«روز جهانی خر» در واقع نشانِ احترام به تلاش موجودیست که اگرچه به جبر و زور، اما از حدود ۵ هزارسال پیش سنگینیِ بارِ روی دوش انسان را کم کرده و البته نقشی اساسی در تاریخ بشر داشتهاست! در طول تاریخ و در سراسر جهان، این حیوان در برخی از چالشبرانگیزترین مناطق و بدترین شرایط آبوهوایی کار کردهاست و این کار را با استقامت هم انجام دادهاست، اما یکیدیگر از ایدههای تعیین روز جهانی خر؛ تأمل در موضوع حیوانآزاریست. متأسفانه در طول تاریخ همواره بدرفتاریِ زیادی با این حیوان بیآزار شدهاست. در واقع در روز جهانی خر، یادآوری میشود که به آزار و اذیت به این حیوان باید پایان دادهشود.
نقش خر، الاغ یا درازگوش هم در تاریخ ایران جالب توجه است؛ بهعنوان مثال در برخی از دورهها چون عصر آلبویه، خر در لشکرکشیها به کار گرفتهمیشد. «مارکوپولو» بهترین خرهای دنیا را در ایران مشاهده کرده و «ژان شاردن» از تمهیدات ویژه برای راهواریِ این چهارپا در ایرانِ عصرِ صفوی خبر دادهاست! البته نقش این حیوان زحمتکش در کشور ما فقط باربری نبوده و خرافاتی پیرامون قدرت درمانیاش هم وجود داشتهاست. نوشتهاند در گذشته، شخصی که کژدم، وی را نیش زدهبود، برای درمان، با آواز بلند در گوش خر، جملهی «مرا عقرب گزیده است» را فریاد میزد، سپس واژگونه بر خر مینشست. آنان معتقد بودند که پس از طی ۷ گام، درد عضو فرد کژدمگزیده به همان عضوِ خر منتقل، و اثر نیش زایل میشود! همچنین برای درمان یبوست، مردم بر این باور بودند چنانچه مردی پیه (چربی) بر دستوپای خر بمالد و فرد بر آن سوار شود، به عدد گامهایی که خر را میراند، شکم او راه میافتد! اگر کسی را لرز شدید بگیرد، پالان خری سیاه را روی رختخوابش میگذارند، به نیت آنکه لرزِ بیمار به آن خر بگیرد! داستان عنبرنسارا را که خودتان دیگر بهتر میدانید…!
و اما استفاده از این حیوان مظلوم همینجا تمام نمیشود و «جوان عزب» علاوه بر اینکه از گُردهی حیوان کار میکشید و شیرش را میخورد و سرگینش را هم میفروخت، برای رفع نیاز جنسیاش هم از این حیوان استفاده میکرد!
در ارتباط با همین موضوع بد نیست این حکایت شیرین از «کریمخان زند» را در ادامه بخوانید:
«کریمخان زند» که پادشاهی حکیممنش و فیلسوفروش بود، قبل از مسافرت به آذربایجان، با خود گفت: «لشکریان من که همه عزب و مَست شهوت هستند، ممکن است به هر سرزمینی که وارد شوند، مزاحم زن و فرزند و اهل و عیال مردم شوند…» برای جلوگیری از این امر، یکی از مجتهدان نامدار را به حضور خود فرا خواند و به او گفت: «برای جلوگیری از تجاوز سربازان به نوامیس مردم، میخواهم فوجی از فواحش با سپاهیان خود ببرم.» آن فقیه گفت: «نعوذبالله از چنین معصیتی! استغفرالله! هرگز این فعل زشت را از قوه به فعل میاور که در جهنم مانا خواهی بود!» «کریمخان زند» به وی فرمود: «باشد، اما از شما خواهش آن داریم که ۴۰ روز و شب مهمان ما باشی و از سرای ما بیرون نروی…»
روز و شب اطعمه و اشربهی سازگارِ خوشگوارِ بسیاری از برایش میآوردند. چنان شهوت بر آن عالیجناب غلبه و استیلا یافت که آب و آتش را از هم فرق نمینمود! در شب پنجم، دیوانهوار مانند مَستان، بیاختیار از جامهی خواب بیرون آمد و به جانب طویله روان شد و عمود لَحْمیِ (آلت) خود را بر سپر شَحْمیِ (پشت) مادهخری فرو کوفت! ناگاه سگی که در آن طویله بود، عفعفکنان دوید و پای آن جناب را برگرفت و برکَند. آن جناب بیهوش بر زمین افتاد. قاطرچی از خواب بیدار شد و پنداشت که آن جناب دزد است، با پارو او را بسیار زد و هایوهویی بلند شد و چراغی آوردند. نیک ملاحظه نمودند و مجتهد را شناختند و از کردهی خود پشیمان شدند و از آن جناب بسیار عذر خواستند.
