![پادکست داستانهای تاریخی؛ شکر تلخ](https://qajartime.com/wp-content/uploads/2021/11/ش9کرتلخ-فصل-2_8_11zon.jpg)
شکر تلخ؛ فصل اول – قسمت نهم
محمد مجبور میشود که برای فرار از پچپچههای مردم و آبروریزیهای خواهر بزرگش عزت، همراه با مادر و خواهر کوچکترش شهر را تَرک کنند. هرچند که با توجه بهشرایط آن زمان، کوچ و مسافرت برای مردم اصلاً آسان نبوده، اما تصمیمِ قبلی، باید بهعمل درآید و نگرانیهای مادر نیز بیاثر است. در این راه شیخی نیز بهکاروان میپیوندد و…
![پادکست داستانهای تاریخی- شکرتلخ](https://qajartime.com/wp-content/uploads/2021/11/شکرتلخ-فصل-2898_9_11zon.jpg)
شکر تلخ؛ فصل اول – قسمت هشتم
خانوادهی عزت بسیار ناموسپرست هستند و بههیچوجه توان پذیرش رسوایی را ندارند، اما برای جلوگیری از حرف مردم بسیار دیر شدهاست. پدر عزت مردی مسن و بسیار گوشهگیر میباشد که با شنیدن اخبارِ زندگیِ دخترش، بیاندازه خشمگین میشود تا بهوسیلهی پسر خود؛ یعنی همرا با برادر عزت، این لکهی ننگ را پاک سازند…!
![پادکست شکر تلخ](https://qajartime.com/wp-content/uploads/2021/11/ش6کرتلخ6-فصل-2587_10_11zon.jpg)
شکر تلخ؛ فصل اول – قسمت هفتم
خانمباجی از رسوم مردسالاری و بایدهای آن در تاریخ اجتماعیِ ایران میگوید. عزت همچنان بهدنبال راهِ چارهای است تا درد خود را دوا کند. بر همین اساس، تفکرات او حوالیِ تفرقهاندازی و فتنهانگیزی میچرخد و با نصایح و راهکارهای خانمباجی به ضدیت با حاجیتقی بازرگان میپردازد…!
![پادکست شکر تلخ داستانهای تاریخی](https://qajartime.com/wp-content/uploads/2021/11/ش6کرتلخ6-فصل-25_11_11zon.jpg)
شکر تلخ؛ فصل اول – قسمت ششم
رحیمنِیزن و شکوفه، مصداق دو عاشق وفادار و به نوعی لیلی و مجنون قصهی ما هستند. داغِ پنهان دردِ عزت نیز مزیدی بر دخالتهای بیشتر خانمباجی برای کمک به او میشود. خانمباجی با تمام خوب و بدش برای عزت، گذشتهای مشابه بهخودِ او دارد و هدایت ماجرا را کاملاً بهدست میگیرد…!
![پادکست داستانهای تاریخی شکرتلخ](https://qajartime.com/wp-content/uploads/2021/11/ش6کرتلخ-فصل-25_12_11zon.jpg)
شکر تلخ؛ فصل اول – قسمت پنجم
میرزا صادق داستان را متوجه شدهاست، اما در تفهیم آن بهحاجیتقی بازرگان قصهی ما، باید نهایت هوش و ذکاوت را بهخرج بدهد تا اسباب ناراحتی و تلخی و رنجش حاجی نشده باشد. خانمباجی مسئولیت درمان عزت را بر عهده میگیرد و و او را با روایت داستانهای عجیب همراهی میکند…!
![پادکست شکر تلخ](https://qajartime.com/wp-content/uploads/2021/11/شکرتلخ-فصل-2344_13_11zon.jpg)
شکر تلخ؛ فصل اول – قسمت چهارم
میرزاباقر گیر میافتد و با شخصیتی بهنام حاجیتقی آشنا میشوید. او که تاجر است و بهتازگی از سفرِ کاری بازگشتهاست، خاطرات جالبی برای دوستان و آشنایانش بههمراه دارد. مردی که با تظاهر بهتقدس، در پی شکار برّه میباشد. خانمباجی نیز پایان داستان را تکاندهنده میکند…!
![پادکست شکر تلخ](https://qajartime.com/wp-content/uploads/2021/11/شکرتلخ-فصل-234_14_11zon.jpg)
شکر تلخ؛ فصل اول – قسمت سوم
قبل از طلوع آفتاب، میرزاباقر داستان ما از خواب برمیخیزد و لباس بسیار تمیز، زیبا و فاخری بهتَن میکند. پس از اتمام آرایش سر و زلف و زرق و برق، با همسرش کبری بگو مگویی دارد. او برای آزادیِ یکی از دوستانش میرود، اما دل همسرش به درستی شور چیز دیگری را میزند…!
![پادکست شکر تلخ](https://qajartime.com/wp-content/uploads/2021/11/شکرتلخ-فصل-221_15_11zon.jpg)
شکر تلخ؛ فصل اول – قسمت دوم
فقر و فلاکت گرسنگان را عاصی کردهاست. یکنفر درد را فریاد میزند و سیل اعتراضات را هدایت میکند، اما نتیجهی درخواست نان، باتون و گلولهست. میرزاباقر برای درمان پسرش، همراه با همسر، بهحکیم مراجعه میکند که در بین راه زنی او را صدا میکند و رشتهی افکار همسرش را دگرگون میسازد…!
![پادکست شکر تلخ](https://qajartime.com/wp-content/uploads/2021/11/شکرتلخ-فصل-11_2_11zon.jpg)
شکر تلخ؛ فصل اول – قسمت اول
داستان این فصل با قحطی و خشکسالی شروع میشود. میرزاباقر خوشتیپ و خوش لباس همراه با پسرش از خانه بیرون میرود. اصلاً اوضاع خوبی حاکم نیست و صحنههایی میبینند که برای پسرش هولناک است. سؤال و جوابهای پدر و فرزند، آنها را بهخانهای میرساند که افکار میرزاباقر را بهکلی دگرگون میکند…!