رسوم ازدواج ایرانی در زمان قاجار
در مورد ازدواج ایرانی باید گفت از آنجا که در عھد قاجار و تا پیش از کشف حجاب، اکثریت زنان، بهویژه در شھرستانھا و ولایات در پوشش کامل و جدایی از مردان نامحرم بهسر میبردند، انتخاب ھمسر برای پسران بر عھدهی زنان و گیسسفیدانِ خانواده بود و ھر چندگاھیاوقات عاشقومعشوق میتوانستند مخفیانه ملاقاتھایی داشتهباشند و یکدیگر را دیده، بپسندند، اما اطلاع از خصوصیات اخلاقی و جسمانیِ یک ھمسر مناسب، کاری نبود که از عھدهی مردان برآید. در اینعصر الگوھای خاصی برای انتخاب زنان و دختران مدنظر بود که از منظر زیباییشناسی و اخلاق جنسی قابلتوجه است. در ادامه با گزیدهای از نوشتههای مرحوم «جعفر شهریباف» در اینباره همراه باشید.
الگوی کلاسیک زن مطلوب در عھد قاجار
دختر باید که مویش بلند، صورتش گِرد، بینیاش قلمی، ابروانش کشیده و پُر یا پیوسته، دھانش غنچهای، لبانش نازک، گردنش کشیده، گوشھایش کوچک، چشمانش درشت، پوستش سفید، رنگش سرخوسفید، پستانھایش سفت یکقد، مچ پاھایش پر، کمرش باریک، کفلھایش وسیع، سینهاش فراخ، شکمش فرورفته، نافش فنجانی، قدش بلند، اندامش گِرد خوشتراش، دستوپایش کوچک و زھارش برآمده باشد؛ ضمناً دھانش خوشبوی و زیربغل و پشت گوش و میان پایش بوی ناخوش نداشته، راهرفتنش کبکوار و مانند قاطر و راهرفتن شتر که محکم پا به زمین کوبیده، یا دولا دولا راه برود، نداشتهباشد!
حمام؛ مکانی برای شناخت دختران!
یکی از اماکن مھم جهت شناخت عیوب درونی و جنسیِ دختران حمامھا بود که معایبی چون کچلی، سوختگی، کمانپایی، چاقی و لاغری، شُلی و سِفتی، کمرپھنی و باریکی، کممویی و پُرمویی، تناسب و عدم تناسب اندام و دیگر حُسن و عیبھا بهنظر میآمد و ھمچنین شرم و حیا و عفت و سنگینی و تربیت و نظم و مراقبت او، از آمدن و رفتن و استتار و حفاظت و نشست و برخاست و عدم آنھا آشکار میشد. از ھمان لحظهی ورود دختر به حمام، بازوبستهکردن بغچهی حمام، لُنگبستن و نبستن، اعمال و رفتارش در آن بود که معلوم میشد که زیر دست مادر و بزرگتر نجیب، پاکیزه، خانهدار و منظمومرتب تربیت یافته و از بیبندوباری و بیاعتنایی به ستر و پوشش عورات و شوریدگیِ اسباب حمام او بود که شلختگی، بیخانوادگی، سُستی، عدم عفاف و بسا مسائل دیگر مکشوف میافتاد. دیگری دلاک و حمامی بود که میتوانست از سروسوت مشتریان خود اطلاع داشته، از رمزورموز دختران و سَروسِرّ آنھا با این و آن، سنگینآمدن و رفتن یا بغچه بهدست زن استاد سپردن و بهھوای رفتن حمام سراغ کار خود و در رفتن و مانند آن بشناسد. در آخر نیز دلاک بود که در مدت کیسهکشی میتوانست از مشتری زیرپاکشی کرده، از مکنوناتش مطلع شود!
از روضه و روضهخانه تا امامزادهھا و زیارتگاهھا!
پس از آن، روضه و روضهخانه و تعزیه و امثال آن بود که خواستگار میتوانست از آنجا دختر مورد نظر را بهدست آورده، میان دختران نجیب و سنگین، جلف و سبکسر را از ھم تَمَیُّز بگذارد؛ بدینصورت که آیا دختران در مجلس سنگین و محترم نشسته، حواسش به خود و روضه بوده، جُموجوش بیخود نداشته، غیهھای بیھوده نکشیده، صدا به شیون و زاری بلند نکرده، یا ھر دَم مثل آنکه ساس به تنش رفته بهخود جنبیده، به دستاویز دلسوختگی گریه و غشوضعف کرده، مرتب سینهوصورت گشوده، خود را به اطرافیان، خدمه، روضهخوان و نوکران «امامحسین»(!) ارائه نموده و به زبان مؤدبانه «من مرد، من مرد» به زبان خودشان «من… من…» میکند!
امامزادهھا و زیارتگاهھا نیز یکیدیگر از اماکن تشخیص دختر بود؛ بدینگونه که آیا دختر بهتنھایی یا ھمراه بزرگتر و سرپرست به زیارت آمده، حواسش به زیارت و نماز و طواف و روضه بوده و از جمعیت مردان احتراز داشته، یا مخصوصاً در میان مردھا لولیده و خود را میانشان وِلو کرده، به اینطرف و آنطرف دویده، نذر و نیازھای متعدد و اشک و زاریھای مخصوص داشته، سنگ و ریگ و مثل آنکه دلیل حاجتداشتن و دانستن/ندانستن چگونگیِ احوالات نھانی مانند عشق و دلدادگی میکند، به درودیوارھای آن چسبانده، قفل و دخیل به ضریح و دروپیکر آن بسته، صورت باز و پوشیده نموده، خود را به این مرد و آن مرد مالیده و میچسباندند!
پسر ناپاک و دختر نجیب در ازدواج ایرانی!
بعد از اینھا در مھمانیھا بود که در جستوجوی دختر برمیآمدند و این از سنگینپوشی یا سبکپوشی، سادگی، آرایش، متانت، سروگوشبجنبی، بیاعتنایی، حرصوولعداشتن به خوراکی بر مبنای «ھر که شکمش را نتوانست نگه بدارد، پایینتنهاش را ھم نمیتواند!»، آرامش و ھیجان، کمحرفی و پُرحرفی، وقار، خنده و کرکر بیجا بنا بر اصل «نیش شُل زن علامت شُلیِ بند او میباشد!»، قرار و آرام، رقص و جَستوخیز و مانند آن معلوم میگردید که خواستگار میتوانست به مناسبت مِیل ھر جنس به ھمجنس، دختر مطلوب خویش را بهدست آورد، ولی آنچه مسلم بود، آن بود که اگر خواستگار، خود نیز دارای ھزار عیب و ناپاکی و فساد و انحراف اخلاقی بود، باز برای خودش یا پسرش یا برادرش دختر پاکیزهی نجیب را طلب میکرد. کمااینکه داماد که اگر با بدترین سوابق به رشد رسیدهبود، باز دختر نجیب سفارش مینمود.
مراحل زشت خواستگاری در ازدواج ایرانی!
به هر صورت چون دختر مطابق مِیل خواستگار یافت میشد، از بزرگترھای دختر اجازهی خواستگاری میخواستند و با اطلاع قبلی یا بدون دختر و خانوادهی او میرفتند. ضوابط جنسیِ امتحان دختر در ھنگام مجلس خواستگاری، معاینات دختر مورد نظر که به لحاظ جنسی، ویژگیِ مطلوب خانوادهی خواستگار را داشتهباشد معمول بود؛ از جمله بهھنگام آبوچای و قلیانآوردن که بهصورت و تَهچھرهی او نگاه کنند که لَکوپیس و ککومک نداشتهباشد، دقت در زیروروی موی و ابرو و پیشانی و صورت او که برداشته، دستی به آنھا برده یا نه، به حال طبیعی رھا کرده، که میگفتند «دختر باید مثل بِه توی کُرک باشد!»، نشستنوبرخاستن، طرز حرکت و راهرفتن دختر، در صحبت با او از تنگی و گشادیِ دھان و سردی و گرمیِ بیان و دلچسبی، لحنش را امتحان میکردند و در آخر که بهعنوان بوسیدن او، بوی دھانش را میسنجیدند.
از جمله دیگر آزمایشات، کشیدن عروس به نزد خود بود که بهھوای بغلکردن و سرش را بهسینهچسباندن، چنگ زیر موھایش کرده، کچلی یا بیموییِ او را امتحان میکردند، دست در سینهاش برده، سفتی و شُلیِ پستانھایش را میسنجیدند و چادر از سرش انداخته، تناسب اندامش را میدیدند؛ با ھمیناحوال که مثل توپ بازیاش کرده، ھر یک بهدست دیگری پاس میدادند، بوی زیر پستان و زیر بغلش را امتحان میکردند! در آخر اگر دختر از خانوادهی فقیر و بیسروزبان و افتاده بود، به اتاقخلوتش کشیده، کشال ران و لای پایش را بو میکردند! بعد از همهی این موارد، اگر نتیجهی آزمایش دختر مورد نظر مثبت بود، سپس در مورد مسائل مربوط به ازدواج صحبت میشد. (خدا قوت واقعاً…)
نگارش و گردآوری؛ قجرتایم
منبع؛ طهران قدیم، جعفر شهریباف