مقدمهای بر اختلاف بین فلسطین و اسرائیل
قبل از پرداختن به مسئلهی فلسطین و اسرائیل باید بدانیم که فلسطین جزء سرزمینهایی است که اولین تمدنهای بشری در آن شکل گرفته و دارای قدمتی هزارانساله است. اقوامی مانند آموریان، آرمیان و کنعانیان نیز در این سرزمین شکل گرفتهاند. این سرزمین تا قبل از خلیفهی دوم «عمر بن خطاب» در دست رومیها بود؛ در زمان «عمر» پیماننامهی صلح بستهشد و تا زمان عثمانیها نیز در دست مسلمانان بود. تقریباً ۹۰% جمعیت آن را اعراب مسلمان، ۸% یهودیان و ۲% هم مابقیِ ادیان تشکیل میدادند که همهی آنان بدون هیچ مزاحمتی در کنار یکدیگر میزیستند.
جنبش صهیونیست؛ رویاروییِ مردم فلسطین و اسرائیل
در جنگ جهانی اول و پس از شکست عثمانی، این سرزمین بین کشورهای بزرگ تقسیم شد؛ فلسطین هم که جزئی از عثمانی بود، در سال ۱۹۱۷م به تصرف انگلیس و یکسال بعد هم این کشور رسماً به قیومیت انگلیس درآمد. قیومیت یعنی اینکه یک کشور نمیتواند خود را اداره کند؛ پس یک کشور قدرتمند بهعنوان کمک میآید و آن سرزمین را توانمند میکند و در آخر سرزمین را به مردم همان سرزمین میسپارد. در زمان قیومیت، یهودیان نفوذ زیادی در دولت انگلیس داشتند. از سوی دیگر جریان نازیسم و یهودیستیزی در جهان شکل گرفته و جریان هولوکاست نیز یکی از موارد توجیه ایجاد وطن ملی برای یهودیان بود.
«تئودور هرتسل» یک یهودی/اتریشی بود که بنیانگذار جنبش صهیونیست شد؛ او کتابی بهنام «کشور یهودی» نوشت و ضمن آن خواستار ایجاد کشوری یهودی شد و یکسال بعد این جنبش به رهبریِ او شکل گرفت. یهودیها با حمایت انگلیس شروع به مهاجرت، خریداری و حتی غصب سرزمینهای عثمانی در فلسطین کردند. صهیونیستها بیش از یکقرن پیش برای اتحاد بین یهودیان دنیا، حرکت خود را آغاز کردند و سراسر یهودیان دنیا را متوجه فلسطین بهعنوان سرزمین موعود نمودند. نخستین موج مهاجرت در سال ۱۸۸۱-۱۸۸۲م شروع شد که طیِ آن ۲۰ هزار نفر وارد فلسطین شدند.
از علل انتخاب فلسطین تا بیانیهی بالفور
اینکه صهیونیستها، فلسطین را بهعنوان کشور یهود انتخاب کردند، چند علت داشت:
۱. نخست اینکه تمام ادیان از خاورمیانه قد علم کردند.
۲. %۱۵ از انرژیِ نفتیِ جهان در خاورمیانه در حال تردد است و دارای ثروت زیادیست.
۳. خاورمیانه قلب اسلام است و بیشترین تراکم جمعیت مسلمان دنیا را دارد که این خود عامل قدرتمندیِ مسلمانان میشود.
۴. موقعیت جغرافیاییِ آنهم مهم است؛ چرا که خاورمیانه محل تلاقیِ چند قاره در دنیاست؛ به عبارتی قلب آسیا، آفریقا و اروپاست. در نتیجه، نمیتوان قدرت خاورمیانه را نادیده گرفت.
اوجگیریِ یهودیستیزی در اروپا موجب ایجاد جنبش یهود شد و با اشغال فلسطین توسط انگلیس و «بیانیهی بالفور»، موج مهاجرت به این سرزمین موسوم به علیا شکل گرفت و باعث جنگ بین یهودیان و مسلمانان شد. در اعلامیهی بالفور چنین آمده که انگلیس از تأسیس خانهای ملی برای یهودیان حمایت میکند. این اعلامیه سرآغاز تلاش در عرصهی بینالمللی برای تأسیس اسرائیل کنونی شد. آژانسهای صهیونیستی با ظاهر مسلمان و گاه مسیحی شروع به خریداریِ زمینها میکردند، اما این تمام ماجرا نبود؛ زیرا انگلیس با وضع قوانین عجیبوغریب، به آژانس در بهدستآوردن املاک کمک میکرد. صهیونیستها نیز هرچه میخواستند بهدست میآوردند.
تسهیل روند واگذاریِ زمین به یهودیان
«هربرت ساموئل» نمایندهی انگلستان، برای تسهیل روند واگذاریِ زمین به یهودیان، قوانین جدیدی صادر کرد که به تعدادی از آنها اشاره میکنیم:
۱. بستن دفاتر ارضی؛ منع خرید و فروش و همچنین تعیین مدت سهسال برای اجارهی زمینها، کمک زیادی به صهیونها کرد.
۲. بستن بانک عثمانی؛ این بانک به کشاورزان وامهای کمبهره میداد و کمک زیادی به کشاورزان میکرد.
۳. با واردکردن محصولات کشاورزی از خارج، به کشاورزانی که هنوز محصول خود را برداشت نکردهبودند، خسارت زیادی وارد شد، بهطوریکه باعث ورشکستشدن آنان میشد.
۴. تخریب و بهآتشکشیدن منازل مسلمانان توسط یهودیان و در نتیجه آوارگیِ ساکنان منازل!
۵. حکومت انگلیس بهصورت خودمختار زمینهای مسلمانان را از سوی خود به یهودیان اجاره میداد و گاه هبه (بخشش) میکرد!
۶. نزولخواران یهودی سهم عمدهای در ورشکستگیِ کشاورزان داشتند؛ در مقابل وامی که به آنان میدادند، ۲۰۰% سود میگرفتند (!) که همین امر باعث میشد تا کشاورزان نتوانند دیون خود را پرداخت کنند و در نتیجهی بدهی، مجبور بودند که زمینهایشان را واگذار کنند. (حربهای که میگویند فلسطینیان زمینهایشان را به یهودیان فروختهاند!)
۷. طبق قانون انگلیس کسی حق نداشت که بیشتر از سههزار دونم (هر دونم = هزار متر مربع) زمین داشتهباشد، مابقی را دولت انگلیس مصادره میکرد. علاوه بر آن، کشاورز مکلف بود که زمین را شخصاً کشاورزی کند، وگرنه باز هم مصادره میشد!
۸. دولت انگلیس زمینهای متروکه را مصادره میکرد و به بهانهی اینکه در آن کِشت و زرعی صورت نمیگیرد، آن را به یهودیان واگذار میکرد.
۹. اگر مسلمانی بدون اجازه از مدیر ادارهی ارضی، زمین بایری را آباد میکرد، سند مالکیت به آن نمیداد و محاکمه هم میشد!
۱۰. هر سرمایهگذار یهودیای میتوانست طرحی را در یکقطعه زمین اجرا کند و با صاحب زمین مذاکره نماید. در صورت عدم توافق هم میتوانست شکوائیهای تنظیم و به نمایندگان انگلیس تقدیم کند. در آنصورت دستور لغو مالکیت آن شخص صادر و به شخص سرمایهگذار اجازهی دخلوتصرف دادهمیشد!
جنگ و آوارگی بین فلسطین و اسرائیل
بدینترتیب انگلیس با وضع قوانین ظالمانه به نفع یهود، کاری کرد که صهیونیست بهراحتی در مدت کوتاهی بیشتر اراضیِ اعراب را بهدست بیآورد و باعث قدرتمندشدن یهودیها در فلسطین شد. اعتراض علمای دینی و مردم هم راه بهجایی نداشت و با سرکوب شدید همراه بود. از طرفی موج مهاجرت یهودیها به فلسطین رو به افزایش بود. صهیونیستها زمینهای باتلاقی و بیابانها را هم به مالکیت خود درآوردند و شروع به آبادکردن آنها کردند. بهسرعت شهرکسازی میکردند و مهاجران را در آن شهرکها اسکان میدادند. جمعیت یهودی رو به افزایش بود، اعراب مجبور به فروش املاک میشدند و ناچاراً از زمینهای خود به بیرون رانده میشدند.
چیزی نگذشت که دولت صهیونیسم اعلام موجودیت کرد. در سال ۱۹۴۷م، انگلیس کشور فلسطین را تَرک و آنجا را به صهیونیستها واگذار نمود. فلسطین به دو بخش تقسیم شد: فلسطین و یهود. ۵۴% به یهودیان و مابقی به فلسطینیها واگذار شد، اما پس از این، یهودیها مناطق بیشتری را به اشغال خود درآوردند. در سال ۱۹۴۸م، دولت اسرائیل با صدور منشور استقلال، اعلام موجودیت کرد و تلآویو را هم پایتخت اعلام نمود. پس از اعلام استقلال اسرائیل، در طول یکسال، بازماندگان هولوکاست و یهودیانِ راندهشده از کشورهای عربی، به این کشور مهاجرت کردند و جمعیت آن ۶۰۰ هزار نفر افزایش پیدا کرد.
آمریکا و روسیه اولین کشورهایی بودند که این کشور را به رسمیت شناختند و ایالات متحدهی آمریکا نیز تبدیل به متحد اصلیِ اسرائیل شد. بهمحض اعلام موجودیت، کشورهای همسایهی فلسطین به اسرائیل حمله کردند و با شکست مواجه شدند؛ چرا که اعراب با تشکیل حکومت یهود مخالفت داشتند. کشورهای مصر، سوریه، لبنان و عراق به حمایت از فلسطینیان برخاستند. این اعلام موجودیت با جنگهای خونینی همراه شد و پیشرویِ لبنان، سوریه و عراق از شمال متوقف شد. حملهی اردن نیز باعث تصرف اورشلیم بهدست صهیونها شد. نهایتاً اسرائیل موفق شد که جلوی پیشرویِ آنان را بگیرد و سازمانملل اعلام آتشبس کرد.
در فاصلهی آتشبس، اسرائیل تجدید قوا کرد، نیروی نظامیِ خود را سازماندهی نمود و پس از چندماه دوباره جنگ آغاز شد. اسرائیل توانست ۲۶% دیگر از مناطق اردن را تصرف کند، اردن نیز بخشی از کرانهی باختری را بهدست آورد. مصر هم توانست که نوار غزه را بهدست آورد. در این بین اسرائیل گروههای تروریستیِ مخفی را سازماندهی کرد. اسرائیل اعراب را از مناطقِ بهدستآمده بیرون راند و به اینترتیب جمعیت زیادی آواره شدند. جنگهای مهم اسرائیل با اعراب عبارتاند از جنگ ۱۹۴۸م، جنگ ۱۹۵۶م، جنگ ششروزه، جنگ یوم کیپور که پیشتر در پُستهای جداگانهی دیگری به این جنگها پرداختهایم.
جنگ و صلح؛ مبارزات فلسطین و اسرائیل
در جنگ ششروزه اسرائیل ضربات سنگینی به مصر وارد ساخت و توانست کرانهی باختری، نوار غزه، صحرای سینا و بلندیهای جولان را تصرف کند و پس از آنهم این مناطق، خط مرزیِ اسرائیل شد. ابتدا قرار بود که بیتالمقدس/اورشلیم منطقهی تحت نظارت سازمان بینالملل باشد و هر دو طرف درگیر اجازهی رفتوآمد داشتهباشند؛ البته بدون برخورد، اما پس از تصرف بیتالمقدس/اورشلیم این مسئله با مشکل مواجه شد. در سال ۱۹۷۳م، این کشور با سازمان آزادیبخش فلسطین «پیمان صلح اسلو» را امضاء کرد. در سال ۱۹۷۹م، حکومت مصر ناچاراً برای بازپسگیریِ صحرای سینا، در «پیمان کمپ دیوید» ناچار شد که با اسرائیل سازش کند. در سال ۱۹۹۴م، اردن هم پیمان صلح با اسرائیل را امضاء کرد. طیِ جنگهای مذکور، صهیونها ۷۸% از خاک فلسطین را تصاحب کردند و آوارگیِ فلسطینیان رو به افزایش بود. اسرائیل هر منطقهای را که اشغال میکرد، اعراب را از آن منطقه بیرون میراند.
در مراحل اولیه، حدود ۲۰۰ هزار فلسطینی به نوار غزه مهاجرت کردند، حدوداً صد هزار نفر به اردن، ۸۵ هزار نفر به سوریه و ۲۰ هزار نفر نیز به عراق پناهنده شدند. صهیونها که هنگام خروج انگلیس ۵۴% از اراضیِ فلسطین را در اختیار داشتند، ابتدا ۱۱% دیگر را بهدست گرفتند و سپس با اشغال سهچهارم از فلسطین، بیشتر آن را به تصرف خود درآوردند. در این بین جنبشهای حماس، حزبالله لبنان، جهاد اسلامی و جنبش انتفاضه هم نقشهای مهمی در مبارزات اعراب با صهیونیست داشتهاند. ایران نیز جزء کشورهایی است که پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷خ، با حمایتهای مالیِ گسترده و همچنین نیروی انسانی به کمک این جنبشها شتافت؛ بهطوریکه جنبش حزبالله لبنان با حمایت مستقیم جمهوریاسلامی ایران به وجود آمد. حکومت ایران معتقد به عقبنشینیِ بیچونوچرای صهیونیست میباشد. در طول این سالها، اسرائیل علاوه بر تکمیل تجهیزات نظامیِ خود، در بازارهای جهانی هم پیشرفتهای زیادی کردهاست.
رشد و پیشرفت چشمگیر اسرائیل
اسرائیل در تولید مواد ناخالص داخلی، رتبهی ۴۱ جهانی را بهدست آوردهاست. از لحاظ رتبهی دانشگاهی، بهترین وضعیت علمی را در خاورمیانه دارد. در سال ۲۰۰۸م، رتبهی ۲۳ در توسعهی انسانی را بهدست آوردهاست. از لحاظ امید به زندگی در مردمش، به بالاترین شاخصها در کنار دیگر کشورهای جهان قرار گرفتهاست. بنا بر گزارش سازمان گزارشگران بدون مرز، مطبوعات اسرائیل بالاترین میزان آزادی را در کشورهای خاورمیانه دارند. دانشگاههای آن طرفدار سیستم سکولار هستند (عدم مداخلهی دین در امور سیاست و جامعه). در مقایسه با دیگر کشورهای جهان، دومین کشور از لحاظ میزان چاپ کتاب و سرانهی کتابخوانی میباشد.
شایان ذکر است که تاکنون ۱۲ یهودیِ اسرائیلی موفق به دریافت جایزهی نوبل شدهاند که در مقایسه با جمعیت آن رتبهای قابل توجه و بالاست. اسرائیل عضو سازمان ملل متحد است و با ۱۵۰ کشور دنیا روابط دیپلماتیک دارد. از لحاظ تجهیزات نظامی در سطح بسیار بالایی قرار دارد و… اکنون معلوم نیست با چنین قدرتی که فراهم کرده، در تمامیِ عرصههای بینالمللی، آیا باز هم میتوان صهیونیست را از مناطق اشغالی خارج کرد؟ در صورتیکه بسیاری از کشورهای عربی، اسرائیل را به رسمیت شناختهاند، آیا حمایت و تأمین مالیِ جنبشها، نتیجهای خواهد داشت یا خیر…؟!
نگارش و گردآوری؛ قجرتایم
یک پاسخ
فلسطین ها بل که وارس کلی جهان است ای سنگ خار دوزخ