فرهنگ روسیه؛ دلیل دیکتاتوردوستیِ مردم روسیه چیست؟

روسیه از قرن نوزدهم تا امروز، یکی از بزرگ‌ترین موانع در راه دموکراسی بوده‌است، اما دلیل این موضوع بسیار مهم در فرهنگ روسیه چیست؟ روس‌ها مشروطه را نابود کردند و توتالیترترین دیکتاتوریِ تاریخ را ساختند؛ گویی ویژگی‌شان «اقتدارگراییِ سیاسی» و ستیز با «آزادیِ سیاسی» است!
فرهنگ روسیه
معمای روسیه

«مهدی تدینی» در مطلبی که تقریباً مربوط به فرهنگ روسیه است می‌نویسد: بگذارید از این نکته‌ی بُهت‌آور آغاز کنم. «استالین» مخوف‌ترین و خون‌ریزترین فرمانروای کل تاریخ بشر است. دلیل این جایگاه، هم شخصیت خودِ «استالین» است و هم نظام کاملاً توتالیتری که او پیشوایش بود. اما عجیب نیست که امروزه درصد خیره‌کننده‌ای از روس‌ها، این مخوف‌ترین فرمانروای تاریخ را دوست دارند و تأیید می‌کنند؟! (البته دلایلی واهی هم می‌آورند که باشد برای نوشتاری دیگر.)

طرفداران ژوزف استالین
فعالان مارکسیست/لنینیست از حزب کمونیست اپوزیسیون فدراسیون روسیه، در حال گذاشتن تاج گُل بر مزار ژوزف استالین در مسکو در سال ۲۰۰۹م!
ستیز با دموکراسی در فرهنگ روسیه

دلیل این دیکتاتوردوستیِ مردم روسیه چیست؟ چرا روسیه از قرن نوزدهم تا همین امروز یکی از موانع بزرگ – چه‌بسا بزرگ‌ترین مانع – در راه دموکراسی بوده‌است؟ ما ایرانی‌ها در نیل به دموکراسی بسیار لَنگیده‌ایم، اما آیا می‌دانستید کارنامه‌ی دموکراتیک ما در مقایسه با روس‌ها درخشان است؟! روسیه از جهت توسعه، یک‌قرن از ایران جلو بود، اما ما و روس‌ها هم‌زمان انقلاب مشروطه کردیم. ما به آرمان مشروطه علاقه‌مند و پای‌بند ماندیم، اما روس‌ها آن را نابود کردند و توتالیترترین دیکتاتوریِ تاریخ را ساختند. و البته تا توانستند چوب لای چرخ دموکراسیِ ایران هم گذاشتند (از مشارکت در به‌توپ‌بستن مجلس اول و حمایت از شاهِ ضد مشروطه و تلاش برای بازگرداندن او به تاج‌وتخت، تا منحل‌کردن مجلس دوم و بعد هم سلاخیِ مشروطه‌خواهان تبریز). و البته در دوران کمونیسم هم شوروی به نوعی دیگر کعبه‌ی آمال و الگوی دموکراسی‌ستیزان چپ ایران بود.

جنایات روسیه در تبریز
هشت‌تَن از اولین سری اعدامی‌ها به‌دست روس‌ها، شامل حسن (پسر علی مسیو)، ضیاءالعلما، محمدقلی‌خان (داییِ ضیاءالعلما)، صادق‌الملک، ثقهالاسلام تبریزی، آقای مشهدی محمدابراهیم قفقازچی، قدیر (پسر علی مسیو)، و شیخ سلیم.

روس‌ها تا پیش از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷م از موضع تزارپرستی، دشمن دموکراسی بودند و پس از انقلاب هم از موضع کمونیسم، به سرسخت‌ترین دشمن دموکراسی بدل شدند. فقط کافی است به یاد آوریم که اولین انتخابات آزاد برای تعیین شخص اول مملکت در روسیه، در دهه‌ی ۱۹۰۰م برگزار شد! روس‌ها پس از فروپاشیِ شوروی چندسالی سرگیجه داشتند، اما از سال ۲۰۰۰م دوباره شکلی پوتینیستی از دموکراسی را فعلاً پذیرفته‌اند که در واقع نوعی اقتدارگرایی با پوسته‌ای از دموکراسیِ مصلحتی است – و عموم روس‌ها نیز سر این نوع حکومت توافق دارند. دلیل این دموکراسی‌ستیزی و اقتدارگراییِ روسی چیست؟ پاسخ به این پرسش آسان نیست، اما در این نوشتار قدری تأمل می‌کنیم.

شاید این پست هم برای شما جالب باشد:  تاریخ روسیه؛ روسیه علیه اروپا یا علیه خویش؟
انقلاب اکتبر روسیه
تسخیر کاخ زمستانی در پتروگراد، در جریان انقلاب اکتبر در روسیه، ۲۶ اکتبر ۱۹۱۷م
رسالت معنوی و ایده‌ی برگزیدگی در فرهنگ روسیه

اگر یک ویژگی در تمام تاریخ روسیه همیشه وجود داشته باشد، آن ویژگیِ «اقتدارگراییِ سیاسی» و ستیز با «آزادیِ سیاسی» است. همیشه شکلی از دیکتاتوری در این کشور بازتولید شده و با اقبال مردمی هم روبرو بوده‌است. دلایل تاریخی، جغرافیایی، مردم‌شناختی و فرهنگیِ عدیده‌ای می‌توان برای آن یافت. اما شاید دلیل اصلی، «هویت‌شناختی» باشد. روس‌ها همیشه از خودباختگیِ فرهنگی در برابر غرب می‌ترسیده‌اند و از اوایل قرن نوزدهم که جوامع غربی، تکاپوی انقلاب و دموکراسی داشت، روس‌ها پذیرش ارزش‌های مدرن را «غرب‌زدگی» می‌انگاشتند. در این لحظه‌ی تاریخی – مصادف با سال‌های جنگ‌های ایران و روسیه – جنبشی با عنوان «اسلاودوستی» (Slavophilia) میان روشنفکران و ادبای روس شکل گرفت که بر قومیت اسلاوی تأکید و رسالتی معنوی برای روسیه تعریف می‌کرد. طبعاً وقتی صحبت از «رسالت معنوی» است، یعنی خداوند عنایت ویژه‌ای به یک ملت و قوم دارد و نوعی ایده‌ی برگزیدگی پدید می‌آید؛ مانند یهودیان که خود را قوم برگزیده می‌انگارند.

کشورهای اسلاو
نقشه‌ی کشورهای اسلاوی‌زبان اروپای معاصر؛ اسلاوهای جنوبی با رنگ سبز تیره، اسلاوهای شرقی با رنگ سبز و اسلاوهای غربی نیز با رنگ سبز روشن مشخص شده‌اند.

برای مثال «میخائیل کاتکوف» (۱۸۱۸-۱۸۸۷م)، روزنامه‌نگار ملی‌گرای روس در دوران حکومت تزار «الکساندر سوم» می‌نویسد: «قدرت همه از آن خداست. اما تزار روسیه امتیاز ویژه‌ای دریافت کرده‌است که او را از همه‌ی فرمانروایان عالم متمایز می‌کند… او جانشین امپراتوران رم شرقی است… جانشین بنیان‌گذاران دین و ایمان به مسیحیت… راز تفاوت عمیق میان روسیه و همه‌ی ملل دیگر دنیا در این‌جا نهفته است.» در ذهن اسلاوگرایان، تزار نماینده‌ی قدرت خدا و مردم روسیه ملت خدا هستند. البته ملی‌گرایان نژادباور در دیگر ملت‌های اروپایی نیز چنین نگرش‌هایی داشتند. «لئون بلوا» (١٨۴۶-١٩١٧م)، ادیب فرانسوی درباره‌ی برتریِ ملت فرانسه بر دیگر ملت‌ها گستاخانه می‌گفت: «فرانسه تا بدین پایه در میان ملت‌ها در جایگاه نخست است که دیگران – هر که می‌خواهد باشد، صغیر و کبیر – باید خود را مفتخر حس کند وقتی اجازه می‌یابند نان سگ‌های فرانسه را بخورد.» یا «جان دیویدسون» (۱۸۵۷-۱۹۰۹م) شاعر و نویسنده‌ی اسکاتلندی در مورد جایگاه نژادیِ انگلیسی‌ها می‌گوید: «مرد انگلیسی اَبَرانسان است و تاریخ انگلستان تاریخ تکامل اوست.» واضح‌تر از این می‌توان برتریِ نژادیِ مطلقِ یک ملت را بیان کرد؟

شاید این پست هم برای شما جالب باشد:  زینب پاشا؛ شیرزنی غیور که تحمل ظلم را نداشت! + تصاویر
نژادپرستان ملی
راست: میخائیل کاتکوف – چپ از بالا: لئون بلوا – جان دیویدسون
پرستش قدرت در فرهنگ روسیه

در روسیه این هویت‌شناسیِ روسی-اسلاوی بسیار فراگیرتر بود و واضح‌تر از هر جا تقدس و رسالت قومی در شخص فرمانروا ظهور پیدا کرد. ایده‌ی رسالت قومی پس از انقلاب کمونیستی نیز به شکلی دیگر ظهور کرد: رسالت مردم روسیه برای نابودیِ کاپیتالیسمِ غربی. وجه مشترک تزار و «استالین»، تزاردوستان و کمونیست‌ها عبارت بود از «غرب‌ستیزی و باورشان به رسالت قومی و ملی». راه پیاده‌سازیِ این رسالت «پرستش قدرت» بود. «کُنستانتین پوبِدونوستسِف» (Pobedonostsev؛ ۱۸۲۷-۱۹۰۷م) دولت‌مرد روس و مشاور سه تزار، این قدرت‌پرستی را چنین شفاف توضیح می‌دهد: «قدرت نه به‌خاطر نفس قدرت، بلکه به دلیل عشق به خداست که وجود دارد. قدرت عبادتی است که مردم خود را وقف آن می‌کنند. نیروی بیکران و هراس‌افکنیِ قدرت نیز از همین‌جا می‌آید و به همین دلیل باری بیکران و ترسناک است.» در یک کلام، برای روس‌ها، قدرت نماد خدا روی زمین است و مردم باید ارباب قدرت را بپرستند. این ریشه‌ی سنت اقتدارگرایی در روسیه است.

ولادیمیر پوتین، ژوزف استالین
گوشه‌ی راست: کُنستانتین پوبِدونوستسِف – بدون شرح…!

نگارش و گردآوری؛ مهدی تدینی، مترجم و پژوهش‌گر در حوز‌ه‌ی تاریخ و اندیشه‌ی سیاسی/اجتماعی

اگر به «تاریخ» علاقه‌مند هستید؛ پیشنهاد می‌کنیم حتما در اینستاگرام خود به خانواده‌ی بزرگ ۳۴۰,۰۰۰ نفری «قجرتایم» بپیوندید! صفحه‌ی اینستاگرام ما به صورت «روزمره»، بروزرسانی می‌شود؛ پس همین حالا افتخار بدهید و در اینستاگرام خود شناسه‌ی «QajarTime» را جستجو و فالو کنید.

5/5 - (4 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *