مقدمهای بر اصطلاح و چیستیِ یوفوها
یوفوها چهچیزی هستند؟ اصطلاح «یوفو» در سال ۱۹۵۲م توسط ایالات متحدهی آمریکا ابداع شد. یوفوها (UFO) به اجسام پرندهی ناشناس میگویند و در اصطلاح عامیانه نیز بشقابپرندهها نامیده میشوند. در میان مهندسین عنوانی وجود دارد بهنام «نسبت سیگنال به نویز» و همانطور که میدانید، به صداهای مزاحم و اضافی نویز میگویند. سیگنال هم صداهای عبوری از خطوط تلفن است و دریافت آنها از میان صداهای مزاحم را سیگنال میگویند. در مورد یوفوها، نسبت سیگنال به نویز خیلی ضعیف و دستنیافتنیست و تلاش انسان در شنیدن صدای یوفوها نیز هیچ نتیجهای نداشتهاست؛ زیرا میزان نویز بالاست. از اینجهت داستانهای مشاهدهی بشقابهای پرنده هیچ تأثیری در شناخت آن ندارد. درست مثل این است که کسی در دو قرن پیش هواپیمایی را در آسمان مشاهده میکرد؛ این مشاهده، هیچ کمکی در ساختن نمیکرد؛ زیرا تنها با مشاهده و دیدن نمیشود گفت که چگونه ساخته شده، نوع سوختش چیست و مواد لازم یا موتور جت آن چگونه ساخته شدهاست. برای ساخت آن باید دانش ساخت نسل جدید وسیلهی نقلیه را در اختیار داشت و مشاهده هم به تنهایی کمکی نمیکند.
پروژهی «کتاب آبی» و نظر سازمان ناسا
در سال ۱۹۴۷ تا سال ۱۹۶۹م، نیروی هواییِ ایالات متحدهی آمریکا در پروژهای بهنام «BLUE BOOK» (کتاب آبی) شروع به تحقیق در این زمینه کرد. اگرچه ناسا بهصورت دورهای و مستقل، امکان حیات در سایر کُرات، یا امکان وجود بشقابپرنده و یا وجود حیات نباتی را بررسی کرد، اما تاکنون هیچ شواهدی دال بر وجود موجودات زنده در سایر سیارات یافت نشدهاست و بدینگونه، تحقیقات خلاصهشده را ارائه داد: ۱. هیچ یوفویی که برای امنیت ما خطری داشتهباشد، وجود ندارد. ۲. شواهدی دال بر وجود تکنولوژیِ ناشناحته بر اساس دانش علمی یافت نشد. ۳. هیچ شواهدی مبنی بر وجود وسایل نقلیهی فرازمینیِ ناشناس وجود ندارد. پس از آن این پرونده بسته شد و دیگر هم باز نشدهاست؛ یعنی از نظر ناسا، بشقابپرنده وجود خارجی ندارد (تا اینجای مطلب، گزارش ناسا میباشد.)، اما مشاهدات مکرر غیر از این را میگویند…!
یوفوها و جنگندههای ایرانی؛ ۲۶ شهریورماه ۱۳۵۵خ
هر گاه صحبت از یوفوها میشود، ناخودآگاه ذهن ما به سمت آمریکا میرود؛ در حالیکه اینطور نیست. تقریباً در تمام دنیا و بیشتر خلبانان در طول سابقهکاریِ خود، حداقل یکبار با این مورد روبهرو شدهاند. یکی از این حوادث در خودِ ایران ما به وقوع پیوسته و جزء ۱۰ حادثهی برتر در جهان، در رابطه با بشقابپرندهها ثبت شدهاست، اما ماجرا چه بود؟! در آنسالها مأموریت هوایی کمتر محول میشد و معمولاً اتفاق خاصی در آسمان تهران رخ نمیداد، مگر اینکه هواپیمایی بیخبر وارد مرز ایران میشد که در آنصورت فانتومها مأموریت داشتند تا آن پرنده را از مرزهای ایران خارج کنند، اما آنشب، ماجرا تفاوت بسیاری داشت. خانمی با برج مراقبت تماس میگیرد و میگوید که یک شیء نورانی بالای آسمان خانهاش ایستاده و مانند ماشین چهارپَر، گاه هشتپَر و نورانیست! مسئول برج میپرسد که منزلتان کجاست و زن میگوید بولینگ عبدو (شریعتی؛ حوالیِ دروازهی شمیران). یکساعت بعد باز هم خانم دیگری تماس میگیرد و همان را میگوید! باز کمی بعد آقایی تماس میگیرد و همان را میگوید! همینطور تلفنهای مکرر…
مشاهده، عمل و تعجب!
همزمان صدای آمادهباش اضطراریِ برج به صدا درمیآید. خلبان «عزیزخانی» بهسرعت خود را به هواپیما میرساند تا مزاحم را از مرز خارج کند، اما با تعجب متوجه میشود که هیچ مزاحمی از مرز وارد نشده، بلکه یکراست سر از پایتخت درآورده و میفهمد که اتفاق عجیبی در راه است! آنشب «حسین پیروزی» مسئول وقت برج مراقبت فرودگاه مهرآباد بود. بعد از شنیدن گزارشات، دوربین را برمیدارد، به بالکن برج میرود، شیء نورانی را میبیند و متوجه میشود که آن شیء، هواپیما نیست و نقل میکند که مانند لامپ فلورسنت وسط آن چراغ چشمکزن قرمز و اطرافش نور آبیِ بسیار خیرهکنندهای داشت. این نور با سرعت بسیار زیاد از سویی بهسوی دیگر آسمان پرواز میکند. آنشب حدود ۱۵ نفر از افراد برج مراقبت این شیء را میبینند و تیمسار «یوسفی» فرماندهی وقت دستور پرواز سریع جتها را برای عملیات شناساییِ شیء پرنده میدهد. نهایتاً نیروی هوایی وارد ماجرا میشود.
