کریم‌خان زند: ما از شکست هیچ کشور و ملتی در جهان خوشحال نمیشویم!

در جریان جنگ امپراتوری روسیه و امپراتوری عثمانی، کاترین کبیر به‌دنبال قتل شوهرش امپراتریس روسیه شده بود، سفیری به دربار کریم‌خان زند فرمانروای وقت ایران فرستاد. ماموریت این سفیر رساندن خبر پیروزی‌های قوای نظامی روسیه و عقب راندن و شکست عثمانی در جنگ بود و...
آوارگان اوکراینی

قرن هجدهم، بیشتر منظورم نیمه‌ی دوم آن است، جهان به صورت طوفانی در حال تحول بود. عصر روشنگری، ایمانوئل کانت، روسو، فریادهای فرانسوا ولتر و ماشین بخار! در ایران ما هم کریم‌‌خان‌ زند در قدرت بود. امپراتوری عثمانی به‌طور اساسی دوران افول تدریجی خود را طی میکرد و با این همه هنوز با روسیه و اتریش در حال جنگ بود و گاهی پیروز و گاهی مغلوب می‌شد! در آن دوره کاترین کبیر به‌دنبال قتل شوهرش امپراتریس روسیه شده بود و درگیر شورش‌های داخلی و جنگ خارجی با امپراتوری عثمانی بر سر لهستان و کریمه بود.

به‌شیراز مهد عشق و مدفن راز برگردیم. کریم‌خان‌ زند در آن سال‌ها سعی میکرد در این جهان متشنج ایران در یک ثبات نسبی به دور از جنگ جدیدی نگاه دارد و روی زخم‌هایی که به مملکت و مردم در دوره‌ی جنگ‌های داخلی پس از قتل نادرشاه ایجاد شده بود، مرهم بگذارد. از طرفی مجبور شد بر سر مسائلی که پیشتر در یک پست مفصل شرح دادیم با امپراتوری عثمانی وارد جنگ شود که به فتح بصره به دست قوای نظامی ایران انجامید. روس‌ها که شرایط را چنین دیدند، سفیری به شیراز فرستادند. فرستاده روسیه رنج سفر چندهزارکیلومتری از سن‌پترزبورگ تا شیراز را بر خود هموار کرده بود تا پیام کاترین‌ کبیر را به فرمانروای ایران برساند. سفیر امپراتریس خبر پیروزی روسیه بر عثمانی را در جنگ به اطلاع کریم‌‌خان‌ زند رسانید و تمایل کاترین‌ کبیر را به داشتن روابط دوستانه و اتحاد با وی اعلام داشت. فرستاده روس انتظار داشت که کریم‌خان که با عثمانی بر سر بصره جنگیده بود، از شنیدن خبر شکست عثمانی خرسند شود و دایره و تنبک دست بگیرد!

شاید این پست هم برای شما جالب باشد:  «صاحب الزنج» کسی که هزار سال بعد از «اسپارتاکوس» علیه برده‌داری قیام کرد!

وکیل‌الرعایا با عصبانیت تمام ابرو درهم کشید و خطاب به سفیر روس گفت که شکست هیچ کشور و ملتی در جنگ ما را خوشحال نمی‌کند و سفیر را مرخص کرد. سفیر به کاترین کبیر گزارش داد که اتحاد با کریم‌خان زند بر ضد عثمانی را فراموش کند و اضافه کرده بود که کریم‌خان با همه رهبرانی که دیده، درباره آنان شنیده و در کتب تاریخ خوانده است فرق دارد! حال با وجود این تاریخ، تماشای شور و شوق برخی از شکست، آوارگی و بدبختی که دیکتاتور جلاد روس به مردم اوکراین هدیه کرده بسیار تلخ و مایه‌ی شرم و ننگ است، امیدوارم در تاریخ حساب شما را از ایرانیان جدا کنند!

نگارش و گردآوری: قجرتایم

اگر به «تاریخ» علاقه‌مند هستید؛ پیشنهاد می‌کنیم حتما در اینستاگرام خود به خانواده‌ی بزرگ ۳۴۰,۰۰۰ نفری «قجرتایم» بپیوندید! صفحه‌ی اینستاگرام ما به صورت «روزمره»، بروزرسانی می‌شود؛ پس همین حالا افتخار بدهید و در اینستاگرام خود شناسه‌ی «QajarTime» را جستجو و فالو کنید.

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *