قرون وسطی؛ سوزاندن متهمین نوعی تفریح و حرفه بود!

قرون وسطی همواره دوران تاریک و ترسناکی شناخته می‌شود. شاید روایت‌های جذابی خوانده و شنیده باشید که در لحظه شیرین بوده‌باشند، اما حقیقت این است که وقایع به‌جامانده از آن دوران اصلاً مطلوب نبوده و نیستند. زمانی که کلیسا تقریباً همه‌کاره بود و در پذیرش یا رَد هر موضوعی دخالت داشت.
قرون وسطی

در قرون وسطی، زنان و مردانی تنها که نوع فکرشان با جامعه متفاوت بود، ساحره شناخته می‌شدند. بسیاری از آن‌ها امروز ستودنی و احترام‌برانگیز هستند، ولی در آن روزهای تاریک، به دلیل کوچک‌ترین درگیری با همسایگان‌شان یا حتی کوچک‌ترین اعتراض یا انتشار آموزه‌های علمی اعدام می‌شدند. واکنش کلیسا نیز تولید ترس و وحشت فراوان بود تا نارضایتیِ چنین افکار و اعمالی در جامعه را سرکوب کند.

آرمان‌گراهای مسیحی با تمام منابع خود برای این هدف، بدون هیچ اندیشه‌ای جهاد می‌کردند. زمانی که کلیسا دستور داد تا پزشک دانشمندی به‌نام سروت (Servet) که شهامت به خرج داده و گفته‌بود؛ «خون در رگ‌های انسان گردش می‌کند»، زنده در آتش بسوزانند، شخصِ آرمان‌گرا باز هم تصور می‌کرد که فقط و فقط برای رضای خدا تلاش می‌کند.

سوزاندن جادوگران در قرون وسطی

طولی نکشید که در قرون وسطی، جادوگرسوزی به صورت یک حرفه و پیشه درآمد. قضات، زندانبانان، دژخیمان، هیزم‌شکن‌ها، کاتب‌ها و کارشناسان… همه مشغول کار شدند؛ به طوری که اگر این محاکمات تعطیل می‌شدند، نوعی بحران اقتصادی به وجود می‌آمد! از این‌رو، همه‌ی آن‌ها که به نحوی در حول و حوش این اعدام‌ها کسب معاش می‌کردند، به ادامه‌ی آن علاقه‌مند بودند. راه فراری هم وجود نداشت؛ یعنی شخصِ متهم به جادوگری، باید اعتراف می‌کرد. آن‌ها گاهی زیر شکنجه چنان از جان سیر می‌شدند که مخوف‌ترین مرگ‌ها را به دفاع از خود در دادگاه ترجیح می‌دادند.

سوزاندن جادوگران در قرون وسطی

زمانی که تفریح و شادمانی گناه بود و سرگرمی‌هایی که کلیسا مجاز نمی‌دانست، راه جهنم را می‌گشودند، مراسم اعدام و سوزاندن جادوگران نوع جدیدی از اعیاد و جشن‌ها را برای مردم به وجود آورده‌بود که در تقویم‌های کلیساییِ قدیمی‌تر یافت نمی‌شد. میدان اعدام دیگر محل چوبه‌ی دار و یا حتی جای ترسناکی نبود!

شاید این پست هم برای شما جالب باشد:  جنگ و تجاوز؛ آماری هولناک از نزاع بوسنی...!

هر میدان‌گاه بزرگی که گنجایش کنجکاوان بی‌شمار را داشت، برای این منظور مناسب بود. در کنار محل سوزاندن محکومین، دکه‌های فروش اغذیه و سایر مغازه‌ها دایر بودند. تسبیح، شمایل قدیسین و کتابچه‌هایی که به همان مناسبت چاپ شده‌بود، در دسترس کسانی بود که از اطراف و اکناف برای تماشا به شهر می‌آمدند و در ضمن، سوغاتی‌های یادبود هم می‌خریدند. گاهی در یک‌روز چندین ساحره و حتی صد نگون‌بخت در آتش سوزانده می‌شدند.

جادوگران قرون وسطی

یکی از بارزترین معارضین این دادگاه‌ها و احکام اعدام (Friedrich Von Spee) گفته‌است: «من غالباً با خود می‌اندیشم که تنها دلیل ساحرنبودن ما آن است که مورد شکنجه قرار نگرفته‌ایم و به حق که یکی از اعضای دستگاه تفتیش عقاید چه خوب گفته‌است؛ که اگر دستم به خودِ پاپ می‌رسید، وادارش می‌کردم تا اقرار کند که یک جادوگر است!»

نگارش و گردآوری؛ قجرتایم

اگر به «تاریخ» علاقه‌مند هستید؛ پیشنهاد می‌کنیم حتما در اینستاگرام خود به خانواده‌ی بزرگ ۳۴۰,۰۰۰ نفری «قجرتایم» بپیوندید! صفحه‌ی اینستاگرام ما به صورت «روزمره»، بروزرسانی می‌شود؛ پس همین حالا افتخار بدهید و در اینستاگرام خود شناسه‌ی «QajarTime» را جستجو و فالو کنید.

2.9/5 - (7 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *