قلم سرنوشت؛ عشق و انتقام، ۱۳ از ۲۵
نویسنده خدمت را به پایان رسانیده و وارد اجتماع شدهاست. حال باید به دنبال شغل و حرفهای باشد تا ادامهی زندگیِ خود را از سر بگیرد. با اجارهی یک دکان و مقداری قرض برای تهیهی وسایل مورد نیاز حرفهاش، به کار میپردازد. پس از رونق کار و دکان، زن جوانی را در دکانش ملاقات میکند و این اتفاق او را به گذشته میکشد…!