قبل از روایت ماجرای پیچیدهی «ژولیوس روزنبرگ» و «اتل روزنبرگ» باید بدانید که اقدامات پشت پردهی جنگ سرد، یکی از ترسناکترین سالهای تاریخ بشر بود؛ جایی که شوروی و آمریکا در میادین مختلفی با یکدیگر درگیر بودند. یکی از عجیبترین حوادث همین جنگ سرد، مربوط به پروندهی بسیار پیچیدهی «ژولیوس و اتل روزنبرگ» میشود؛ پروندهای که با گذشت بیش از ۶ دهه از آن، هنوز هم با ابهامات زیادی همراه است و بسیاری آن را یک اشتباه تاریخی میدانند. در ادامهی این مطلب با ما همراه باشید تا پروندهی عجیب جاسوسیِ قرن؛ یعنی «ژولیوس و اتل روزنبرگ» را مورد بررسی قرار دهیم.
از بین پروندههای پُرحاشیهی موجود در جنگ سرد، هیچکدام به اندازهی داستان جاسوسیِ «ژولیوس و اتل روزنبرگ» جهانی نشدهاند؛ پروندهای که تا به امروز هم اطلاعات مشخصی از آن وجود ندارد و بسیاری معتقد هستند که حقیقت داستان «ژولیوس و اتل روزنبرگ» چیز دیگریست. پروندهی این جاسوسی به حدی پیچیده و وسیع است که در سال ۲۰۱۴م در روسیه عنوان شد که بسیاری از دستاوردهای نظامی و علمیِ شوروی، مستقیماً حاصل این جاسوسیست.
در ابتدا خالی از لطف نیست که مقداری با «ژولیوس و اتل روزنبرگ» آشنا شویم. «ژولیوس روزنبرگ» در ۱۲ مِی ۱۹۱۸م در نیویورک و در خانوادهای یهودی متولد شد. او در سال ۱۹۳۵م وارد دانشگاه شد و ۴ سال بعد با مدرک مهندسیِ برق فارغالتحصیل گردید. «اتل گرینگلس» (اتل روزنبرگ) در تاریخ ۲۸ سپتامبر ۱۹۱۵م در منهتن نیویورک متولد شد. «اتل» تا مدتها تلاش بسیاری کرد که بازیگر شود، اما در نهایت از این کار صرفنظر کرد. «ژولیوس و اتل روزنبرگ» در سال ۱۹۳۹م با یکدیگر ازدواج کردند و حاصل این ازدواج ۲ فرزند بود بهنامهای «مایکل روزنبرگ» و «رابرت روزنبرگ» (بعدها: مایکل میرُوپل و رابرت میرُوپل) که به ترتیب در تاریخ ۱۰ مارس ۱۹۴۳م و ۱۴ مِی ۱۹۴۷م متولد شدند.
«ژولیوس روزنبرگ» در سال ۱۹۴۰م و پیش از ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم، به خدمت سازمانی در ارتش که مسئول توسعهی رادار بود درآمد. با این حال، «ژولیوس» در سال ۱۹۴۵م و به دلیل اینکه سابقهی کوچکی در زمینهی عضویت در سازمان کمونیستیِ شوروی داشت، از ارتش اخراج شد و مدتی بعد، با توجه به عدم سوءسابقه در جایگاه نظامیِ دیگری به استخدام درآمد. تا همین زمان «ژولیوس» اطلاعات زیادی در زمینهی رادارها، موشکها و دیگر سیستمهای امنیتیِ آمریکا پیدا کرده و حتی مسئول طراحیِ نوعی رادار دریایی نیز شدهبود.
بر اساس کتابی که در سال ۲۰۰۱م به وسیلهی «الکساندر فکلیسوف» منتشر شد، «ژولیوس روزنبرگ» از سال ۱۹۴۳م جاسوسیِ خود را برای شوروی آغاز کرد. در این کتاب چنین عنوان شدهاست که «ژولیوس روزنبرگ» هزاران برگه از اطلاعات طبقهبندیشده را از ایستگاه رادیوییِ امرسون برای مراکزی در شوروی ارسال کردهبود. بررسیها نشان میدهند که «ژولیوس» اطلاعات بسیار کاملی در زمینهی افرادی که در مؤسسات نظامیِ آمریکا و بر روی توسعهی تسلیحات کار میکردند و همینطور اطلاعات دقیقی در رابطه با هواپیمای یو-۲ و اولین جت جنگیِ آمریکا، ارسال کردهبود. درست در همین زمان، برادر «اتل»؛ یعنی «دیوید گرینگلس» در آزمایشگاه ملیِ لوسآلاموس مشغول به کار شدهبود و تمام این نفوذ زمانی پیش آمد که شوروی هنوز موفق به ساخت بمب اتمی نشدهبود…!
با وجود اینکه آمریکا و شوروی در جنگ جهانی دوم متحد یکدیگر بودند، در پشت پردهی این اتحاد، دشمنیِ بزرگی در حال رقمخوردن بود. پس از آزمایش اولین بمب اتمیِ آمریکا در ۱۶ جولای ۱۹۴۵م، اطلاعات جاسوسان آمریکایی در شوروی نشان میداد که این کشور حداقل ۱۰ سال با ساخت بمب اتمیِ عملیاتی فاصله دارد. با این حال، پس از مدتی، گزارشاتی مبنی بر پیشرفت غیر طبیعیِ شوروی در ساخت بمب اتمی منتشر شد و پس از آزمایش اولین بمب اتمیِ شوروی در ۲۹ آگوست ۱۹۴۹م، تقریباً تمام دنیای غرب در حیرت فرو رفت؛ چرا که جهش علمیِ ایجادشده برای ساخت این بمب، بسیار سریعتر از چیزی بود که فکرش را میکردند!
ترینیتی یا آزمایش هستهایِ ترینیتی (Trinity Test) به معنای «تثلیث»؛ اسم رمز نخستین آزمایش انفجار سلاح هستهای بود. این آزمایش توسط ارتش ایالات متحدهی آمریکا در ساعت ۵:۲۹ بامداد روز ۱۶ جولای ۱۹۴۵م بهعنوان قسمتی از «پروژهی منهتن» و در صحرای «خورنادا دل موئرتو» در ۵۶ کیلومتریِ «ساکورو نیومکزیکو» انجام شد. از این آزمایش بهعنوان «آغاز عصر اتم» یاد میشود. بمباران هستهایِ هیروشیما و ناگازاکی نیز تنها چند هفته پس از این آزمایش رخ داد. انفجار «Gadget» یا «ابزار»، نامی که برای این بمب آزمایشی گذاشته شدهبود، نزدیک به ۲۲ کیلوتُن تیانتی، انرژی آزاد کرد!
آردیاس-۱ (RDS-۱) یا «اولین صاعقه»؛ سلاح به کار رفته در اولین آزمایش جنگافزار هستهای توسط اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی است که در ۲۹ آگوست ۱۹۴۹م در ساعت ۷ بامداد منفجر شد. ایالات متحدهی آمریکا آن را «جو-۱» میخواند که به نام «ژوزف استالین» اشاره داشت!
در واقع آغاز دستگیریِ جاسوسان شوروی در خاک آمریکا و خصوصاً مراکز حساس نظامی، دقیقاً پس از اولین انفجار اتمیِ شوروی آغاز شد. «راسل ماکسیمیلیان»، سرپرست تیم حفاظت اطلاعات ارتش آمریکا، اولین نفری بود که در رابطه با پیشرفت غیر طبیعیِ شوروی در ساخت بمب اتمی، دچار شک و تردید شد. او تیمی از نخبگان جاسوسیِ آمریکا را به مراکز حساس داخلی، مانند آزمایشگاه لوسآلاموس وارد کرد و پس از مدتی، اولین شخص در این زمینه دستگیر شد. «کلاوس فوکس»، فیزیکدان آلمانی، اولین شخص دستگیرشده بود. او در بازجوییها، تنها نام یکنفر را بر زبان آورد؛ «هری گُلد»؛ یعنی فیزیکدان دیگری که در مؤسسهی امنیت هوایی کار میکرد. در نهایت پس از دستگیریِ «هری گُلد»، او برای اولینبار نام «دیوید گرینگلس»؛ یعنی برادر «اتل روزنبرگ» را به زبان آورد. «دیوید گرینگلس» بیش از ۱۵ هفته در زندان بود و پس از ساعتها بازجویی، اعتراف کرد که اطلاعات سِرّیِ بسیاری را در اختیار «هری گُلد» قرار داده و رئیس تیم جاسوسیِ آنها، کسی نیست جز «ژولیوس و اتل روزنبرگ»؛ یعنی خواهر و همسرِ خواهرش!
پس از این اعترافات در مدتی کمتر از یکهفته، بیش از ۱۵ نفر دستگیر شدند و حداقل ۱۰ نفر دیگر قصد فرار داشتند که تعداد ۳ نفر از آنها در این تعقیب و گریزها کشتهشدند. پس از دستگیریِ «ژولیوس و اتل روزنبرگ» در سال ۱۹۵۰م، تیم قضاییِ ۱۵ نفرهای مسئول بررسیِ پرونده و دریافت اطلاعات شد. این تیم از همان روز اول و برای افزایش فشار بر متهمان، حکم اعدام را در صورت عدم همکاریِ آنها، کاملاً رسمی و تأییدشده خواند! در ابتدای بازجوییهای قضایی، تقریباً هیچ پروندهی قوی و قابل اتکایی بر ضد هیچکدام از این افراد وجود نداشت، اما مدتی بعد، «دیوید گرینگلس» و «روت گرینگلس»؛ یعنی برادر و همسرِ برادرِ «اتل روزنبرگ»، بارِ دیگر مورد بازجویی قرار گرفتند و اعترافات آنها در این بازجویی، مُهر تأییدی بر گناهکاربودنِ «ژولیوس و اتل روزنبرگ» شد! آنها اعتراف کردند که اطلاعات بسیار زیاد و مهمی را در جلسات خانوادگی و مهمانیها، در اختیار «ژولیوس و اتل» قرار دادهاند و نحوهی کار نیز به این شکل بوده که «اتل» اقدام به نگارش گزارشات و اطلاعات میکرده و «ژولیوس» هم آنها را از طریق ایستگاههای رادیویی و یا حضور یک شخص سوم، به شوروی ارسال میکردهاست.
در ۱۱ آگوست همان سال و برای اولینبار، «اتل روزنبرگ» در مورد اعمال انجامشده به وسیلهی او و همسرش، دادگاهی شد. او در تمام جلسهی دادگاه سکوت کرد و هیچچیزی در مورد اتهاماتِ واردشده به خود و یا همسرش بر زبان نیاورد. دادگاه و محاکمهی «ژولیوس و اتل روزنبرگ» در ۶ مارس ۱۹۵۱م و به سرپرستیِ «اروینگ کافمن» آغاز شد. در این جلسات که به شکل پشتِ سرِ هم و فشرده برگزار گردید، افراد دستگیرشده در برابر یکدیگر قرار گرفتند و تعدادی نیز بر ضد یکدیگر شهادت دادند. با این حال، «ژولیوس و اتل روزنبرگ» در رابطه با هیچکدام از اتهامات واردشده به خود، صحبتی نکردند و تنها جملهی مهمی که به زبان آوردند، این بود که آنها جزو حزب کمونیست نیستند.
در نهایت در ۲۹ مارس ۱۹۵۱م، «ژولیوس و اتل روزنبرگ» به اعدام محکوم شدند. قاضیِ دادگاه؛ یعنی «اروینگ کافمن» در قرائت حکم آنها این جملات را به زبان آورد:
گناه شما از قتل هم سنگینتر است. مرگ ۵۰ هزار آمریکایی در کره و دستیابیِ حکومت بیرحم شوروی به بمب اتم، همگی از نتایج خیانت شماست. خیانت شما موجب شده تا تاریخی که متعلق به آمریکا و مردمش بود، تغییر کند. خیانت شما به حدی سنگین است که خونِ ریختهشدهی هر آمریکایی در جنگ با شوروی را به پای شما خواهیم نوشت!
بلافاصله پس از اعلام حکم اعدام «ژولیوس و اتل روزنبرگ» اعتراضات زیادی در آمریکا و دیگر نقاط جهان آغاز شد. بسیاری از معترضان این حکم را کاملاً اشتباه و بهخاطر یهودیبودن آنها میدانستند. از طرف دیگر، تعداد زیادی مانند «ژان پُل سارتر» این حکم را برای پاککردن اصل ماجرا و مخفیشدن متهمان اصلی میدانستند. در نهایت، در مدتی نزدیک به یکهفته، بیش از ۱۰ هزار شخصیت مهم علمی و سیاسی، تقاضای عدم اعدام «ژولیوس و اتل روزنبرگ» را کردند. تاریخ اعدام آنها دقیقاً در یکی از هفتههای مقدس یهودیان قرار داشت و تعداد بسیاری از یهودیان سراسر جهان نیز خواستار لغو تاریخ اعدام بودند. با این حال در یک جلسهی اضطراری که به وسیلهی تیم قضایی انجام شد، اعدام آنها بدون تغییر زمانی باقی ماند. اعدام این ۲ نفر در زندان نیویورک و در تاریخ ۱۹ ژوئن ۱۹۵۳م انجام شد که در ابتدا «ژولیوس روزنبرگ» و سپس «اتل روزنبرگ» بر روی صندلیِ الکتریکی قرار گرفتند.
مراسم دفن این ۲ نفر، اما داستانی کاملاً متفاوت داشت! قرار بر این بود که «ژولیوس و اتل روزنبرگ» در تاریخ ۲۱ ژوئن دفن شوند و پس از اعلام این تاریخ، بیش از ۱۰ هزار نفر برای نشاندادن احترام خودشان به این ۲ نفر، در مراسم حضور پیدا کردند. علت این حضور بهطور کلی، به ۲ دلیل عنوان شدهاست؛ یکی اینکه بسیاری از این افراد معتقد بودند که «ژولیوس و اتل روزنبرگ» بیگناه بودهاند و تعداد دیگری نیز انحراف افکار عمومی از اصل ماجرا را دلیل این اعدام میدانستند.
تا سالیانِ سال و تا زمان سقوط شوروی، هیچ گزارش خاصی در زمینهی اطلاعات ارسالشده به وسیلهی تیم جاسوسان وجود نداشت، اما پس از سقوط شوروی، تعدادی از این پروندهها منتشر شدند! بررسیِ این پروندهها، اطلاعات شوکهکنندهی بسیار عجیبی را در اختیار محققین قرار داد! در کمال تعجب بهنظر میرسید که برنامهی اتمیِ شوروی بهطور کامل و با کمک جاسوسی از آمریکا به اجرا درآمده و در صورت عدم وجود این اطلاعات، شوروی تا قبل از سال ۱۹۵۵م به بمب اتمی نمیرسید! در این گزارشات، همچنین اشارات دقیقی به نقاط حساس ارتش آمریکا، جنگندههای طراحیشده، خصوصاً یو-۲، و همچنین برنامهی فضایی و اتمیِ آمریکا شدهاست.
فرزندان «ژولیوس و اتل روزنبرگ» تا به امروز تلاشهای بسیاری در زمینهی اثبات بیگناهیِ پدر و مادرشان انجام دادهاند. آنها همواره بر روی این نکته پافشاری داشتهاند و گفتهاند: «بسیاری از اتهامات ذکرشده در رابطه با پدر و مادرشان، در واقع مربوط به افراد دیگریست که درگیر در این پرونده بودهاند، اما دولت آمریکا برای جلوگیری از عدم اعدام آنها و مقصرنشاندادن اشخاصی با گناه کمتر، پدر و مادر آنها را اعدام کردهاست.» در این حین، «دیوید گرینگلس» و «روت گرینگلس»؛ یعنی برادر و همسرِ برادرِ «اتل روزنبرگ»، به ۱۰ سال زندان محکوم شدند. در سال ۲۰۰۱م، «دیوید گرینگلس» در مصاحبهای چنین عنوان کرد و گفت: «او خواهر و همسرِ خواهرش را قربانی کرد؛ چرا که همسر و فرزند خودش برایش مهمتر بودند.» با این حال، او به این مسئله اشاره کرد که او مخالف حکم اعدام بوده و اشخاص مهمتری نیز در این پرونده وجود داشتهاند. بسیاری معتقد هستند که شخصی بهنام «راسل سندرز» که از افراد مهم در توسعهی سیستمهای راداریِ آمریکا بود، مهمترین شخص در ارسال اطلاعات به شوروی بودهاست و دولت آمریکا نیز برای تخلیهی کامل اطلاعاتیِ او در سکوت خبری، این اعدام را انجام داده و به همین جهت بسیاری معتقد هستند که «ژولیوس و اتل روزنبرگ» به دلایل نامشخصی خودشان را قربانی کردهاند!
در سال ۲۰۰۴م، فیلمی مستند بهنام «Heir to an Execution» توسط نوهی «ژولیوس و اتل روزنبرگ»؛ یعنی «آیوی میرُپول» که نام فامیل خودش را از «روزنبرگ» به «میرُپول» تغییر داده، ساختهشد، که به رازهای پشت پرده، از زندگی تا مرگ آنها میپردازد.
بهنظر شما، اگر شوروی به بمب اتمی دست پیدا نمیکرد، آمریکا قصد داشت تا با بمباران اتمی، شوروی را نابود کند…؟! یعنی دلیل ناراحتیِ آمریکا، بهخاطر ناتوانیِ خودش در حملهی اتمی به شوروی بودهاست…؟!
نگارش و گردآوری؛ قجرتایم
برگرفته از یوتوب WOW Persian