اولین جت، سروان «خانی» است که با یک فانتوم اف۴ که در آنسالها برای خودش اُبهتی داشت، به پرواز درمیآید. او به سمت شیء شیرجه میزند تا آن را بترساند، اما شیء با سرعتی باورنکردنی به سمت شرق میرود. همزمان از سوی شیء فرکانسهای عجیبی میرسد که در شرایط عادی چنین فرکانسهایی وجود ندارد. خطوط هواییِ لوفتهانزا و ایرفرانس هم در همانزمان این سیگنالها را دریافت میکنند و به برج مراقبت خبر میدهند، اما هواپیمایی مشاهده نمیشود. سپس شیء نورانی به سمت کوههای بیبیشهربانو میرود. وقتی فانتوم به آن نزدیک میشود، ناگهان تمام دستگاههای دفاعی، ناوبری و الکترونیکیِ فانتوم از کار میافتند! با ازکارافتادن دستگاههای اف۴ و قطع ارتباط آن با برج مراقبت، برج مراقبتِ نیروی هوایی نگران میشود و نفر دوم را برای شناسایی میفرستد. اینبار خلبان «جعفری» را که خلبانی زبده و باتجربه بوده وارد عملیات میکنند.
تعریف و توصیف شاهدان از واقعه
سرگرد «جعفری» بعدها در برنامهی مستندی که توسط شبکهی هیستوری (History) تهیه شدهبود میگوید: «من شیء نورانی را که به شکل الماسی درخشنده بود دیدم. او را در موقعیت ساعت ۱۲ قرار دادم، اما او در یک چشمبرهمزدن در موقعیت ساعت دو قرار گرفت؛ یعنی با سرعتی فراتر از ۱۳۱ برابر سرعت جت!» سرگرد «جعفری» او را تعقیب میکند و در حوالیِ باغهای کرج (عراضیِ بهشتزهرای فعلی) به او میرسد و تصمیم میگیرد تا به او شلیک کند. وی میگوید: «گویا او فهمید که میخواهم به او شلیک کنم، پس در فاصلهی ۱۰۰ متریِ من قرار گرفت. من روی هدف قفل کردم و دکمهی شلیک را زدم، اما ناگهان تمام دستگاهها خاموش میشوند، موشک شلیک نمیکند و تنها موتور هواپیما کار میکردهاست!» سرگرد «جعفری» معتقد است که یوفو، یک پالس عظیم الکترومغناطیسی به سمت هواپیما شلیک کرده که تمام سیستم الکترونیکی و کنترل تسلیحات را از کار انداختهاست؛ دقیقاً شبیه به فانتوم اول.
او در ادامه تصمیم میگیرد که با صندلی، چتر نجات و خروج اضطراری، هواپیما را تَرک کند، اما در کمال تعجب میبیند که آنها هم از کار افتادهاند! برج مراقبت وقتی میبیند که با هواپیمای دوم هم ارتباط قطع شده، با ناراحتی گمان میکند که خلبان «جعفری» هم سقوط کردهاست. «جعفری» میگوید: «در اینهنگام دیدم که جسم دومی از داخل شیء پرنده خارج شد و در زمین نشست. آنقدر آن شیء دوم نورانی بود که حتی سنگهای بیابان هم قابل مشاهده شدهبود.» کمی بعد شیء دوم به داخل یوفو برمیگردد، در آسمان ناپدید میشوند و هواپیما مجدداً به کار میافتد. هنگامیکه دو خلبان به محل خود بازمیگردند، با دو تجربهی مشابه میبینند که علاوه بر نیروهای ارتش ایران، یک مأمور آژانس مرکزیِ اطلاعات آمریکا و یک سرهنگ نیروی هواییِ آمریکا در انتظار شنیدن توضیحاتشان هستند. نهایتاً مدارک جمعآوری میشود و تحویل NSA میگردد. سپس کلانتری و ژاندارمری وارد عملیات میشوند و در محل فرود شیء دوم به تحقیق میپردازند، اما چیزی نمییابند. در تسخیر سفارت آمریکا، اسناد این ماجرا یافت میشود.
صحت یا سرگرمی؟!
گفتهمیشود که یک ماهوارهی نظامیِ آمریکا همزمان ماجرا را رصد کرده و آن را هم ثبت کردهاست، اما رئیسجمهور وقت آمریکا مدعی شد که تمام اینها جزئی از عوامل طبیعی هستند و هیچ توجیهی برای بررسی ندارد. صدای مکالمات ضبطشدهی این پرواز در شبکههای اجتماعی موجود است و پس از انقلاب نیز گروه دانش سیما بر اساس اسناد و مدارک، مستندی بهنام «تهران در ساعت ۲۳» را بازسازی کرد. گفتنیست که هواپیماهای زیادی مشابه این واقعه را گزارش دادهاند و در سراسر دنیا وقایعی از ایندست زیاد مشاهده شدهاست. اکنون سؤالی که ذهن را درگیر خود میکند این است که چرا سازمان ناسا اصرار دارد که چنین چیزی وجود ندارد و آن را انکار میکند؛ در حالیکه در هر کجا چنین اتفاقی روی داده، مأموران اطلاعاتیِ آمریکا اولین کسانی بودند که در آنجا ظاهر شدهاند؟!
نگارش و گردآوری؛ قجرتایم
منابع؛
دانشنامهی ظهور بشقابپرنده در ایران
بشقابپرندهها به روایت اسناد نیروی هواییِ آمریکا، بیبیسی
یک پاسخ
واو