یاکوف جوگاشویلی در ۱۸ مارس ۱۹۰۷ در گرجستان بهدنیا آمد و چند ماهه بود که مادرش «یکاتیرینا سوانیدزه» در تفلیس پایتخت گرجستان درگذشت. استالین در مراسم خاکسپاری همسرش گفته بود: «با مرگ او من هم آخرین احساسات خود به همه موجودات بشری را از دست دادم.» و پسرش را نزد اقوام مادری رها کرد!
یاکوف در دروهی جوانی یعنی اواسط دههی ۱۹۲۰ نزد پدرش رفت، اما استالین از او بیزار بود. مارتین ایمیس در این مورد مینویسد:
«استالین بهراستی به او کینه میورزید. چندین روز تحقیق کردم تا این موضوع باورم شد. گوشهای از دلواپسی شدید استالین درباره اصل و تبار خودش را قبلا دیدهایم. او دق دلی خود را حالا سر یاکوف خالی میکرد. تنشهای نژادی و منطقهای در داخل اتحاد جماهیر شوروی موضوعی کلان است، ولی مورد استالین، طبق معمول، عجیب و غریب بود. استالین خود را مظهر روسیه میدانست، و یاکوف روسی نبود، گرجی بود؛ و حتی زبان روسی را بهسختی و با لهجهی غلیط صحبت میکرد. همچنین شایع است که یاکوف نرم و دلنازک بود، و این نفرت پدرش را بیشتر بر میانگیخت.»
بدرفتاری استالین با فرزندش چنان بیوقفه بود که او دست به خودکشی زد؛ ولی ناکام ماند و فقط خود را مجروح ساخت. استالین وقتی خبر را شنید گفت: «او حتی عرضه ندارد که بهخودش شلیک کند.» در دورهی جنگ یاکوف هم مانند برادر ناتنیاش واسیلی به ارتش پیوست، وی سروان بود و با تمام قوا مقابل قوای آلمانی جنگید تا آنکه واحدش اسیر شد. این اتفاق استالین را از دو جهت در وضع ناراحت کنندهای قرار داد؛ زیرا قانونی مصوب اکتبر ۱۹۴۱ تصویب شده بود که هر سرباز اسیر را «خائن بدخواه» میدانست و خانوادهاش را هم در «معرض بازداشت» قرار میداد. بدین ترتیب، یاکوف مشمول فقرهی اول بود و استالین مشمول فقرهی دوم. استالین راهی بینابینی اندیشید و همسر یاکوف را توقیف کرد. همچنین نازیها کوشیدند مبادلهای انجام دهند، ولی استالین امتناع کرد و گفت «من پسری به نام یاکوف ندارم».
با این حال نگران بود مبادا یاکوف ظاهراً ضعیف زیر فشار خیانت کند و دسته گلی تبلیغاتی به آب دهد. ترسش بیجا بود. یاکوف از سه اردوگاه کار اجباری – «هاملبورگ»، «لوبک» و «زاخنهازن» گذر کرد و در برابر تمامی تهدیدات و شکنجهها مقاومت به خرج داد؛ و بهاعتقاد «ولکو گونف» دقیقا برای گریز از تسلیم شدن بود که یاکوف دست به حرکت سرنوشت سازش زد. در بازداشتگاههای آلمانی مطمئن ترین راه خودکشی دویدن بهسوی سیم خاردار بود. یاکوف در ۱۴ آوریل سال ۱۹۴۳ دوید و البته تیر نگهبانان هم خطا نرفت. پایان.
نگارش و گردآوری: قجرتایم