قبل از روایت روزهخواری در تاریخ معاصر ایران؛ به گزارش خبرگزاری فارس از کرمانشاه، معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان کرمانشاه (۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۸) در جمع اصحاب رسانه، با اشاره به شناسایی ۴۰۰ واحد صنفی که در هشت روزِ سپریشده از ماه مبارک رمضان شئونات این ماه را رعایت نکردهبودند، اظهار داشت: ۳۴ واحد متخلف نیز با پیگیری پلیس و حکم قضایی پلمپ شدند.
در همین راستا، علاوه بر برخورد با واحدهای صنفی متخلف، طی هشت روزِ سپریشده از ماه مبارک رمضان، به ۲۲۲ تَن از رانندگان درونشهری که شئونات این ماه را رعایت نکردهبودند، تذکر لازم دادهشده و ۱۴ دستگاه خودرو نیز توقیف و روانهی پارکینگ شدهاند. این مقام انتظامی در ادامه از ارائهی تذکر و ارشادهای لازم به ۹۶۲ تَن از شهروندانی که در سطح استان تظاهر به روزهخواری کردهبودند خبر داد و گفت: از ۷۵۸ نفر آنها تعهد لازم برای عدم تکرار اقدام مشابه اخذ شد. وی همچنین با اشاره به دستگیری ۲۰۴ نفر از افراد روزهخوار توسط پلیس، اظهار داشت: ۶۷ نفر از این افراد با تشکیل پرونده به مراجع قضایی معرفی شدند.
حال با توجه به شرح این خبر، بد نیست نگاهی به تاریخ اجتماعی معاصر داشتهباشیم. به عنوان نمونه، چنین پرسشی مطرح میشود که آیا در یکقرن پیش برخوردی از این دست با روزهخواری در ماه رمضان صورت گرفته و پیشینهی تاریخی به این شکل خشن دارد؟ برای پاسخ به این پست، نگاهی به روزنامهی خاطرات عینالسلطنه میاندازیم. عینالسلطنه از دورهی ناصرالدینشاه قاجار تا محمدرضاشاه پهلوی؛ یعنی شش پادشاه را دیدهاست! ما از سه دورهی پادشاهی؛ یعنی مظفرالدینشاه قاجار، احمدشاه قاجار و رضاشاه پهلوی سه گزارش را تقدیم میکنیم. کوتاه، اما دارای نکاتی قابل تأمل هستند.
اواخر دورهی مظفرالدینشاه قاجار؛
برای گردش به بازار رفتم که هیچ شباهتی با سابق نداشت. هوا گرم، مردم نصف در ییلاق، نصف در توی زیرزمینها و در حوضخانهها مشغول روزهخوردن؛ به این دو جهت، هیچ جمعیت در بازار نبود. بازار مثل ایام معمولی بود، نه مثل ماه رمضان. روزهخواری علنیست و نهایت ندارد. مسجدشاه رفتم، آنجا هم خبری نبود. امامجمعه به نماز آمد. دوازده نفر دنبال او نماز میخواندند. مسجدها هم کساد است و رونقی ندارد. وعظ تازه و واعظ تازه نیست. اعتقاد مردم هم کم شده. در مسجد مروی که سابقاً تا توی بازارچه و روی تمام پشتبامها جمعیت برای نماز جمع میشد، درش بسته بود. گویی ماه رمضان نیست.
دورهی احمدشاه قاجار؛
امسال روزهخوار زیادتر است. چند دکان منحصر آنهاست. هر وقت تشنه میشوند یا سیگاری میخواهند بکشند، آنجا میروند. روزهخوار امسال به عدد نمیآید. کسبه که علنی روزه میخورند. فُکُلیها و مردمان لاقید که در این باغستان همه مشغول روزهخوردن هستند. بابی هم زیاد است، آنها هم که معلوم است. گویا در تمام ادارهی مالیه دو نفر روزه باشند. هفده ساعت روزه خیلی است. افطار جز آب یخ چیز دیگری آدم میل نمیکند. ملکه ناخوش شد، عفتملک (دختر افخمالدوله) ناخوش شد، هر دو روزه را خوردند. یک ثلث از مردم طهران زیادتر روزه میخورند. اصلاً قُبح روزهخواری هم از میانه رفته…
دورهی رضاشاه پهلوی؛
روزہخوار زیاد است. عموماً اجزاء ادارات روزه میخورند که گویا یکی از شرایط استخدام ادارات، تَرک واجبات مذهب است. اصلاً دیانت اسلامی کم شدهاست. مردم در باب روزه و نماز قیدی ندارند. این احکام هم برای روزه، فقط ظاهریست. هر کس بخواهد در خانهی خودش و معبر روزه میخورد. دیانت باید قلبی و عقیدهای باشد. تمدن جدید در هر مذهبی و کیشی خلل انداخته. مذهب و آئین ما را نمیتوان استثناء نمود. قرن بیستم است و هر کس در عقیده آزاد. رمضان آن عظمت خود را در بین مردم از دست داده، هیچ با ماههای دیگر در ادارات، دولت، مدارس، بازارها، شرکتها توفیری ندارد. خوردن و گرفتن روزه آزاد است. در معابر و غیره هیچ حکم و قیدی برای روزهخوار معین نیست. ما هیچگاه نمیشنیدیم در باب روزهخوار اعلان یا غدغن یا مجازاتی وضع شود. مساجد نیز خالیست.
نگارش و گردآوری؛ قجرتایم
منبع؛ روزنامهی خاطرات عینالسلطنه، قهرمانمیرزا عینالسلطنه، ایرج افشار، انتشارات اساطیر
نکته؛ شاید بد نباشد نکتهی جالبی به این پست اضافه کنیم. این آقای قهرمانمیرزا، پسر برادر ناصرالدینشاه قاجار بودهاست. جالب است بدانید با آنکه عموی او شاه بود، خودش و پدرش و خیلی از شاهزادگان ایران در زمان قاجار، با فقر و بدبختی و تنگدستی زندگی میکردند. شاه پول مُفت در شکم آقازادگان نمیریخت…!
پینوشت؛ البته عزیزان، در دورههای یادشده هم روحانیون به روزهخواری اعتراض میکردند. حتی زمانی که خبر آمد نمایندگان مجلس شورای ملی در ماه رمضان در مجلس روزهخواری میکنند، برخی از روحانیون فریاد «وا اسلاما» سر دادند که البته کسی اهمیتی نمیداد، البته که کسی هم جرأت آن را نداشت که جلوی راه کسی را برای روزهخواری بگیرد، حتی در دورهی قاجار! آنهم به حکم قانون! شدنی نبود… امروز در قرن بیستویکم محل کسب ملت را پلمپ میکنند. آیا کاسب کرمانشاهی میتوانست به صاحب مغازه که سرِ ماه کرایهاش را میخواهد بگوید: «ماه رمضان بود، کرایه نمیدهم؟!» آیا یک دلیل منطقی برای این رفتار وجود دارد؟ جوان مردم را دستگیر کنید، چون دلستر خورده است! شاید امروز اگر قدرت داشتیم تا یکی از درگذشتگان دورهی ناصرالدینشاه را زنده کنیم، متفویِ یادشده به ریش ما میخندید و از شدت خنده ریق رحمت را سر کشیده، به دیار باقی میشتافت!