سید مجتبی میرلوحی معروف به نواب صفوی رهبر و بنیانگذار فدائیان اسلام در روز ۲۷ دی۱۳۳۴، یک دهه پس از اولین تروری که انجام داده بود، به همراه سه تن از همراهانش بهجوخهی اعدام سپرده شد. آشنا کردن مردم به افکار و اندیشهی او کاریست که در همان سالها توسط رسانهها و روزنامههای همان دوره باید انجام میشد نه امروز در فضای مجازی و به عنوان مثال توسط یک رسانهی کوچک با مخاطب محدود مثل قجرتایم، کار از کار گذشته و بسیار دیر شده است؛ اما خواندن این پُست قطعا خالی از لطف نیست. همانطور که میدانید سید مجتبی میرلوحی معروف به نواب صفوی؛ طلبه، بنیانگذار و رهبر تشکیلات تروریستی فدائیان اسلام بود. نواب صفوی پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان صنعتی آلمانیها در تهران- جایی که در آن تظاهراتی علیه دولت وقت برپا کرده بود- به استخدام شرکت نفت درآمد و پس از مدت کوتاهی به شرکت نفت آبادان منتقل شد. پس از دخالت در یک نزاع متواری شده و شبانه با قایق راهی بصره و سپس نجف شد. در نجف، در کنار فروختن عطر برای امرار معاش، به تحصیل علوم دینی پرداخت.
کار او از انجایی شروع شد که در یکی از حجرههای مدرسهی قوام، کتاب “شیعیگری” کسروی را یافت و آن را مطالعه کرد. در این زمان برخی از آثار کسروی به حوزهی علمیه نجف و کربلا نیز راه یافته بود و کسی پاسخی برای آن نداشت یا نوشته نشده بود! هرچه بود نواب صفوی توانست فتوای ارتداد کسروی را از آیتالله قمی بگیرد و برای قتل او اقدام کند. بار اول تیری انداخت و کسروی را مجروح کرد و مدتی زندان رفت و سپس آزاد شد! نواب پس از آزادی از زندان، طی بیانیهای با عنوان “دین و انتقام” جمعیت فدائیان اسلام را تأسیس کرد. در این بیانیه، هدف اصلی این جمعیت، اجرای احکام اسلامی از طریق شهادت، انتقام و قصاص بیان شده بود. ده روز پس از این بیانیه و به عنوان اولین فعالیت این جمعیت، کسروی که به اتهام توهین به اسلام در دادگاه تحت بازپرسی بود[!] به دستور و برنامهریزی نواب صفوی و به دست چند تن از اعضای تروریست فداییان اسلام در اتاق بازپرسی دادگستری تهران با گلوله زخمیاش کردند و سپس اللهاکبر گویان کاردآجین شد! در این واقعه منشی کسروی، محمدتقی حدادپور هم فقط به علت همراهی با او به همین صورت به قتل رسید. بهنظرم ایرانیان علاقهمند به تاریخ معاصر پس از این واقعه تعریف جدیدی از چشمبند ایزدبانویعدالت بهدست آوردند!
مطلب را خلاصه کنیم؛ فدائیان اسلام طی ده سال فعالیت در سپهر سیاسی ایران، پنج ترور در کارنامه خود به جا گذاشتند: ترور کسروی (۱۳۲۴)، عبدالحسین هژیر، وزیر دربار (۱۳۲۸)، حاجعلی رزمآرا نخست وزیر (۱۳۲۹)، ترور حسین فاطمی وزیر خارجه (۱۳۳۱) و حسین علا، نخستوزیر (۱۳۳۴) هم نافرجام ماند. همهی این ترورها برای رسیدن به هدف اصلی یعنی تشکیل حکومت اسلامی بود. بعد از ترور نافرجام علا، سرانجام نواب صفوی و برخی اعضای فدائیان اسلام مثل خلیل طهماسبی، مظفر ذوالقدر و… دستگیر و اعدام شدند.
نواب کتابی را در سال ۱۳۲۹ به چاپ رساند که به باور برخی محققان، سلف نظریه جمهوری اسلامی بود و در آن یک حکومت اسلامی ترسیم شده بود. نام این کتاب “راهنمای حقایق یا اعلامیه فدائیان اسلام” بود.این کتاب در زمینههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، زنان، روحانیت و دادگستری دستورالعملهایی صریح دارد که برای ایرانیانی که طی چهار دهه در جمهوری اسلامی زندگی کردهاند، آشناست. نواب معتقد بود با اجرای نظریات این کتاب، “ایران به یارى خداى جهان با اجراى دستورات گذشته بهشت جهان خواهد بود.”از نظر او فرهنگ ایران فاسد بود و “شب و روز زنان و مردان در کوچه و بازار و اداره و مدرسه و کارخانه و سایر اماکن عمومی، با هم رو به رو شده و شب و روز حس شهوت عمومی بدون حساب مشغول فعالیت و هیجان است. و در این میان، بهترین کار برای زنان، “مدیریت خانواده، اولین مدرسه تولید و تربیت نسل بشر است” و اگر قرار است زنان در بیرون کار کنند باید ادارت و کارخانههای زنانه ایجاد شود و مدیران آنها باید زن باشند. طبق دستورالعمل این کتاب بهطور کلی موسیقی، روزنامه، رمان و سینما باید برچیده شوند مگر اینکه هدفشان ترویج احکام اسلامی باشد. در حکومتی غیر از حکومت اسلامی “سپور و جاروکش خیابانها همه رشوه خوارانند تا جناب نخست وزیر و شاه.”
نواب چندین بار تاکید کرده بود در جامعهای که احکام اسلامی در آن اجرا نمیشود “همه از هم پاشیدهاند و همه به هم بیاعتماد و بدبینند. دولت از ملت و ملت از دولت… آتش فساد، دورویی، شهوت، دروغ، خیانت، بیناموسی، هرزگی و همه رذائل از بر و بوم ایران شعلهور شده و اختلاف عظیمی میان تمام طبقات مردم و حتی میان خانوادهها و فرد فرد جامعه حادث گردیده است.” از نظر او “سه چهارم جامعه تحصیلکرده…دارای همه صفات زشت و رذائل هستند و برای اداره امور اقتصادی کشور باید یک بقال یا عطار دل پاک را وزیر کرد نه یک دکتر اقتصاد را،چرا که این زبان باز ها فاسد هستند و این رجال جنایت پیشه باید با مرگ مجازات شوند“در حکومت اسلامی نواب، “زناکار در منظر عمومی تازیانه” زده میشود و دست دزد بریده میشود و اگر بیش از سه بار تکرار کنند،باید اعدام شوند.در همه ادارات و امکان باید “پرچم سبز لااله الا الله، محمد رسول الله، علی ولی الله علاوه بر پرچم ایران نصب کنند و صوت روح پرور الله اکبر در سه وقت شنیده شود.” او نتیجه میگیرد که “عدم اجرای احکام اسلام و قانون مجازات اسلام، یکی از عوامل بزرگ بدبختی ایران است.”
نگارش و گردآوری: قجرتایم