روز جمعه ۲۵ مهرماه، پناهندهی ۱۸ سالهی چچنی بهنام «عبدالله یزیدویچ آزنوروف» معلم فرانسوی بهنام «ساموئل پتی» را به دلیل نشاندادن کاریکاتور پیامبر اسلام به شاگردانش سر بُرید.
«ساموئل پاتی» از ۵ سال پیش در مدرسهی «بوادون» مشغول به کار شدهبود. او معلم تاریخ، جغرافی و علوم مدنیِ کلاسهای چهارم و پنجم «کولژ» بود. «کولژ» در فرانسه شامل یک دورهی ۴ ساله، تقریباً معادل دورهی راهنمایی در نظام آموزشیِ پیشین در ایران است. «ساموئل پاتی» پیش از کشتهشدن، بارها تهدید به قتل شدهبود. او خودش این موضوع را به مدیر مدرسه گزارش داده و حتی ثبت شکایت کردهبود. آزادیِ بیان در فرانسه، بخشی از دروسی بود که این معلم فرانسوی تدریس آن را بر عهده داشت. در حال تدریس همین درس، حال به هر علتی، «ساموئل پتی» کاریکاتور جنجالبرانگیز پیامبر اسلام را به دانشآموزان خود نشان میدهد و گفتهاند که وی هنگام نشاندادن کاریکاتورها از دانشآموزان مسلمان خواستهبود که اگر حساسیت دارند، از کلاس بیرون بروند، یا چشمهایشان را ببندند.
«عبدالله» به همین علت بود که حوالیِ ساعت ۵ عصر جمعه، «ساموئل پتی» را در حومهی شمالیِ پاریس با قمه به قتل رساند و سرِ او را بُرید. او اندکی بعد به محاصرهی پلیس درآمد و در حالی که اللهاکبرگویان در حال تهدید مأموران بود، با شلیک ۱۰ گلوله کشته شد. عجیب این است که «عبدالله» نه دانشآموز مدرسهی محل کار مقتول و نه اصولاً ساکن شهر محل حمله بودهاست! ارتباط حملهی او با ماجرا و اینکه چگونه قربانیِ خود را تحت نظر داشته، هنوز هم شفاف و به طور دقیق مشخص نشدهاست. همچنین نکتهی دیگر پیشینهی فعالیت «عبدالله» در فضای مجازی و حساب کاربریِ توئیتر اوست که در آن با اسم مستعار «الانصار» مطلب مینوشت. او بلافاصله پس از انجام حملهی تروریستی، در حساب توئیتریِ دیگری، عکسی از سرِ بُریدهی معلم را به همراه پیامی کوتاه ارسال کرد. قتل و مثلهکردن «ساموئل» در حالی روی داد که دادگاه متهمان حملهی تروریستیِ «شارلی ابدو» در سال ۲۰۱۵م همچنان در پاریس در جریان است. در آن واقعه، ۲ برادر با حمله به دفتر مجلهی فکاهی «شارلی ابدو»، کاریکاتوریستها و دیگر افراد حاضر در آنجا را به دلیل چاپ کاریکاتور پیامبر اسلام به رگبار بسته و دستِکم ۱۲ نفر را کشتند. همچنین در همان زمان، هزاران نفر از مردم فرانسه در حمایت از آزادیِ بیان و گرامیداشت یاد «ساموئل پتی»، تظاهرات کردند.
در ادامه تعدادی از تصاویر تظاهرات را مشاهده میکنید.
نگارش و گردآوری؛ قجرتایم
پینوشت؛ ما هم یک معلم تاریخ بهنام «احمد کسروی» داشتیم، هیچگاه به پیامبر اسلام هم توهین نکردهبود و از او با عنوان «نیکمرد» یا «پاکمرد» عرب یاد میکرد. فقط عیبش آن بود که دکان عدهای را تعطیل کرد! در دادگاه به او شلیک کردند و در حالی که زخمی بود، مانند کفتارهای وحشی بر روی او افتادند و با دَهها ضربهی دشنه، پیکر نحیف خود و منشیِ جوانش را پارهپاره کردند! معلمهای دیگری هم داشتیم؛ «میرزا آقاخان کرمانی» که سرش را بُریدند و پوست کَندند… فرقش این است که نهتنها از طرف مردم زمان خود حمایت نشدند، بلکه به صورت مخفیانه دفن شدند! بهطور مثال؛ امروز ما نمیدانیم که مقبرهی مرحوم «کسروی» کجاست! فرق دیگرش نیز این است که کسی در فرانسه، خیابان و مدرسه و کوچه و… بهنام «شهید یزیدویچ» نمیزند! یادشان گرامی…