مهستی؛ زندگی‌نامه‌ی خواننده‌ای محبوب و نوستالژیک! + ترانه

افتخار دَدِه‌بالا که با نام هنریِ مهستی شناخته می‌شود، خواننده‌ی موسیقیِ سنتی و پاپ ایرانی بود و در طول بیش از چهار دهه فعالیت، بیش از ۲۰۰ ترانه اجرا کرد. او کمی پیش از انقلاب ۱۳۵۷ از ایران خارج شد و برای همیشه به ایالات متحده رفت و تا زمان مرگ در آن کشور زندگی می‌کرد.

«خدیجه دَدِه‌بالا» با نام هنریِ «مهستی» که بعدها توسط برادرش نامش به «افتخار سالارپور» تغییر یافت، در تاریخ ۲۵ آبان‌ماه ۱۳۲۵ در تهران متولد شد. البته به روایتی دیگر، وی نام خود را از «مهستی گنجوی» شاعر فارسی‌سرای ایرانی در سده‌ی پنجم و ششم ه.ق وام گرفته‌بود. پدرش اهل تبریز و مادرش نیز اهل رشت بود. پدرش که چهار مرتبه ازدواج کرده‌بود، از همسر آخرش که مادر «مهستی» و «هایده» باشد، صاحب چهار فرزند شد؛ سه فرزند دختر و یک فرزند پسر. «مهستی» در سن دو سالگی پدرش را از دست داد و این اتفاق برای او که فرزند آخر خانواده محسوب می‌شد، ضایعه‌ای تلخ و دردناک به حساب می‌آمد. خانواده‌ی مهستی با خوانندگیِ او مخالف بودند و این امر باعث شد تا او به‌اتفاق خواهر بزرگ‌ترش «هایده» تمرین خوانندگی کند.

مهستی، هایده
تصویر مهستی و هایده در روز چهارشنبه‌سوری بر جلد مجله‌ی اطلاعات هفتگی

در دوران نوجوانی، «مهستی» و «هایده» از طریق «احترام شیرازی» (احترام‌الملوک) با خانواده‌ی سپهبد «مهدی رحیمی» آشنا شد و سپس به کاخ سعدآباد و دربار راه یافت و به‌عنوان پیش‌خدمت در دربار مادر شاه (کاخ تاج‌الملوک) مشغول کار شدند. بعضی شب‌ها ملکه‌ی مادر بزم خصوصی راه می‌انداخت و گروهی نوازنده و خواننده در آن محفل هنرنمایی می‌کردند. این رویداد باعث شد تا در بعضی از شب‌ها «هایده» و «مهستی» نیز به هنرنمایی بپردازند. «مهستی» در یکی از مهمانی‌ها با «پرویز یاحقی» آشنا شد و «یاحقی» نیز او را به ارکستر گل‌های رادیو برد. «مهستی» در اسفندماه ۱۳۴۵ و در حالی که ۲۰ سال بیشتر نداشت، به ارکستر رادیو آمد و توسط «پرویز یاحقی» اولین ترانه‌اش را به‌نام «آن‌که دلم را بُرده خدایا کو» با شعری از «بیژن ترقی» و تنظیم ارکستر «جواد معروفی» در گل‌های ۴۲۰ رادیو و در عید فطر آن سال ضبط کرد. نام هنریِ «مهستی» را «پرویز یاحقی» برای او انتخاب کرد و همین ترانه باعث شد تا یک خواننده‌ی بی‌نظیر متولد شود. «مهستی» دو سال را در رادیو سپری کرد و آهنگ‌هایی را که «پرویز یاحقی»، «علی تجویدی»، «حبیب‌الله بدیعی»، «انوشیروان روحانی» و «همایون خرم» برای او ساخته بودند، اجرا می‌کرد و سپس به شکل انفرادی کارش را ادامه داد. پس از دو سال در سال ۱۳۴۷ «هایده» را نیز که «علی تجویدی» آموزش خوانندگی می‌داد، وارد گود شد و این دو به‌عنوان دو خواننده‌ی بی‌نظیر در تاریخ موسیقیِ کشورمان شناخته شدند.

شاید این پست هم برای شما جالب باشد:  میرزا حسن مستوفی؛ نخست‌وزیری محترم نزد رضاشاه!
مهستی، هایده
تصویر مهستی بر روی جلد مجله‌ی اطلاعات هفتگی، شماره‌ی ۱۶۹۹، مردادماه ۱۳۵۳

«مهستی» در سال ۱۳۴۶ پس از یک‌سال کار هنری و در سن ۲۱ سالگی با «کورس ناظمیان» اهل کرمانشاه ازدواج کرد. ثمره‌ی این ازدواج تولد تنها فرزند وی دختری به‌نام «سحر» در سال ۱۳۴۷ بود. «مهستی» پس از چندسال زندگی با «ناظمیان» از او جدا شد و سپس با «بهرام سنندجی» ازدواج کرد. او در زمان حضورش در ایران در منطقه‌ی فرمانیه‌ی تهران در آپارتمانی با مادرش و «هایده» زندگی می‌کرد. از سال ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۷ ترانه‌های بسیاری را اجرا کرد که از معروف‌ترین آن‌ها «دل می‌گه دلبر میاد»، «خونه‌تکونی»، «بستر غم‌ها»، «چراغ»، «دلم تنگه»، «بیا بنویسیم» و… قابل ذکر هستند. طی ۴۱ سال فعالیت هنری با ترانه‌سرایان و آهنگ‌سازان بزرگی فعالیت کرد، اما بیشترین همکاری با «مهستی» را «جهانبخش پازوکی» داشت. ترانه‌های بی‌نظیری را که او ساخت، به‌یادماندنی‌ترین آهنگ‌های «مهستی» است؛ از جمله «دلم تنگه»، «فریاد»، «قسم»، «مسافر»، «عزیزم» و…

