در این مطلب میخوانید:
مقدمهای بر رمضان قاجاری
ماه رمضان و تغییر ناگهانیِ شیوهی زندگیِ مسلمانان، از جمله خصیصههای جالب توجه برای اغیار و بیگانگان است؛ ماهی که مردم از خوردن و نوشیدن امتناع میورزند و زندگیِ خود را از روز به شب منتقل میسازند. این مسئله از چشم سیاحان غربی که برای مدتی مهمان سفرهی ایرانیان شدهاند، دور نمانده و اکثریت آنان، در مورد ویژگیهای رمضانِ ایرانی، تفصیلهایی ارائه دادهاند. پیشتر پُستی با عنوان «ماه رمضان؛ از کلهپاچه خوردن تا گشایش بخت و اقبال!» را به قلم مرحوم «جعفر شهریباف» در وبسایت قجرتایم منتشر کردیم که در باب شب بیستوهفتم ماه رمضان، شب مرگ «ابن ملجم» بود، اما این نوشتار به دنبال آن است که گزیدهای از نوشتهها و گزارشات سیاحان غربی در مورد ماه رمضان در زمان قاجار را ارائه دهد.
چیستیِ ماه رمضان
مسئلهی ماه رمضان و پایبندیِ ایرانیان به مجموعهی باورها و مناسک این ماه، برای سیاحان غربی کاملاً هویدا و مبرهن است. «چارلز ویلس» در اینباره ذکر کردهاست: «در نزد مسلمانان، روزه چنین معنی شدهاست که میباید از طلوع فجر الی غروب آفتاب هیچچیز ننوشند، نخورند و صرف دخانیات ننمایند.» همچنین «دوروتی دو وارزی» نیز چنین تعریفی ارائه میدهد: «در این ماه مردم فقط در فاصلهی غروب تا طلوع آفتاب میتوانند بخورند و بنوشند و دود کنند.» البته این سیاحان با پدیدهی امساک از خوردن و نوشیدن چندان بیگانه نیستند و این اعمال ایرانیان، برای آنان تا حدودی آشناست؛ چنانکه «ویلس» در اینباره میگوید: «روزهداری بر حسب اختلاف مذاهب به چندین نوع پاسداری میشود. اکثر مسیحیان مشرقزمین حرمت پرهیز را خیلی سخت ملاحظه میکنند.» و او چنین بیان میکند که روزهداری تنها منحصر به مسلمانان نیست. «لیدی شیل» نیز در خصوص «روزهی لِنت» (چلّهی روزه) آیین کاتولیک و روزهی مسلمانان، به شکلی مجمل میگوید: «من دقیقاً نمیتوانم روزهی مسلمانان در ماه رمضان را با روزهی لنت کاتولیکها مقایسه و تعیین کنم که کدامیک از آنها مشکلتر است، ولی همینقدر میدانم که در روزهی کاتولیکها نوشیدن مایعات مشکلی ندارد، ولی در عوض نباید بیش از یکوعده غذای ساده در هر ۲۴ ساعت صرف کند.»
بنا به اقوال سیاحان، اکثریت ایرانیان پایبند به روزهداری هستند؛ در این بین، به نظر «شیل»، زنان تعصب بیشتری دارند: «تقریباً مردم و بهخصوص طبقات پایین در چنین ماهی روزه میگیرند و باید گفت که این امر مخصوصاً در بین زنها کاملاً اجرا میشود و این طبقه بهقدری در مورد روزهداشتن تعصب به خرج میدهند که حتی اگر شوهر یکی از آنان در امور مذهبی لاقید باشد، باز هم جرأت طفرهرفتن از روزه را ندارد.» سپس «ویلس» نیز به گروهی اشاره میکند که در حفظ روزهی خود متعصبتر هستند: «علمای اعلام و طلاب و سادات و عموماً پیرمردان بهقدری روزه را پاسداری مینمایند که همیشه سعی دارند که غفلتاً آب دهانشان از گلوی آنها فرو نرود، بهخصوص وقتی که از یک مکان پُرگرد و خاک عبور مینمایند، با یک پوشش و یک دستمالی، صورت و دهان خود را به قسمی میپوشانند.» علاوه بر این، «شیل» میگوید که شرابخواران در این ماه به حرمت رمضان، از مِیگساری خودداری میورزند.
خارج از قاعده
چنانکه ذکر شد، اکثریت ایرانیان به روزهگرفتن پایبند بودند، اما گروهی نیز از این قاعده مستثنا بودند؛ بخشی مطابق شریعت و برخی نیز خلاف شریعت. «یاکوب ادوارد پولاک» در اینباره میگوید که صوفیان زیر بار روزه و امساک از خوردن به شکل مقرر نمیرفتند: «بسیاری از متصوفه نیز به هیچوجه زیر بار امساک مقرر نمیروند. هر گاه ناچار باشند، برای حفظ ظاهر با دیگران در افطار شریک میشوند، ولی باز در نهان در حین روز نیز دلی از عزا درمیآورند.» جالب، واکنش این قبیل افراد به یکدیگر است که «پولاک» ذکر میکند: «هر گاه دو تَن از این گناهکاران که یکدیگر را خوب میشناسند با یکدیگر روبهرو شوند، یکی خیلی جدی به مخاطب میگوید که سخت لاغر شدهای و طرفین یکدیگر را دلداری میدهند که زیادش رفته و کمش ماندهاست؛ هنگام غروب باز چنان میکنند که از گرسنگی نا ندارند و با ولع تمام به غذا خیره میشوند.» همچنین «ویلس» نیز در اینباره میگوید: «اشخاصی که با کمال جسارت، قانون عمومی را برهم زدهاند، روزه را در خلوت میخورند. اشخاصی هستند که تلون مزاج دارند و دیگری آنهایی که پیرو دین باب هستند.» سپس «ویلس» میگوید که ایرانیان در فرنگ، پایبندیِ کمتری به ماه رمضان دارند.
دستهای دیگر که گمانهزنی در خصوص آنها عدم پایبندی به روزه در میان آثار سیاحان به چشم میخورد، حکام و بلندپایگان دولتیست؛ در این مورد «ویلس» میگوید: «اگرچه اعلیحضرت شاه و سایر حکام ایالات ایران میتوانند که از عادت عمومیِ اهالیِ ایران چشم پوشیده و روزه نگیرند، ولی غالباً آن است که آنها هم مانند سایرین در کمال خوبی و امساک روزه میگیرند.» همچنین «دروویل» در این مورد میگوید: «با این حال عدهی زیادی مخصوصاً از زمرهی بزرگان به هیچوجه تَن به ریاضتهای ماه رمضان نمیدهند. روزی یکی از منشیان وزارت که چند روزی در ماه رمضان در منزلش بهسر میبردم، دستور میوه داد و خودش پیش از من شروع به خوردن کرد، من از این کار حیرت کردم. به پاسخ گفت: خاطرجمع باش، کفارهاش را میدهم!»
افطار و سحرِ قجری
روزهداری متناسب با مدتزمان امتناع از خوردن و آشامیدن، امری سخت است که تنها با ارادهی ایمان ممکن میشود. متناسب با حجم این سختی، دو وعدهی غذاییِ این ماه؛ یعنی افطار و سحر، بسیار برای روزهداران مهم و حیاتیست. سحر در نیمههای شب رخ میدهد و برای تحمل گرسنگی و تشنگی در طول روز، حیاتیست. «ویلس» در مورد سحر ذکر میکند: «در وقت سحر یکساعت یا کمتر که به طلوع آفتاب ماندهاست، در بالای منارهای ایران مؤذنها بالا رفته و به صدای بلند فریاد میزدند که قدت آب است و تریاک! مسلمانان از استماع این صدا با کمال عجله سحری صرف نموده و بعد از فراغت صرف از غذا، مشغول صرف دخانیات میشوند. بعد قدری هم آب مینوشند و بسیاری از آنها در اینوقت یک حب تریاکی میخورند و چون صدای تریاک آنها را از نوشیدن و خوردن و صرف دخانیات اطلاع داد، آنوقت همگی به خواب میروند.» در طول روز نیز کارها عمدتاً به حالت نیمهتعطیل درمیآید و بیشتر افراد، برای غلبه بر شدت روزه، به خواب میروند.
«لیدی شیل» در اینباره میگوید: «زنهای ایرانیِ خدمتکار من عادت داشتند که تمام مدت روز را بخوابند. البته این موضوع خیلی باعث ناراحتیِ من بود. در ضمن، نمیتوانستم آنها را از این کار سرزنش کنم. آنها معمولاً با حالت التماس به من میگفتند: خانم مرا بکش، ولی نمیتوانم روزه نگیرم.» همچنین «دروویل» نیز میگوید که در طول روز کمتر افراد در کوی و برزن حضور پیدا میکردند و بیشتر به خواب فرو میرفتند، اما حین پدیدارشدن غروب آفتاب، روزهداران برای افطار یا به خانه مراجعت نموده، یا آنکه به سمت دکانهای خوراکپزی رجوع میکردند. «دو وارزی» در این خصوص بیان کرده: «مردم با شنیدن صدای شلیک توپ باخبر میشوند که ساعت موعود فرا رسیده و میتوانند اولین دُور غذا را صرف کنند. اگر کسی در آن لحظه با خانه فاصلهی زیادی داشتهباشد، باید جلوی یک چایخانه بایستد تا چیزی بنوشد و یا دود کند.» همچنین «ویلس» نیز در اینباره میگوید: «قبل از غروب آفتاب روزهداران اطراف دکان کبابی و سایر مأکولات هجوم آورده، آنها را احاطه مینمایند و قلیانها را تَر و تازه نموده و مهیا مینمایند و وقتی که تمام کارها را به انجام رسانیدند، آنوقت انتظار غروب آفتاب را میبرند.»
سختیهای رمضان
همانطور که ذکر شد، رمضان سختیهای خود را دارد که از چشم سیاحان دور نماندهاست. اولین مسئله، در کارِ خانه است که «دو وارزی» بدان اشاره نمودهاست: «نوروز… با دردسری که ماه رمضان برای زنها فراهم میکند، قابل مقایسه نیست. رتقوفتق کارهای معمول به معضلی تبدیل میشود؛ چون نمیشود از مردی که تا شب روزه است، توقع داشت کار روزانهاش را مثل همیشه انجام دهد.» علاوه بر این، قرارگیریِ ماه رمضان در تابستانهای سوزان، تشنگی و معضلات روزه را دوچندان میکند؛ «دروویل» در این خصوص ذکر میکند: «اگر ماه رمضان مصادف با فصل تابستان شود، روزهداران به شکنجهای طاقتفرسا تَن درمیدهند. من خودم بارها ایرانیان روزهدار را به چشم دیدهام که با بیصبریِ تمام منتظر غروب آفتاب بودهاند تا حریصانه خود را بهسوی آب برسانند و یا هندوانهای را سربهنیست کنند.»
علاوه بر این موارد، به سبب فشار و ضعف روزهداری، کارها به سختی پیش میرود و عموماً کارکردن بسیار دشوار است و لاجرم، مخارج زندگی نیز افزایش پیدا میکند. «ویلس» در این خصوص بیان کردهاست: «عملجات در ماه رمضان فقط از صبح الی ظهر به کارهای مختلف مشغول میشوند. تمام کارها عموماً گویا به عهدهی تعویق است، چه در مغازهها تقریباً تا نصف روز بستهاست و ادارات دولتی هم روزها تعطیل است و عموم کارها از اول این ماه الی آخر گویا بهکلی در عهدهی تعطیل است.» همچنین «پولاک» نیز در این مورد خاطرنشان کردهاست: «در شهری که غالب سکنهی آن از حاصل دسترنج خود زندگی میکنند و در نتیجه کارها و پیشهها باید مسیر عادیِ خود را طی کنند، رمضان باعث اتلاف فراوان وقت و نیروی کار میشود. صرفهجویی در مخارج فقط جنبهی ظاهری دارد و بر خلاف آنچه در بادیِ امر بهنظر میآید، میزان هزینهی زندگی بیشتر از مواقع عادیست!»
تصحیح و تکمیل؛ قجرتایم
نگارش و گردآوری؛ روزنامهی سازندگی، علیرضا میردیده