شاهعباس برخلاف جَدِ خود، تا حدی به آزادی زنان اهمیت داد. به طوری که در زمان او، زنان در کوچه و بازار دیده میشدند. حتی برای آنکه زنان هم از تماشای چراغان و آتشبازی و جشنهای شبانه محروم نمانند، ایشان را در اینگونه تفریحات وارد میکرد و یک یا چند شب از چراغان و آتشبازی را مخصوص زنان میساخت. از سال ۱۰۸۰ه.ق نیز دستور داد که روزهای چهارشنبهی هر هفته، گردش در چهارباغ اصفهان و سیوسهپل منحصر به زنان شهر باشد، تا بتوانند با روی گشاده و بینقاب با آزادیِ حجاب در آنجا تماشا و تفریح کنند.
البته در بعضی موارد هم بسیار سختگیر بود؛ به طور مثال، واکنش شاهعباس به خیانت همسر یکی از درباریان نیز در تاریخ موجود است و این گزارش نمونهی دیگری از قتل خانوادگی به دست مسئولین ایرانیست. شاهعباس نسبت به زنان شوهرداری هم که منحرف میشدند، سختگیر بود. از آن جمله؛ وقتی خبر یافت که زن یکی از خدمتگزارانش بهنام «یعقوبخان بیگقورچی» به شوهر خیانت میکند، قورچی را احضار کرد و به او گفت که اگر میخواهی در خانهی من خدمت کنی، باید نخست خانهی خود را از ننگ پاک سازی. یعقوبخان از گفتهی شاه چنان متأثر و خشمگین شد که بیدرنگ به خانه رفت و زن خویش را با دو پسر و چهار دختر و پنج زن خدمتکار پارهپاره کرد، تا با خون ایشان آن ننگ را از خانهی خود بشوید…!
نگارش و گردآوری؛ قجرتایم
منبع؛ تاریخ زندگانیِ شاهعباس، ج۳، فلسفی، مؤسسهی انتشارات و چاپ دانشگاه تهران
پینوشت؛ البته این دو گزارشی که از آزادی زنان تقدیم شد، نه زیاد به فعالیت خانم علینژاد مربوط است، نه به آقای نجفی (شهردار سابق تهران!) فقط در نظر نگارنده جالب آمد و گفتیم شاید بد نباشد در اینجا نیز به اشتراک بگذاریم!