مهستی، هایده
تصویر مهستی در کنار عماد رام، بر روی جلد صفحه‌ی گرامافون «دوتا چشمون» و «رسوایی»

«مهستی» در تاریخ هفتم شهریورماه ۱۳۵۷ و پس از به‌آتش‌کشیدن سینما رکس آبادان به‌اتفاق خواهرش «هایده» مهاجرت کرد. شدت‌گرفتن تب انقلاب در ایران باعث شد تا دیگر هیچ‌وقت نتواند به کشور بازگردد و تا آخر عمر را در حسرت دیدار وطن گذراند. او یک‌سال را در لندن گذراند و سپس در سال ۱۳۵۸ به لس‌آنجلس آمریکا مهاجرت کرد و در آن شهر کار هنری‌اش را به شکل حرفه‌ای‌تر ادامه داد. در سال ۱۳۶۴ شوهر سابق «مهستی» (کورس ناظمیان) که در ایران بود و در آبادان پمپ‌بنزینی داشت و در زمان جنگ هم رفت‌و‌آمدهایی به عراق داشت، دستگیر و اعدام شد. «منوچهر بی‌بی‌بیان» صاحب تلویزیون جام‌جم، آن روزها را این‌گونه توصیف می‌کند: «فردای آن‌روز در تلویزیون برنامه داشتیم. «مهستی» و «شماعی‌زاده» برنامه‌ی دونفره‌ای را اجرا می‌کردند؛ برای اجرای ترانه‌ای به‌نام «می‌ریم ایران دوباره» که با گریه می‌خواند. این ماجرا باعث شد تا فشارهای روانیِ بسیاری به او وارد شود؛ به‌طوری که او اعتیاد به الکل و مشروب پیدا کرد و تارهای صوتیِ او نیز دچار مشکلات بسیاری شد، اما مرگ «هایده» خواهر بزرگ‌تر «مهستی» تلنگر محکم دیگری بود که زندگیِ او را تحت‌الشعاع قرار داد. «هایده» در تاریخ ۳۰ دی‌ماه ۱۳۶۸ (مصادف با ۲۰ ژانویه‌ی ۱۹۹۰م) به علت بیماریِ قند درگذشت. این مسئله باعث شد تا وی به مدت یک‌سال در هیچ برنامه‌ی هنری حاضر نشود و پنج‌سال بعد هم ترانه‌ای به‌نام «تو میای در نظرم» را به یاد خواهرش اجرا کرد.

شاید این پست هم برای شما جالب باشد:  جبار باغچه‌بان؛ انسان شریفی که به خردگرایی باور داشت!

مهستی، هایده

در سال‌های آخر عمر نیز برای نزدیک‌شدن به هم‌وطنان داخل کشور برنامه‌هایی را در کاباره‌ی تهران/دُبی به مدت چندماه اجرا می‌کرد. وی در سال ۲۰۰۲م متوجه شد که بیماریِ سرطان روده‌ی بزرگ دارد، ولی تا آخر عمر به‌جز خانواده‌ی نزدیکش هیچ‌کس از آن ماجرا اطلاعی نداشت، تا این‌که در کنسرتی در دُبی این بیماری شدت می‌یابد و پزشک خانوادگیِ آن‌ها دکتر «کامران بروخیم» خواستار اطلاع عموم در این زمینه می‌شود. سرانجام «مهستی» در تاریخ چهارم تیرماه ۱۳۸۶ در لس‌آنجلس آمریکا درگذشت. او در آخرین آلبوم خود که با «شادمهر عقیلی» کار کرده‌بود، ترانه‌ای از «مریم حیدرزاده» به‌نام «وقتی رفتم» را اجرا کرد که در واقع جز آخرین آهنگ‌های او نیز محسوب می‌شود.

مهستی – مِی‌خونه بی‌شرابه

مهستی – وقتی رفتم

مهستی، هایده
آرامگاه مهستی در گورستان وست‌وود در لس‌آنجلس

نگارش و گردآوری؛ قجرتایم

اگر به «تاریخ» علاقه‌مند هستید؛ پیشنهاد می‌کنیم حتما در اینستاگرام خود به خانواده‌ی بزرگ ۳۴۰,۰۰۰ نفری «قجرتایم» بپیوندید! صفحه‌ی اینستاگرام ما به صورت «روزمره»، بروزرسانی می‌شود؛ پس همین حالا افتخار بدهید و در اینستاگرام خود شناسه‌ی «QajarTime» را جستجو و فالو کنید.

4.8/5 - (141 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *