در این پُست قصد داریم بهصورت کوتاه علل «فروپاشی شوروی» را بررسی کنیم. سیاستهای خارجیِ «جیمی کارتر» نتیجهای جز ضعف برای آمریکا و متحدانش نداشت. شوروی نیز در افغانستان نسلکشی میکرد و «سرهنگ قذافی» از هدف قراردادن آمریکاییها سخن میگفت. در مقابل «جیمی کارتر» رئیسجمهور وقت آمریکا حتی حاضر نبود تا به متحدانش در شرق آسیا (ژاپن، کرهیجنوبی، تایوان) که در معرض خطر چین و شوروی بودند، سلاح بفروشد، تا اینکه «رونالد ریگان» در آمریکا به قدرت رسید. «ریگان» سابقهی زیادی در سیاست نداشت و در اوایل جوانی مسابقات ورزشی گزارش میکرد و بعد از آنهم وارد سینما شد؛ همین تجربه در هالیوود باعث سخنرانیهای پُرشوری شدهبود که حتی مخالفانش را هم به وجد میآورد، تا چه رسد به مردم عوام!
در جلسهی شورای امنیت به رئیسجمهور تازهنفس آمریکا خبر دادند که کمونیستها به هیچ صراطی مستقیم نیستند، سریعاً باید کاری کنیم. «رونالد ریگان» نیز در پاسخ گفتهبود: «هیولایی که با آن روبهرو هستیم، پنجههای فولادی دارد (منظور قدرت نظامیِ شورویست)، اما پاهایی از چوب (منظور اقتصاد خامفروش شورویست)، باید به پاهای هیولا آسیب بزنیم!» در نتیجه، آمریکا برای شکستدادن شوروی، دو سلاح قدرتمند را انتخاب کرد: سلاح فرهنگی، سلاح اقتصادی! در مورد نوعِ فرهنگی باید گفت که خفقان شدید در شوروی، شرایطی بهوجود آوردهبود که مردم تعریفی از آزادی در قاموس خود نداشتند. سفیر فرهنگیِ حزب کمونیست، هر چندوقتیکبار مجلهها و کتابهای حزب را بین مردم پخش میکرد و هر کس کتابی غیر از آنها میخواند نیز مجرم به حساب میآمد!
سفر به خارج برای مردمان شوروی تقریباً غیر ممکن بود. یک پیرزن اهل چکسلواکیِ سابق تعریف میکرد که در زمان حکومت کمونیستی، من و همسرم تصمیم گرفتیم که به خارج سفر کنیم. بعد از کلی مصاحبه و پُرکردن بیشمار فرم وزارت خارجه و ارائهی ریز صورتحسابها، به ما گفتند که شما بروید، ما خودمان اطلاع میدهیم. یکماه، دوماه، یکسال، دوسال… سپس پنجسال بعد نامهای به در خانهی ما آمد. وزارت خارجه بعد از پنجسال پاسخ داد: یکی بلغارستان برود و دیگری یونان! هیچکس در شوروی جرئت انتقاد از رهبران را نداشت؛ رهبرانی که گاهی با حفظ سِمَت، نخستوزیر هم میشدند و تا حد پرستش بالا میرفتند. نظام کمونیستی بهشدت با دین مخالفت میکرد و انجام بسیاری از مراسم دینی هم ممنوع شدهبود. ترس عجیبی در جامعه حکمفرمایی میکرد و «کاگب» (سرویس اطلاعاتی و امنیتیِ اتحاد جماهیر شوروی) نیز زخم لای استخوان شدهبود.
سازمان اطلاعاتی از مهمترین نقاط استراتژیک هر حکومت و کشوریست که ضامن امنیت و پایداریِ دولتهاست. دههی ۱۸۸۰م سازمان اطلاعاتیِ «اوخرانا» توسط تزار وقت روس برای نفوذ در احزاب مخالف بهوجود آمد. هنگامیکه به «نیکلای دوم» خبر وقوع یک انقلاب را دادند، به دلیل اعتماد زیاد به سازمان اوخرانا، آن را جدی نگرفت. پس از انقلاب روسیه، سازمانی بهنام «چکا» با وظیفهای مشابه تشکیل شد و بعد از آن بهنام «دفتر مدیریت سیاسیِ کشور» تغییر نام داد. سپس کمیساریای خلق برای کنترل امور داخلی، سازمانی اطلاعاتی جهت ضدیت با مخالفان «ژوزف استالین» تشکیل داد که در سال ۱۹۵۴م نام «کاگب» بر آن گذاشتهشد. نام کاگب سالها بر تَن مردم لرزه میانداخت و بهشدت با مخالفان کمونیست برخورد میکرد؛ برای مثال زمانیکه «ژوزف استالین» وارد مجمع عمومی میشد، هیچکس از ترس کاگب جرئت قطعکردن دستزدن را نداشت! این دستزدنها ناچاراً تا ۲۰ دقیقه هم طول میکشید! پس از فروپاشی شوروی، سازمان کاگب به ظاهر منحل شد، اما در عمل به دو بخش آفاسبی (سرویس امنیت فدرال روسیه) و آسویآر (سرویس اطلاعات خارجیِ روسیه) تقسیم شد و سازمان اطلاعاتیِ کنونیِ روسیه نیز یادگار همان کاگب است!
در مورد موضوع فرهنگی نوشتیم که خفقان شدید باعث شدهبود تا مردم شوروی با چراغ در تاریکیِ شب به دنبال آزادی باشند. در مقابل اما هالیوود یک دنیای آزاد و شاد را از پشت قالب تلویزیونها برای جهان به نمایش میگذاشت. فیلمهای هالیوودی بیشتر برای مردم کشورهای کمونیستی جذاب بود و تازه فهمیده بودند که زندگی معنیِ جدیدی دارد، اما آمریکا فقط به سلاح فرهنگی بسنده نکرد، بلکه سلاح مرگبارتری در راه است: اقتصاد! شوروی اقتصادی وابسته به خامفروشی (مخصوصاً نفت) داشت و میتوان گفت که همین موضوع، یکی از علل قوی در راستای فروپاشی شوروی بودهاست. «رونالد ریگان» رئیسجمهور وقت آمریکا نیز در گام نخست، خط مقدم اقتصاد شوروی را هدف گرفت. دوستیِ آمریکاییها با دولت عربستان سعودی یکبار باعث نجات آمریکا شدهبود (در ماجرای یوم کیپور) و اینبار هم میرفت که برگ برندهی آمریکاییها باشد.
سعودیها تولید نفت را بهشدت افزایش دادند و همین باعث چالشی جدی در بودجهبندیِ شوروی شد، اما داستان به همینجا ختم نمیشود. آمریکا با رابطهی خوبی که با «ملک فهد» داشت، او را متقاعد ساخت تا تولید نفت را افزایش بدهد که همین موضوع باعث از دست رفتن سهم عمدهی شوروی شد. سپس آمریکا بهطور ناگهانی بودجهی نظامیِ خود را افزایش داد و شروع به ساخت سلاحهای پیشرفته و بهاصطلاح مدرن کرد؛ این سلاحها برای جنگ نبودند، بلکه بیشتر برای فخرفروشی به شوروی ساخته و پرداخته میشدند. شوروی در قاعدهی جنگ سرد مجبور بود تا مشابه یا بهتر از آنها را بسازد، اما اقتصاد شوروی که اکنون با چالش درآمد هم روبهرو شده، تواناییِ این پولپاشی را ندارد، ولی علاقهای هم ندارد که در مقابل رقیب سنتیِ خود سرافکنده باشد!
سپس نوبت به ضربهی نهایی به پیکر نیمهجان کمونیستها بود تا همین اندک امید خود برای بقا را هم از دست بدهند؛ جنگ رسانهای توسط آمریکا علیه شوروی آغاز شد که دیگر کمونیستها هیچ شانسی برای بقا نداشتند و گویی موعد فروپاشی شوروی نزدیک و نزدیکتر میشود. محدودیت سفر به خارج باعث شدهبود که آمریکا فقط از پنجرهی هالیوود به مردم نشان دادهشود؛ برای همین آمریکا سرزمین رؤیاها به حساب میآمد. انتظارات جدید مردم از دولت، با مشکلات اقتصادی همزمان شد و با خود اعتصابهای گستردهای را به دنبال آورد. در همینزمان «میخائیل گورباچف» که میخواست از شَرّ انتقادهای داخلی رها شود، حاضر شد تا هرچه آمریکا میخواست را اجرا کند. سیاست اشتباه اقتصادی باعث شدهبود تا «میخائیل گورباچف» برای وامهای خارجی، کمکهای بینالمللی و سرمایهگذاریهای اروپایی، گدایی کند. در مقابل، آمریکا حاضر شد تا باقیماندهی آذوقهی ارتش آمریکا را به شوروی اهدا کند؛ اکنون دیگر آبروی چندانی برای ابرقدرت شرق باقی نماندهاست!
«میخائیل گورباچف» از دادن هیچ امتیازی به آمریکا دریغ نکرد و پس از آن به سازمان ملل رفت تا هرچه دارد قمار کند؛ البته باید گفت که در واقع حنای کمونیست دیگر برای کسی رنگ ندارد. مردم عدالت، آزادی و اقتصاد میخواهند و کسی نیست که به فکر آرمان بزرگ بُلشِویک باشد. داستان شوروی بسیار غمانگیز شده… درماندگی از چهرهی «میخائیل گورباچف» میبارد؛ نه در مقابل مردم خود اعتبار دارد و نه مقابل غربیها. کمکم صدای استقلالطلبیِ جمهوریهای تابع نیز بلند شده و کنترل اوضاع از دست خارج شدهاست. سرانجام در یک شب سرد زمستانی در تاریخ ۲۵ دسامبر ۱۹۹۱م، فروپاشی شوروی رقم میخورد و سپس «بوریس یلتسین» سکاندار کشوری جدید بهنام «روسیه» میشود؛ ۱۵ کشور جدید حاصل تجربهی یک ابرقدرت قدیمی شدهاست! نکتهی عجیب این است که «گورباچف»، رقیب قدیمیِ خود و اولین رئیسجمهوری پس از دوران شورویِ سابق، «یلتسین» را به از هم پاشاندن شوروی به منظور ارتقای منافع شخصیِ خود متهم نمود!
تصحیح و تکمیل؛ قجرتایم
نگارش و گردآوری؛ تلگرام اسرار تاریخی