مقدمهای بر نبرد تور
به نوشتهی «ریچارد گریدانوس» مؤلف اثر «تاریخ اسپانیا»، ۲۵ اکتبر ۷۳۲م ارتش مسلمانان که تا پواتیه در فرانسه پیش رفتهبود، در جنگ منطقهی «تور» از سپاه «شارل مارتل» (یا شارل چکش) رئیس دولت فرانکها شکست خورد و به قلمرو مسلمانان در اسپانیا (اندلس) بازگشت و از آنپس مسلمانان درصدد گسترش قلمرو خود در آنسوی شبهجزیرهی ایبریا برنیامدند. علت شکست در «جنگ تور» را کشتهشدن «عبدالرحمن الغافقی» حکمران اندلس نوشتهاند که نیروهای مسلمان با ازدستدادن فرماندهی خود دست به عقبنشینیِ ناگهانی زدند. «عبدالرحمن» برای گرفتن فرانسه و پیشروی بهسوی شمال و غرب آن در قلمرو فرانکها، یک ارتش ۸۰ هزار نفری را آماده کردهبود که در میان آن واحدهایی از شام (سوریه، لبنان، اردن و فلسطین) و یمن وجود داشت. این لشکرکشی با تصویب «هشام ابن عبدالملک» حکمران امویِ وقت (دهمین خلیفهی اموی در دمشق) صورت گرفتهبود.
شکست مسلمانان
«عبدالرحمن الغافقی» خود از مردم یمن بود که قبلاً بهعنوان یک افسر ارتش به اندلس فرستاده شدهبود. هدف او تصرف همهی سرزمین گل (فرانسه، سوئیس، بلژیک قسمت کوچکی از جنوب آلمان و هلند امروز = قلمرو دولت فرانکها) بود. حقیقتاً پیروزیِ سربازان پیادهی «شارل مارتل» ملقب به «شارل چکش» بر سوارهی سنگین عرب در آنزمان ناشدنی مینمود، ولی آنها به این پیروزی دست یافتند. نقش «شارل مارتل» بهعنوان کسی که اعتمادبهنفس لازم را برای نبرد با دشمن شکستناپذیر به فرانکها داد، انکارناپذیر است. در وصف چگونگیِ سپاه فرانکها نوشتهاند: «در میدان نبرد، مردان شمالی چون دریایی جنبشناپذیر بودند، استوار و بههم پیوسته ایستاده بودند؛ مانند سنگری از یخ و با وزش شمشیرهایشان مورها (مسلمین) را پارهپاره میکردند. گرداگرد فرمانده چنبره زده، مردمان اوستریایی پیشاپیش بر دوش گرفتهبودند و دستهای فرسودهناشدنیشان شمشیرها را در سینهی دشمن فرو میبرد.»
آیندهی جهان
از آنجا که در جنگ تور، «شارل مارتل» دشمن را کوبید، بدو لقب «چکش» دادند. با این پیروزی، «شارل مارتل» امپراتوریِ بزرگی را تشکیل داد که شارلمانی وارث آن شد. «ویلیام دورانت» در کتاب «تاریخ تمدن» مینویسد: «تصادفات جنگ، بار دیگر سرنوشت دین صدها میلیون مردم را معین کرد.» همچنین «ادوارد گیبون» مورخ مشهور انگلیسی نوشتهاست: «گاهی در زندگیِ انسانی، مهمترین صحنهها به خصوصیات اخلاقیِ یک بازیگر واحد بستگی دارد. وقتی که طایفهی قریش امکان آن را داشت که [حضرت] «محمد» را به قتل برساند، نیزهی یک عرب میتوانست تاریخ جهان را تغییر دهد. اگر «شارل مارتل» مورها را شکست ندادهبود، امکان داشت مسلمانان همهی اروپا را مورد تاختوتاز قرار دهند. تفسیر قرآن اینک در مدارس آکسفورد تدریس میشد و ممکن بود که شاگردان افراطیِ آن، به مردمی ختنهشده، تقدس و درستیِ وحیِ [حضرت] «محمد» را با زور نشان دهند. قلمرو مسیحیت بر اثر نبوغ و اقبال یک فرد از این مصائب و بدبختی نجات یافت.»
نگارش و گردآوری؛ قجرتایم
منابع؛
تاریخ تمدن، ج۱۰، ویل و آریل دورانت، ادوارد گیبون، نشر علمیوفرهنگی
تاریخ تمدن، ج۴، ویل و آریل دورانت، عصر ایمان، اسلام در اسپانیا، نشر علمیوفرهنگی
پینوشت: بد نیست بدانید که «شارل چکش» پس از این پیروزی و حفظ اقتدار خود، تمام اموال و داراییِ کلیسا و روحانیون مسیحی را ضبط کرد! از این نظر شاید بتوانیم قیاس جالبی کنیم با «نادرشاه افشار» فرزند شمشیر و ضبط اوقاف… تأملبرانگیز است.
3 پاسخ
تنها کسی که قادر به فتح اروپا بودت تیمور گورکانی یا تیمور لنگ میباشد کتاب منم تیمور جهانگشاه را بخوانید تاببینید چه اعجوبه ای بوده که چنگیز واسکندر وهمه جهانگشایان در برابر او هیچ بودند
دوست عزیز جهت استحضار شما کتاب منم تیمور جهان گشا اثر تخیلی و غیرواقعی زنده یاد ذبیح الله منصوریه و مث اکثر کتابهایی که اسم ایشان روش هست کاملا غیر واقعی و بدون مستندات تاریخیه.اون مرحوم نقش بزرگی در کتاب خوان کردن مردم ایران داره ولی باید بدونیم هیچ کدام از کتابهاش تاریخ واقعی نیست و ایشان صرفا بر اساس یه واقعه تاریخی یا شخصیت تاریخی داستانها رو از خودشون ابداع کردن.تاکید میکنم هیچ کدام از نوشته های ایشان ارزش تاریخی نداره
گرامی! کتاب «منم تیمور جهانگشا» نوشتهی «مارسل بریون» است، تنها ترجمه و اقتباس آن از مرحوم «ذبیحالله منصوری» میباشد…