لیبرال؛ وقتی اقتصاد آزاد به‌نفع دولت و بر ضد ملت می‌شود!

چه‌کسی گفته که اجرای سیاست اقتصاد آزاد را باید از قیمت کالاها آغاز کرد؟ آیا علت این اصرار بیش‌تر این نیست که کفگیر فلان دولت به تَه دیگ خورده و منابع تأمین سوبسید را ندارد و حالا ایده‌های لیبرال عزیز شده؟ مگر می‌شود بدون بی‌هوشی و انواع مقدمه‌چینی‌های لازم جراحیِ اقتصادی کرد؟
لیبرال

«مرگ بر لیبرالیسم» تا اطلاع ثانوی…

من لیبرال هستم و صریح‌تر از هر کسی همین‌جا از نظم کاپیتالیستی دفاع کرده‌ام و در گفتارها و نوشتارهایم نیز دلایل آن را مفصل شرح داده‌ام. هر انتقادی را هم به دیده‌ی منت می‌پذیرم. اصلاً مشکل‌مان را هم در این می‌دانم که به خودمان فرصت ندادیم با نظم کاپیتالیستی به‌عنوان الگوی اقتصادی و با لیبرالیسم که ایدئولوژی و روح این الگوست، به درستی آشنا شویم. درباره‌ی این نظم نیز همچنان موضعم روشن است: هر چه زودتر به حداقل‌های لازم و ضروریِ نظم کاپیتالیستی و نظام لیبرال تَن دهیم، زودتر عقب‌ماندگی‌های‌مان را جبران می‌کنیم. برای همین عقیده، هزار حرف شنیده‌ام و هزاران حرف دیگر هم خواهم شنید و باکی ندارم؛ چون بالاترین بهروزی و عدالت ممکن برای هم‌وطنانم و سریع‌ترین و مطمئن‌ترین راه توسعه و امنیت برای کشورم را – که تنها داشته‌ی ماست – در همین روش تحقق‌پذیر می‌دانم. (در همین صفحه هم (اینستاگرام تاریخ‌اندیشی) تاکنون بیش از بیست جلسه‌ی لایو درباره‌ی لیبرالیسم داشته‌ام که هم فایل تصویریِ آن در این‌جا موجود است و هم فایل صوتیِ آن‌ها در کانال هست.)

کاپیتالیسم چیست
کاپیتالیسم چیست؟

آزادسازیِ قیمت‌ها؛ باتلاق اقتصادی!

بحث این است که آیا به‌عنوان یک لیبرال با آزادسازیِ قیمت‌ها و اصلاً با آن‌دسته سیاست‌های اقتصادی که جزء دسته‌بندیِ سیاست‌های لیبرال است، موافقم یا نه. قاعدتاً من باید از برداشتن یارانه‌ها و آزادکردن قیمت‌ها – که سیاستی لیبرال است – موافق باشم، اما مخالفم. سیاست آزادسازیِ قیمت فقط یکی از اصول اقتصاد آزاد است. یک اصل زمانی می‌تواند کارآمد و مفید باشد که با سایر اصول اجرا شود. در غیر این‌صورت فقط به بدبختی و دشواریِ مردم دامن و به باتلاق اقتصادیِ موجود دامن می‌زند. من نمی‌گویم تمام اصول لیبرالیسم بی‌کم‌وکاست اجرا شود، اما دست‌کم چند اصل آن را الزاماً باید با هم یا در پیِ هم اجرا کرد. نمی‌شود که هر از گاهی فقط قیمت چند کالای اساسی آزاد شود و بعد هم گروهی از این سیاست به‌عنوان «سیاستی لیبرال» دفاع کنند و گروهی دیگر هم با انگ «لیبرال»بودنِ این سیاست و پیامدهای تورمی و رنج و سختیِ آن برای مردم، بر سیاست‌های لیبرال و لیبرال‌ها بتازند. از این مضحک‌تر نمی‌شود!

شاید این پست هم برای شما جالب باشد:  تلویزیون ایران؛ از حبيب‌الله ثابت تا مستندهای انقلاب!
آزادسازی قیمت ها
بدون شرح از آزادسازیِ قیمت‌ها!

جراحیِ اقتصادی بدون رعایت اصول لیبرال!

من، به بانگ رسا می‌گویم: با اجرای آزادسازیِ قیمت‌ها، در هر زمانی و از سوی هر دولت و هر کسی، اگر با سایر اصول اساسیِ اقتصاد آزاد همراه نباشد، مخالفم. اگر هم کسی بود که به اسم دفاع از اقتصاد آزاد از چنین سیاستی دفاع کرد، یا از لیبرالیسم چیزی نمی‌داند، یا رانتی در این سیاست نصیبش می‌شود و خود را پشت لیبرال‌بازی قایم کرده تا دلسوز به نظر برسد، یا اختلالات اخلاقی و روانیِ حادتری دارد. اگر یک اصل اقتصاد آزاد به تنهایی اجرا شود، اصلاً می‌تواند پیامدهای مهلکی برای بخشی از مردم داشته‌باشد. اصلاً چه‌کسی گفته که اجرای سیاست اقتصاد آزاد را باید از قیمت کالاها آغاز کرد؟ آیا علت این اصرار بیش‌تر این نیست که کفگیر فلان دولت به تَه دیگ خورده و منابع تأمین سوبسید را ندارد و حالا ایده‌های لیبرال عزیز شده؟ مگر می‌شود وقتی کشور زیر انبوهی از تحریم‌هاست، تورم افسارگسیخته نفس مردم را گرفته، ارز با مداخله‌ی شدید دولت به شکل صوری تثبیت شده، مبادلات تجارت خارجی مدت‌هاست مختل شده و حتی در امور مالیِ بین‌المللی مشکلات حاد داریم، از آزادسازیِ قیمت صحبت کرد؟ مدت زیادی است که دعوای اساساً بی‌ربط و مضحکی میان موافقان و مخالفان سیاست‌های لیبرال سر چیزهای مختلف درمی‌گیرد که البته من هیچ‌گاه در این جدل پوچ شرکت نکرده‌ام. جراحی‌کردن فقط پاره‌کردن شکم و بریدن عضو ناقص نیست! مگر می‌شود بدون بی‌هوشی و انواع مقدمه‌چینی‌های لازم جراحی کرد؟

جراحی اقتصادی محمدرضا میرشاه ولد
اثری از محمدرضا میرشاه‌ولد در باب جراحیِ اقتصادی!

تولید؛ یکی از راه‌های ایجاد ثروت است، اما…

آن اقتصاد آزاد که لیبرالیسم منادیِ آن است، مجموعه‌ای از سیاست‌های داخلی و خارجی است. در این‌جا انبوهی از تقدم و تأخرهای اقتصادیِ مهم وجود دارد که تشریح دقیق آن‌ها بر عهده‌ی اقتصاددانان است، اما مثال می‌زنم: پیش از آن‌که آزادسازیِ قیمت‌ها رخ دهد، باید در سیاست خارجی تنش‌زدایی صورت گیرد تا با توجه به پایین‌بودن هزینه‌های تولید در ایران، پیش‌تر بتوان به‌طور گسترده جذب سرمایه کرد و از آن مهم‌تر صادرات کشور را از موانع نفس‌گیر موجود آزاد کرد تا ریال تثبیت شود. پیش‌شرط آزادسازیِ اقتصاد این است که ابتدا ثباتی حداقلی در اقتصاد وجود داشته‌باشد: تورم تک‌رقمی باشد و رشد اقتصادی به سطح مناسبی رسیده‌باشد. تنها وقتی تورم تک‌رقمی شده‌باشد و تجارت خارجی در وضع مناسبی باشد، شهروند ایرانی می‌تواند آن بار اضافیِ آزادسازیِ قیمت‌ها را تحمل کند و در عرض دو/سه‌سال آسیب‌های واردشده به جیب و معیشتش را جبران کند.

شاید این پست هم برای شما جالب باشد:  حسین پناهی؛ کوتاه به بهانه‌ی زادروز فیلسوف دیوانه! + تصاویر و دکلمه‌ی معروف

نمی‌شود که هر بخش از اقتصاد آزاد که به ضرر شهروندان است، اجرا شود و آن‌بخش که به ضرر دولت و درآمدهای دولتی است، ممنوع بماند! مگر می‌شود چنین چیزی؟ ساده‌ترین مثال آن، عوارض و مالیات‌های سنگینی است که روی خودرو (و همه‌ی کالاهای وارداتی دیگر) وجود دارد! چرا شهروند ایرانی باید مجبور باشد با پولی که می‌تواند سوار خودروی باکیفیت شود، خودروی کهنه و بی‌کیفیت داخلی بخرد؟ بگذارید یک نکته‌ی مهمی بگویم… به‌طرز عجیبی اقتصاد ما همیشه مصرف‌کننده‌ستیز بوده‌است! تولیدکننده مقدس است و مصرف‌کننده موجود بدبخت و بیچاره‌ای که همیشه مجبور است بین بد و بدتر یکی را انتخاب کند تا تولیدکننده از عرش کبریایی‌اش پایین نیاید! بله! تولید ارزشمند است، اما تولیدی که مصرف‌کننده‌محور نباشد، ستم است! سوزاندن ثروت است. ما یک خطای شناختیِ اساسی داریم! تولید فی‌نفسه ارزش نیست! تولید به این‌دلیل ارزش است که باعث ایجاد ثروت می‌شود. هنر یک اقتصاد «ثروت‌سازی» است، نه تولید به هر قیمتی. تولیدی که بخواهد باعث ثروت‌سوزی بشود، نباشد بهتر است. هدف از سیاست‌های اقتصادی ایجاد ثروت است و «یکی از راه‌ها»ی ایجاد ثروت، «تولید» است.

تولید ثروت
تولید، چگونه ثروت‌سازی می‌کند؟

لیبرال به‌نفع دولت و بر ضد ملت!

در اقتصاد لیبرال شهروند این حق را دارد که به کالای باکیفیت خارجی دسترسی داشته‌باشد، بدون این‌که مجبور باشد بی‌رحمانه‌ترین عوارض و مالیات را پرداخت کند. چرا آزادسازی را از آن‌جا شروع نمی‌کنید؟ احیاناً ملت ایران گروگان تولیدکنندگان داخلی شده‌است؟ یک شهروند برای مثال یک‌میلیارد تومان پول دارد. با نیمی از آن یک‌میلیارد می‌تواند یک خودروی باکیفیت خارجی بخرد و با نیم دیگرش کسب‌و‌کار کند و ثروتی بیندوزد! اما الان باید کل آن یک‌میلیارد را بدهد بابت خرید خودرویی که کیفیتی به مراتب پایین‌تر از آن خودروی نیم‌میلیاردیِ خارجی دارد. این ستم در کل اقتصاد ما وجود دارد. به اسم این‌که آزادسازیِ حامل‌های سوخت یک تدبیر مناسب در اقتصاد آزاد است، از گران‌شدن بنزین در بدترین شرایط دفاع کردند. البته می‌دانم برای دولتی که پول ندارد یارانه دهد، راه‌حل دیگری هم وجود ندارد! باید کالا را گران کند، اما از آن‌جا که کشور در بدترین شرایط تحریم بود و ارز افسار پاره کرده‌بود، آن‌همه هزینه به مردم و کشور وارد کردیم و دوباره بعد از یکی دوسال دوباره برگشتیم سر جای اول، چه‌بسا بدتر!

شاید این پست هم برای شما جالب باشد:  صادق هدایت؛ ریخت منحوسی که به‌مردم تحمیل شد!

همه‌ی آن دلایلی که آن‌زمان دولت را مجبور کرد یارانه‌ی سوخت را کم کند، امروز به شکل حادتری وجود دارد… حالا چاره چیست؟ این دُورهای باطل، پدر مردم را درآورده! کِی قرار است از این دُورهای باطل آزاد شویم؟ به‌عنوان یک لیبرال تنها زمانی از سیاست‌های به‌اصطلاح لیبرال دفاع می‌کنم که گزینشی و برای رفع گرفتاری و کمبود بودجه‌ی دولت نباشد. نمی‌شود که ضدلیبرال‌ترین سیاست‌های داخلی و خارجی را در پیش بگیریم، اما وقتی گیر می‌کنیم، یک نیمچه سیاست لیبرال که فقط هم به نفع دولت است اجرا کنیم و وقتی پدر مردم درآمد، بگوییم همه‌اش تقصیر ایده‌های لیبرال است! من با اجرای هر گونه سیاست و تدبیر لیبرال در غیاب اصول اولیه‌ی لیبرال و بدون ایجاد پیش‌زمینه‌های لازم، مخالفم! مخالفم! مخالفم! اصلاً تا اطلاع ثانوی مرگ بر لیبرالیسم!

گران شدن بنزین
اثری از عباس ناصری درباره‌ی گران‌شدن یا نشدن بنزین!

نگارش و گردآوری؛ مهدی تدینی، مترجم و پژوهش‌گر در حوز‌ه‌ی تاریخ و اندیشه‌ی سیاسی/اجتماعی

اگر به «تاریخ» علاقه‌مند هستید؛ پیشنهاد می‌کنیم حتما در اینستاگرام خود به خانواده‌ی بزرگ ۳۴۰,۰۰۰ نفری «قجرتایم» بپیوندید! صفحه‌ی اینستاگرام ما به صورت «روزمره»، بروزرسانی می‌شود؛ پس همین حالا افتخار بدهید و در اینستاگرام خود شناسه‌ی «QajarTime» را جستجو و فالو کنید.

3/5 - (2 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *