یک روز پس از دستگیری صدام حسین در حفرهای (به قول آمریکاییها؛ سوراخ موش) در یک خانه روستایی در الدوار در کنار دجله، مقامات نظامی آمریکا در عراق که این کشور را از اپریل این سال در تصرف داشتند اعلام کردند که صدام حسین را دستگیر کردهاند.صدام حسین از زمان ورود نیروهای آمریکا به حاشیه شهر بغداد خود را پنهان ساخته بود و جز بیرون دادن دو نوار صدا اثری از او نبود. در هشت ماهی که از پنهان شدن صدام میگذشت بسیاری از مقامات تراز اول دولت او دستگیر و یا تسلیم شده بودند، دو پسر و نوهاش کشته و دخترانش به اردن پناهنده شده بودند و دولت آمریکا برای مرده و یا زنده وی ۲۵ میلیون دلار جایزه تعیین کرده بود.
طبق اظهار مقامات نظامی وقت آمریکا در عراق، صدام در کلبهای در یک مزرعه، و نه چندان دور از شهرک «ادوار» در ۱۶ کیلومتری «تکریت» در یک زیرزمینی در عمق دو و نیم متری به وسعت دو در سه متر که بر ورودی کوچک آن یک قطعه «اسفنج فشرده» آلوده به خاک و گِل قرار داده و روی آن قالیچهی کهنهای افکنده بودند پنهان شده بود.دیکتاتور برکنار شده عراق هنگام دستگیر شدن لباسی کثیف برتن و ریشی بلند داشت و یک سلاح کمری و کلاشینکف آماده شلیک در اختیار او بود و با اینکه این سلاح روی زانویش بود، آنقدر شهامت نداشت که از آن استفاده کند و به محض ورود نظامیان آمریکایی به زیرزمینی قفس مانند تسلیم شد و در پاسخ به پرسش آنها گفت که «صدام حسین» است.
مخفیگاه صدام دارای هواکش برقی بود که با لوله به خارج راه داشت. در یک اتاق خانه مقداری لباس و بعضا استفاده نشده، یک جعبه حاوی ۷۵۰ هزار دلار اسکناس یکصد دلاری و اسلحههای مذکور و مهمات و … به دست آمد. از اتاق دیگر به صورت آشپزخانه استفاده میشد که وضعیتی درهم و کثیف داشت.در این محوطه و در دسترس صدام، وسایل مخابراتی به دست نیامد و آن طور که گفته شده بود با خود مواد منفجره و کپسول سیانور هم نداشت. هنگام نزدیک شدن نظامیان آمریکایی به کلبه، یک خودرو تاکسی در نزدیکی آن پارک شده بود و دو مرد جوان به محض احساس خطر از آنجا فرار کردند و به سمت درختان که تا دجله فاصله ای نداشت دویدند که دستگیر شدند. بعدا معلوم شد که این دو تن جاسم ۱۷ ساله و علاء ۱۹ ساله برادران مالک ۳۸ ساله مزرعه و کلبه داخل آن بودند و تاکسی متعلق به علاء بود. این دو گفتند که برادرشان الدوری یک بیمار قلبی است که در خانه اش در«ادوار» بستری است و او از ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۵ یکی از نظامیان گارد کاخ صدام حسین بود که یه علت ابتلا ء به بیماری قلبی، بعدا معاف شده بود.
از اظهارات مقامات نظامی آمریکا در عراق چنین برمی آمد که در جریان تحقیق از ده تن افراد خانوادههای مربوط به صدام، به مخفیگاه او پی برده بودند ولی منابع دیگر گفته بودند که احتمالا یکی از محافظان دست دوم صدام وی را (به طمع دریافت جایزه نقدی بزرگ اعلام شده از سوی دولت آمریکا) لو داده بود. پارهای هم با استناد به اینکه جلال طالبانی یکی از سران «کُرد» که از دیر زمان با آمریکا مناسبات حسنه داشته احتمال دادند که در دستگیری رئیس جمهوری پیشین عراق نقش داشته است؛ بهویژه که در جریان سفر به ایران، در مرز دو کشور اشاره به دستگیری صدام کرده بود. تا آن لحظه کسی از دستگیرشدن صدام خبر نداشت!
در پی دستگیری صدام، دولت آمریکا اعلام کرد که پس از انجام تحقیقات چون وی تبعه عراق است باید در همان کشور محاکمه شود. تحلیل نگاران در نتیجه گیریهای اولیه خود در همان زمان چنین ابراز نظر کرده بودند: در شرایط و وضعیتی که صدام در مخفیگاه داشت گمان نمیرود که نقش موثر در مقاومتهای عراقیها و دیگران و روند زد و خوردها داشته باشد. تحلیلهای اولیه دیگر، شخصیت صدام را زیر سئوال برده بود که چرا همانند یک مرد ـ زمانی نیرومند ـ هنگام ورود نظامیان به مخفیگاهش، خودکشی نکرد و یا با استفاده از اسلحهای که داشت دست به مقاومت نزد و مردانه کشته نشد. یا اینکه چرا پس از شکست نظامی تسلیم نشده بود زیرا میدانست که در جامعه متفرق عراق سرانجام به دام میافتد و تحقیر میشود. به علاوه، هیچیک از دولتهای همسایه عراق با او دوست نبودند که به آنجا فرار کند و پناهنده شود.تحلیلهای اولیه دیگر درباره زندگی خصوصی و سیاسی و کارهای دولتی صدام بود که در خانوادهای نسبتا فقیر به دنیا آمده بود، در ۱۹ سالگی به حزب سوسیالیستی بعث پیوسته بود، در ترور نافرجام ژنرال عبدالکریم قاسم (رهبر چپگرای وقت عراق) از ناحیه پا گلوله خورده، مجروح شده و به سوریه گریخته بود و از آنجا به مصر رفته بود. صدام در بازگشت به عراق در حوادثی که به روی کار آمدن قطعی حزب بعث انجامید شرکت کرده بود و معاون ژنرال حسن البکر شده بود و ۱۱ سال بعد البکر را مجبور به کنارهگیری محترمانه کرده و بر جای او نشسته بود و ….
برخی مورخان و اصحاب نظر در نخستین روز اعلام دستگیری صدام در پاسخ به پرسش رسانه های همگانی درباره وی گفته بودند که صدام شرایط پس از فروپاشی بلوک شرق را درک نکرد و یا نخواست آن را باور کند و به همان راه قبلی ادامه داد و برای خود و مردم عراق دردسر ساخت.این اصحاب نظر ابراز تعجب کرده بودند که چرا صدام در طول ۱۱ سال پس از تصرف کویت، به خود نیامد و از فرصت های متعدد که فراهم شده بود استفاده نکرد و گفته بودند صدام حسین که اسلحه کشتار جمعی نداشت، چرا اجازه نداد که هر جستجویی را که میخواهند در عراق به عمل آورند.صدام در دوران حکومت هشت ساله کلینتون به آسانی میتوانست با آمریکا سازش کند، چرا نکرد؟! باید دید که چهفکری در سر داشت! آن چه که مسلم است نه یک نظامی خوب بود و نه یک دیپلمات خوب! و به نظر می رسد که فرصت کافی برای مطالعه اوضاع جهان را هم نداشت. در دنیای امروز اگر محال نباشد، بسیار مشکل است بشود دولتی را که مورد حمایت مردمش باشد تغییر داد و به راحتی میتوان فهمید مردم عراق از دیکتاتوری صدام بیزار بودند.پس از فروپاشی شوروی، صدام حسین دومین رئیس یک کشور بود که در وطن خود، در پی حملات نظامی دستگیر و محاکمه و محکوم شده بود. مانوئل نوریگا رئیس دولت وقت پاناما، قبل از صدام و تقریبا به همین صورت به چنگ آمریکا افتاده بود.
نگارش و گردآوری: قجرتایم