امضایش «عباس» بود. عکسهایش را آن سالها همه میشناختند. عکاس جوانی که آمدهبود تا یک فصل جدید در عکاسیِ ایران ایجاد کند؛ نهاینکه عکاس خوب دیگر نداشتهایم و نداریم، اما «عباس عطار» که آن سالهای دههی ۵۰ و بعد از آن کُلی عکس تاریخساز گرفت، به نظر سبک و کلاس کار ویژهی خود را داشت. زادهی ایران بود، خطهی بلوچستان، از شهر خاش. در ۱۰ سالگی (سال ۱۳۳۳خ) جلای وطن کرد تا سختیِ غربت و سختیِ محرومیت، او را آبدیده کند…
رفت انگلستان و رشتهی مطبوعات و ارتباطات خواند و عکاس خبری شد. ۲۹ سال بعد (در سال ۱۹۸۱م) به «مگنوم فوتوز» (آژانس عکس مگنوم) رفت و ۴ سال بعد تماموقت آنجا استخدام شد. آژانسی صاحبنام که توسط عکاس مشهور فرانسوی بهنام «هنری کارتیه برسون» با همراهیِ «رابرت کاپا» و تعدادی از عکاسان «جنگ» تشکیل شد، تا وقایع مختلف سیاسی و اجتماعیِ دنیا را ثبت کند. عباس در چنین مجموعهای، آنهم با حضور یک دوجین آدم صاحبنام، کارش به جایی رسید که از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۱م، رئیس دورهایِ «مگنوم» شد.
عباس عطار در دنیای عکاسی معروفیت زیادی دارد. جوانهای ایرانی شاید او را نشناسند، اما بعید است قدیمیترهایی که نامش را نمیدانند، وقتی عکسهایش را از تاریخ معاصر ایران، بهویژه در بحبوحهی انقلاب ببینند، آن عکسها در خاطراتشان جا نداشتهباشد. کتاب او «روزشمار ایران ۲۰۰۲-۱۹۷۱» نام دارد که علاوه بر عکسها، شامل یادداشتهای روزانهی عباس نیز میباشد. از او غیر از عکسهای تاریخیسیاسیاش، ۱۱ جلد کتاب هم برجا ماندهاست.
بد نیست بدانید که عباس ۱۷ سال پس از انقلاب به ایران برگشت و بعد از یک مصاحبه، مورد انتقاد شدید روزنامهی کیهان قرار گرفت! روزنامهی کیهان به تاریخ ۱۳ آذرماه ۱۳۸۵ مطلبی با عنوان «دربارهی عباس عطار؛ عکاس بهایی، دوربینِ سیاهِ یک عکاس» منتشر کرد. در این مطلب، نویسنده از تمجید «روزنامهی اصلاحطلب شرق» و «روزنامهی دولتیِ ایران» از عباس عطار انتقاد کرد و نوشت: «عباس عطار بهاییست و اسلامستیز!» همین کافی بود تا عباس بار دیگر ایران را تَرک کند و دیگر به زادگاهش بازنگردد… عباس عطار روز ۵ اردیبهشتماه ۱۳۹۷ در سن ۷۴ سالگی در پاریس بر اثر بیماریِ سرطان درگذشت. یادش گرامی…
نگارش و گردآوری؛ قجرتایم
در ادامهی این پست تعدادی از تصاویر ثبتشده توسط عباس را مشاهده میکنید.
یک پاسخ
عباس عکاس یک دوران و یا نیم قرن بود که بسیاری از وقایع مهم ایران و حدودی جهان اتفاق افتاد. او چطور میتوانست در دربار پهلوی عکس بگیرد و در دوره انقلاب خود یک معما هست بنظر بنده. البته بعدها که زمان ،،مرتبط با آن دوران نبود دارای جایگاهی گردید که این امکان را داشته باشد. او توانست ریزترین عکسها را در دربار و عصر پهلوی بگیرد و همینطور در انقلاب و جنگ….و همچنین عکسهایی مذهبی مربوط به کل ادیان جهان…. ولی تعریفی از خداوند از نظر خصوصی و در رابطه با خودش نداشت. یعنی در ادیان هم حضور پیدا کرد بی آنکه مشخص کند خود خداباور هست.