مقدمهای بر آشنایی با «زکریای رازی»
نامش «محمد» فرزند «زکریا» متولد سال ۲۴۳خ (۸۶۵م) در شهر ری بود؛ تا نوجوانی در این شهر میزیسته، در جوانی عود مینواخته و گاهی نیز شعر میسرودهاست. بعدها به زرگری و سپس به کیمیاگری روی میآورد. مورخان اسلامی میگویند که رازی طب را در بیمارستان بغداد آموخت. در آنزمان بغداد مرکز بزرگ علمی و جانشین دانشگاه جندیشاپور بود؛ «زکریای رازی» در آنجا اقامت میگزیند و به تحصیل علم میپردازد و سپس ریاست بیمارستان معتضدی را به عهده میگیرد. بعد از مرگ «معتضد عباسی» به ری بازمیگردد و تا آخر عمر در همان شهر به مداوای بیماران میپردازد.
کشف و کتب
«زکریای رازی» کاشف الکل، جوهر گوگرد (اسیدسولفوریک) و نفت سفید میباشد. کتابهایی در زمینهی کیهانشناسی، منطق و ریاضیات نوشتهاست. «جرج سارتن» ملقب به «پدر تاریخ علم»، او را بزرگترین دانشمند ایرانی و جهان اسلام در زمان قرون وسطی میداند. «رازی» مردی خوشاخلاق بود و در تحصیل علم کوشا. تا زمانیکه بیماریای را تشخیص نمیداد، دست از سر بیمار برنمیداشت. نسبت به فقرا بسیار رئوف بود؛ به عیادتشان میرفت و برایشان مقرری تعیین میکرد. بر خلاف پزشکان دیگر، علاقهای به خدمتکردن به پادشاهان نداشت.
باورهای مذهبی
«زکریای رازی» کتابهای زیادی در تقبیح مذاهب و شیادیِ پیامبران نوشت و نهتنها اسلام، که تمام مذاهب را تقبیح میکرد و میگفت: «پیامبران شیادانی هستند که بیماریِ روانی داشتهاند!» او نبوت و وحی را هم نفی میکرد و معتقد بود که انسانها برای رسیدن به معرفت، نیازی به پیامبران ندارند و در واقع دین مسبب جنگ، کینه و زیانآور است. همچنین معتقد بود که اگر خدا پیامبران را برگزیده، پس بدین معنی است که آنان را بر دیگر بندگان برتری داده و این با عدالت خدا منافات دارد. دربارهی قرآن میگوید: «تو میگویی هر کس انکار کند، مشابهاش را بیآورد؟! آثار لفاضان و شاعران، بسیار بهتر از قرآن جملهبندی شدهاست و معانی و وزن بهتری دارند. قرآن مشتی افسانه را بازگو میکند و سراسر تناقض است و هیچ اطلاعات مفیدی به مردم نمیدهد؛ تازه میخواهند مشابهاش را هم بیآورند!» (کتابهای وی: بهنامهای «فیالنبوات» و دیگری «فی حیلالمنتنین»)
دیدگاهها و درگذشت
اسلامیون هیچگاه او را بهخاطر دیدگاههای ضد دینی اعدام نکردند، ولی نوشتارهای او را سانسور و یا معدوم نمودند. این تفکرات او باعث خشم علمای اسلامی شد و او را ملحد خواندند و در انتقاد از او کتب زیادی نوشتند، اما «مرتضی مطهری» او را مسلمانی تمامعیار و حتی شیعه میداند و معتقد است که این مخالفین بودهاند که برای تخریب وی، او را تکفیر کردهاند. او در اواخر عمر نابینا شد؛ «ابوریحان بیرونی» علت آن را کارکردن بیش از حد با جیوه میداند. «رازی» در تاریخ نهم آبانماه ۳۰۴خ (۳۱ اکتبر ۹۲۵م) درگذشت و مزار او دقیقاً مشخص نیست که در کجاست. پنجم شهریورماه نیز روز بزرگداشت این مرد بزرگ و همچنین روز داروسازی میباشد. یادش گرامی و راهش پُررهرو باد…
نگارش و گردآوری؛ قجرتایم
منابع؛
الفهرست، ابن ندیم، ترجمهی محمدرضا تجدد
فرهنگ فارسی، محمد معین
القصص و الحکایاتالمرضی، محمود نجمآبادی
شرح حال مشاهیر، مصطفی صدرالدین صدری
جامعالحکمتین، ناصر خسرو، با مقدمهی هانری کربن
3 پاسخ
با سلام چگونه برگ اول کتاب رازی در پزشکی که تو این متن است با صلوات نبی و استعانت ازخدا شروع شده و بعد ایشان ملحد و بی دین معرفی بشود ?!
سلام گرامی، همانطور که در این پُست آمده، منابع بسیار متفاوتاند و تقریباً اکثر آنان در این مورد متفقالقولاند، از طرفی نیز منبع مشاهدهشدهی شما نیز باید از نظر مقدمه، ویراست و چاپ مورد بررسی قرار بگیرد…
صلوات نوشته وگفته کاتب است