چون این خبر در وقت بامداد به والاجاه «کریمخان» هوشمند رسید، بسیار خندید و مجتهد را احضار نمود و از وی پرسید: «بر شما چه عارضهای روی داده؟!» آن جناب از خجالت از جواب فروماند. والاجاه «کریمخان» به آن جناب فرمود: «ای پیشوای اهل اسلام، از آنچه بر تو روی داده، منفعل مباش که همهی بنیآدم در دست شهوت اسیر میباشند. ما خود در حالت اضطرار با حیوانات نزدیکی نمودهایم، و الان با وجود آنکه حوری و شأن بسیاری در حریم ما میباشند، باز طالب خوبتر و بهتر میباشیم… در احادیث وارد شده که «حضرت داوود» با وجود نبوت و نَفْس قدسی، ۹۹ زن داشت و عاشق زنِ برادرِ خود شد و بهحیلت، برادر خود را به هلاکت رسانید و زنش را ضبط و تصرف نمود.» آن جناب از سخنان والاجاه «کریمخانِ» هوشمند خوشحال شده و به خدمتش عرض نمود: «بر من علمالیقین حاصل شد که تو پادشاه و ظلالله و نیز حکیم و فیلسوفی هستی، و در این زمان، عقلِ کُل میباشی و در امور پادشاهی، صاحبِ فکرِ بکر و رأی صواب و اجتهاد میباشی. هر کاری که میکنی درست و راست و بیعیب است… عقل ما در امور سلطنت، ناقص و قاصر است.»
با توجه به روز جهانی خر، در پایان بد نیست با چند دانستنیِ جالب در مورد این جاندارِ دوستداشتنی مطلب را ببندیم:
۱. حافظهی خوبی دارند: اگر با یک الاغ در رقابت حافظه شرکت کنید، احتمالا بازنده شمایید. این موجودات میتوانند مکانهایی که در آنها بودهاند را به یاد بیآورند و الاغهای دیگری که حتی ۲۵ سال پیش دیدهاند را هم شناسایی کنند!
۲. بسیار محتاط هستند: الاغها هوشیاریِ امنیتیِ بالایی دارند. اگر احساس کنند که در شرایط خطرناکی قرار گرفتهاند، هر آنچه در توان دارند را انجام میدهند تا از مخمصه فرار کنند. البته این ویژگی، گاهی تعبیر به حماقت این موجود میشود، در حالی که هدف آن دورماندن از خطر است!
۳. به زیبایی علاقه دارند: درست مانند انسانها و میمونها، الاغها نیز دوست دارند که یکدیگر را تمیز کنند. در واقع این موجودات که قبیلهای زندگی میکنند، زیبایی را دوست دارند!
۴. بسیار تمیز هستند: الاغها موجوداتی بسیار تمیز هستند و اگر آب آشامیدنیشان پاک و زلال نباشد، از خوردن آن خودداری میکنند!
۵. اجتماعی هستند: اگر فردی که دوستش دارند از آنها دور شود، بسیار ناراحت و افسرده میشوند. الاغها جانورانی اجتماعی هستند و بهخاطر پیوندهای عمیقی که با دوستان و خانوادهشان دارند، وقتی از آنها دور میشوند، به شدت احساس تنهایی میکنند!
۶. ۱۸۶ گونهی مختلف دارند: در حال حاضر بالغ بر ۴۴ میلیون الاغ در سراسر دنیا وجود دارند که ابعاد و قیافههای خود را دارند و متعلق به یکی از ۱۸۶ گونهی مختلف از این جانور هستند!
۷. به روشهای مختلفی باهم ارتباط برقرار میکنند: الاغها از آن جهت گوشهای بزرگی دارند تا بتوانند صدای یکدیگر را از راه دور بشنوند. آنها با عَرعَرکردن، سوتزدن، نالهکردن و خُر و پُف باهم ارتباط برقرار میکنند!
۸. خودکفا هستند: الاغهای صحرایی با سُم خود آنقدر زمین را میکَنَند تا به آب برسند و با این حال، آب مورد نیاز پرندهها، موشخرماها و دیگر جانوران کوچک صحرایی را هم تأمین میکنند!
۹. به گرما علاقه دارند: الاغها زندگی در مناطق گرم و خشک را دوست دارند. زیستگاه طبیعیِ آنها نیز در بیابانها و زمینهای هموار است.
روز جهانی خر گرامی باد!
نگارش و گردآوری؛ قجرتایم