«هانس کریستیان آندرسن»؛ مردی از سرزمین سرد وایکینگهاست؛ مردی که اگر نبود، گرمای بسیاری از افسانههای فولکلور اروپایی، رو به خاموشی میرفت. خالق قصههای مشهور «بندانگشتی»، «ملکهی برفی»، «لباس جدید پادشاه»، «پریِ کوچک دریایی» که چهرهی نهچندان جذابش از همان کودکی دستاویزی بود برای رفتار ناخوشایند همکلاسیهایش با او… اما درست مانند جوجهاردک زشتی که خودش خلق کرد و با سرنوشت خوبی مواجه شد، هانس کریستیان آندرسن هم توانست در سالهای جوانی به نویسنده و شاعری محبوب تبدیل شود و نام خود را در تاریخ ماندگار کند.
از هانس کریستیان آندرسن به عنوان یک نابغه در ادبیات کودکان یاد میکنند. کارشناسان ادبی او را از نخستین نویسندگانی میدانند که داستانهایش پایانی تراژیک و تلخ دارند. از «دخترک کبریتفروش» گرفته که همراه با خاموششدن شعلهی آخرین کبریت، زندگیاش پایان مییابد، تا «پریِ کوچک دریایی» و حتی «سرباز سربی»… اندرسن معتقد بود کودکان را باید با واقعیت زندگی که گاه روندی تلخ دارد هم آشنا کرد. در بهار سال ۱۸۷۲م، آندرسن بر اثر افتادن از تخت به شدت صدمه دید. زندگیِ اندرسن در سال ۱۸۷۵م به پایان رسید.
البته بعد از تحمل درد و رنجی طولانی، ناشی از همان اتفاق از دنیا رفت. مراسم خاکسپاریِ او به شکلی بیسابقه و با حضور جمعیت بسیاری از مردم برگزار شد و جالبتر اینکه حتی پادشاه دانمارک هم در آن مراسم شرکت کرد. او ۳ سال درد و رنج تحمل کرد. با این حال، حتی برای موسیقیِ مراسم تدفینش هم برنامهریزی کردهبود و به دوست آهنگسازش گفتهبود: «بیشترِ کسانی که در مراسم تدفین، من را بدرقه خواهند کرد کودکان هستند. لطفاً ضربات موسیقی را برای قدمهای کوچکشان هماهنگ کن…»
زادروز هانس کریستیان آندرسن، روز جهانیِ کتاب کودک نامگذاری شدهاست. یادش گرامی…
نگارش و گردآوری؛ قجرتایم
منبع؛ روزنامهی ایران