بعدها گفت: «در آن زمان قراردادن سلاح و تپانچه روی سر اُسرای جنگی، امر کاملاً معمولی بود.» اما اتفاقی که آن روز افتاد، از این «امرِ معمول» به مراتب فراتر رفت و در واقع یک اسیر جنگی در مقابل دیدگان همه به قتل رسید. آن عکس در روزهای بعد به عکس اولِ روزنامه‌های بزرگ آمریکا بدل شد و نشریات زیادی در دیگر نقاط جهان نیز آن را به عنوان تیتر یکِ خود انتخاب کرده و به چاپ رساندند.

جنگ ویتنام
سمت چپ: نگوین نگوک لوآن

بسیاری با دیدن این عکس اعلام کردند که این تصاویر تأییدی است بر این واقعیت تلخ که ایالات متحده‌ی آمریکا در ویتنام از افراد شرور پشتیبانی می‌کند. بدین ترتیب بود که سیاست آمریکا در ویتنام به صورتی فزاینده در فاز دفاعی فرو رفت. همچنین آن عکس به عنوان عکس خبریِ سال انتخاب شد. «آدامز» به خاطر همان عکس جایزه‌ی پولیتزر؛ یعنی معتبرترین و مهم‌ترین جایزه‌ی روزنامه‌نگاری در آمریکا را از آنِ خود کرد. مجله‌ی تایم نیز این عکس را در فهرست مهم‌ترین ۱۰۰ عکس جهان از آغاز تا به امروز قرار داد. با این حال «آدامز» بعدها به کرات اذعان کرد که به خاطر گرفتن این عکس به شدت پشیمان است؛ زیرا به گفته‌ی وی، آن عکس در واقع حواس و نگاه‌ها را منحرف کرد و در این‌باره نوشته: «این عکس نمایان‌گر تنها نیمی از واقعیت است. این ژنرال، آن ویت‌کُنگ را کشت و من هم با دوربینم آن ژنرال را از پای درآوردم!»

شاید این پست هم برای شما جالب باشد:  عرفان حلقه؛ چرا محمدعلی طاهری دستگیر شد؟ + فیلم و تصاویر

جنگ ویتنام

«آدامز» گاه این پرسش را مطرح می‌کرد که؛ «اگر شما در همان زمان و در همان مکان و در همان روزِ سخت و داغ به‌جای آن ژنرال بودید، چه می‌کردید؟! آیا حاضر می‌شدید که آن مردِ ظاهراً غیر نظامی، ولی شاید شرور را بازداشت کنید؟! درحالی‌که می‌دانستید همان مرد ۲ یا ۳ سرباز آمریکایی را بی‌رحمانه به گلوله بسته و کشته است…؟!»

جنگ ویتنام

«آدامز» تا زمان مرگش در سال ۲۰۰۴م درگیر این پرسش‌ها بود. «نگوین نگوک لوآن» هم به همین صورت به شهرت رسید. «آدامز» در همان زمان و پس از ارسال آن عکس گزارش داد که چگونه ژنرال پس از شلیک به‌سوی خبرنگاران آمد و گفت: «شمار زیادی از مردم ما به دست آن پسرک کشته شده‌اند. من فکر می‌کنم که بودا مرا خواهد بخشید!» در عکس‌هایی که کمی بعد ارسال شدند، می‌توان ژنرال را در حال نوشیدن آبجو و کشیدن سیگار و خندیدن دید. ۳ ماه بعد بود که «نگوین نگوک لوآن» به شدت مجروح شد و پزشکان پای راست وی را قطع کردند.

این ژنرال نیز پس از خروج نیروهای آمریکایی از سایگون در سال ۱۹۷۵م، همراه با خانواده‌اش فرار کرد و به ایالات متحده‌ی آمریکا پناهنده شد. درخواست‌های زیادی برای محاکمه‌ی وی به عنوان جنایت‌کارِ جنگی وجود داشت، اما هرگز این اتفاق نیافتاد. «نگوین نگوک لوآن» یک پیتزافروشی در ایالت ویرجینیا باز کرد، اما پس از آن‌که مردم به هویت و گذشته‌ی وی پی بردند، چاره‌ای نداشت غیر از اینکه آشپزخانه‌اش را تعطیل کند. ژنرال در سال ۱۹۸۸م و بر اثر ابتلا به سرطان در سن ۶۷ سالگی مُرد. در شهر سایگون که امروزه «هوشی مینه» نام دارد، تقریباً چیزی که یادآور صحنه‌های آن روزهای شوم باشد وجود ندارد. اکنون در خیابانی که آن اتفاق افتاد؛ یعنی خیابان «لی تای تو» واقع در منطقه‌ی ۱۰، رفت‌و‌آمد موتورهای گازی غوغا می‌کند و البته چیزی که شبیه به یک بنای یادبود و مثل آن باشد هم دیده نمی‌شود.

شاید این پست هم برای شما جالب باشد:  «رودلف هس»؛ معاون آدولف هیتلر که با سیم لامپ سلول خودکشی کرد! + تصاویر
جنگ ویتنام
خیابان «لی تای تو» واقع در منطقه‌ی ۱۰ سایگون در ویتنام

عکسی که «آدامز» گرفت، در ویترینی در گوشه‌ای از موزه‌ی جنگ پنهان شده و یکی از صدها تصویر و عکسی است که نشان می‌دهد چگونه روزگاری مرگ بر این سرزمین سایه انداخته بوده‌است. «ادی» عکس‌های مهم دیگری هم دارد، ولی این عکس از همه تکان‌دهنده‌تر است. یکی از کارهای جالب دوران خبرنگاریِ «ادى آدامز» این بود که برای ترسیم واقعیت‌های فراریان ویتنام که به «آدم‌های قایقی» و «پناهندگان قایق‌سوار» معروف شده‌بودند، خود را در میان آنان جا زد و با یک قایق فراریان در دریا آواره شد و صحنه‌ی مُرده‌خواریِ ایشان از گرسنگی، حمله‌ی دزدان دریایی و تجاوز به زنان فراریان و غارت اموال آنان و مصائب دیگر را ثبت کرد که انتشارشان باعث شد تا کشورهای مختلف؛ از جمله آمریکا به حمایت‌شان بشتابند و پناه‌شان دهند.

جنگ ویتنام

در ادامه نیز چندین عکس مربوط به همان «آدم‌های قایقی» و «پناهندگان قایق‌سوار» را مشاهده می‌کنید. که بسیار تأمل‌برانگیز هستند، به عبارتی؛ از جنگ و وحشت و فرار، تا پناه‌بردن به آمریکایی که آتش‌افروز همان جنگ بود…!

نگارش و گردآوری؛ قجرتایم

پی‌نوشت؛ امیدوارم که این پست را خوانده و به پرسش‌های «ادی آدامز» اندکی فکر‌ کرده‌باشید… شما اگر جای رئیس پلیس بودید، واقعاً چه می‌کردید؟ تیر خلاص، یا بازداشت…؟!

جنگ ویتنام

جنگ ویتنام

جنگ ویتنام

جنگ ویتنام

جنگ ویتنام

جنگ ویتنام

جنگ ویتنام

جنگ ویتنام

جنگ ویتنام

جنگ ویتنام

جنگ ویتنام

جنگ ویتنام

جنگ ویتنام

جنگ ویتنام

جنگ ویتنام

اگر به «تاریخ» علاقه‌مند هستید؛ پیشنهاد می‌کنیم حتما در اینستاگرام خود به خانواده‌ی بزرگ ۳۴۰,۰۰۰ نفری «قجرتایم» بپیوندید! صفحه‌ی اینستاگرام ما به صورت «روزمره»، بروزرسانی می‌شود؛ پس همین حالا افتخار بدهید و در اینستاگرام خود شناسه‌ی «QajarTime» را جستجو و فالو کنید.

2.9/5 - (8 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *