حاجسیاح محلاتی دربارهی گرانیهای ایران در سال ۱۲۷۸ خورشیدی مینویسد:
در این سال غله کموگران بود. عمدهی دخل حکام و دیوانیان، از ارزاق مردم بیچاره است. صد هزاران نفوس معذب میشوند و گرسنه میمانند تا کیسهی چندنفر بیرحم و خونخوار پُر میگردد؛ یعنی غلهفروشی را منحصر به خود میکنند و از نانواییها روزی یکتومان، دو تومان، دَهتومان و بیشتر یا کمتر میگیرند، و قصابان و سایر اصناف و ایشان را مرخص میکنند که کم بفروشند و مخلوط کنند و گران بفروشند و به اندازهای که شمشیرشان ببرد، گردن فقرا را بزنند. در تهران از این دخالت حکومت، نان از خرواری دَهتومان به سیتومان رسید؛ نان خمیر سیاه مخلوط به همهچیز نایاب گردید. صفها در برابر هر دکان و از مردان و زنان که هزاران رویهم ریختند. بالاخره هرقدر شکایت کردند به جایی نرسید. در امثال این مواقع، پناه مردم خانهی علمای اسلام است، ولی حکام و ظالمان، ایشان را سیر و شریک خود نمودهاند…!
نگارش و گردآوری؛ قجرتایم
منبع؛ خاطرات حاجسیاح محلاتی، به کوشش حمید سیاح، زیر نظر ایرج افشار، انتشارات امیرکبیر
پینوشت؛ یک برههی تاریخی از گرانیهای ایران را نیز شما مثال بزنید…