در این مطلب میخوانید:
مقدمهای بر ماجرای صلح در جنگ
در طول جنگ جهانی دوم وقایع و حوادثی متفاوت رخ داده که نبردهای هوابههوا و تاکتیکهای جنگیِ بسیاری از آندوران قابل روایتاند؛ رخدادهای مذکور با امکانات زمان خود، گاهیاوقات چشمگیر و شگفتانگیز هستند و با تمام این اوصاف، گاهی نیز با تمام نیرو، کشتار و ویرانیِ تمامعیاری در بین طرفین درگیر جنگ پیش میآمد که مایهی تأسف و تفکر است، اما لحظات دیگری هم از آن جنگ وجود داشته که با تمام این تعاریف، دریچهای از امید، وجود انسانیت و روح صلحدوست بشر را در خود نمایان ساختهاند. یکی از این وقایع در تاریخ ۲۰ دسامبر ۱۹۴۳م بین خلبانانی بهنام «چارلی براون» و «فرانتز استیگلر» رخ دادهاست؛ در سالهایی که پای آمریکا کاملاً به جنگ باز شده و بمبافکنهای خود را از انگلستان بر روی شهرهای آلمان گسیل میداشت.
بمباران برمن در آلمان
در سالی که جنگ جهانی دوم به اوج خود رسیده و آلمانها در سراسر فتوحاتشان با مشکلات عدیدهای روبهرو بودند، در «نبرد استالینگراد» شکست خورده و ارتش سرخ شوروی نیز از پیروزیِ بهدستآمده در «عملیات اورانوس» تجدید روحیه کرده و قوای خود را برای ضرباتی سنگینتر بازیافته است. ستواندوم «چارلی براون» خلبان هواپیمای بمبافکن سنگین B-۱۷F از رستهی ۳۷۹ بمبافکنهای نیروی هواییِ ایالات متحدهی آمریکا بوده که در یکی از مراکز عملیات هواییِ نیروی هواییِ بریتانیا مستقر شدهاند. این مرکز عملیات در جنوبشرقیِ بریتانیا واقع شده و «چارلی براون» نیز بههمراه خدمهی مستقر در B-۱۷، مسئول بمباران نقاط حیاتیِ برمن در آلمان میباشند؛ راه دستیابی به برمن در آلمان هم تنها از طریق دریای شمال امکانپذیر است.
این دومین عملیات «چارلی براون» و نخستین پرواز او بهعنوان فرماندهی هواپیماست و این امر برای او بسیار هیجانانگیز است، اما دیری نپایید که بر فراز برمن با آتش بیامان توپخانهی ضد هواییِ آلمانها روبهرو شد. پس از رهاسازیِ بمبها بر روی اهداف مورد نظر، درگیریهای هوایی هم شدت یافت و در اینزمان بمبافکن «چارلی براون» از ناحیهی بال، دُم هواپیما و سه موتور از چهار موتور آن، خسارات سنگینی را متحمل شد و راهی جز خلاصی از مخمصه برایش نگذاشت. در این لحظات چندین هواپیمای آلمانی به هواپیمای «چارلی براون» نزدیک میشوند که خدمهی بمبافکن با تیربارهای نصبشده بر روی هواپیمای «براون» سعی در نابودی و دورکردن هواپیماهای آلمانی و جلوگیری از صدمهی بیشتر به هواپیمایشان را دارند. کمبود اکسیژن از طرفی و آسیبدیدگیِ رادار هواپیما از طرف دیگر، هواپیما را در موقعیت چرخشی قرار میدهد و «براون» در بیهوشیِ موقت فرو میرود.
اکنون تنها چیزی که «چارلی براون» متوجه آن میشود، ارتفاع پایین هواپیما و چندپایی نزدیک به زمین در اراضیِ آلمانهاست. او در این لحظه تمام سعی خود را برای ارتفاعگرفتن و اجتناب از برخورد میکند و از بالای فرودگاهی رَد میشود که خلبانی بهنام «فرانتز استیگلر» یکی از تکخالهای لوفتوافه (نیروی هواییِ آلمان) در حال سوختگیری برای هواپیمای خود است. «فرانتز» بهعنوان قاتل جنگندههای B-۱۷ آمریکایی شناخته شده و تا آنزمان دستکم سرنگونیِ ۲۷ هواپیمای دشمن را در کارنامهی خود ثبت کردهاست. «فرانتز» با دیدن هواپیمای B-۱۷ آمریکایی، بهزودی آمادهی پرواز میشود. سپس از سمت راست و پشت بمبافکن به آن نزدیک میشود و در فکر این است که از شَر تیربارچیِ پشت آن هواپیما خلاص گردد و حملهی نهاییِ خود را عملی سازد.
انسان بیدفاع را هدف قرار نده!
زمانی که «فرانتز استیگلر» نزدیک آن میشود، چیزی که میبیند، خونی است که بر روی تیربار بهجا مانده؛ بله، درست است، تیربارچیِ هواپیمای «چارلی براون» جان خود را از دست دادهاست! از حفرههای بهوجودآمده در درون هواپیما هم پیداست که خدمه وضعیت مناسبی ندارند و حتی خودِ «براون» که خلبان است نیز وضعیت نابسامانی دارد. «فرانتزِ» آلمانی در آن لحظهی حساس، به یاد گفتههای فرماندهی خود در «نبرد شمال آفریقا» (یا نبرد صحرا) میافتد که میگفت: «شما اولاً خلبان هواپیمای جنگنده هستید، بودید و خواهید بود، نه چیز دیگر! اگر روزی بشنوم که کسی از خلبانان، انسانی بیدفاع مانند چتربازان را هدف قرار دادهاست، خودم او را خواهم کُشت!» هواپیمای بمبافکن آمریکایی در نظر «فرانتز»، بیدفاع و مانند همان چتربازان تداعی میشود. «فرانتز» با اشارهاش از خلبان بمبافکن «چارلی براون» میخواهد که خود را تسلیم کنند و به زمین بنشینند، اما «براون» عزم خود را برای برگشت جزم کردهاست!
در این لحظه «فرانتز استیگلر» نهتنها به آنها شلیک نمیکند، بلکه تا نقطهی خروجیِ آلمان در دریای شمال، آنها را اسکورت میکند و با «سلام نظامی» از خدمهی بمبافکن آمریکایی خداحافظی مینماید. «چارلی براون» پس از بازگشت به پایگاه، گزارش خود از عملیات فوق را به اطلاع فرماندهان ردهبالایش میرساند و از چگونگیِ نجات هواپیما و عدم شلیک خلبان آلمانی «فرانتز» هم سخن میگوید، اما بلافاصله این ماجرا در طبقهبندیِ محرمانهی اسناد نظامیِ آمریکا قرار میگیرد. اکنون فرماندهان آمریکایی بیم آن را دارند که تفکر جنگجویانهی نیروهایشان در برابر آلمانها تضعیف شود و نوعی همدلی بین آنها پیش آید! «براون» به علت شجاعت و برگرداندن هواپیما و خدمه در آن وضعیت، مدال افتخار میگیرد، اما هیچگاه به آن افتخار نمیکند؛ چرا که نجات جان خود را مدیون «فرانتز» خلبان آلمانی که نمیشناخت میدانست؛ گویی «فرانتز» خلبانبودن و منش انسانی داشتن را به وی آموخته بود.
ملاقات پس از حدود ۴۷ سال!
سالها بعد «چارلی براون» این روایت را در سال ۱۹۹۰م با جراید آلمانی در میان میگذارد و تصمیم دارد تا «فرانتز استیگلر» را پیدا کند. «فرانتز» که در سال ۱۹۵۳م به کانادا مهاجرت کردهاست، این روایت را در مجلهی «سربازان کهنهکار آلمانی» میبیند و شروع به نامهنگاری با «براون» میکند و مدتی بعد هر دو یکدیگر را ملاقات میکنند و در چندین برنامهی تلویزیونی و مجله نیز با ایشان مصاحبههایی ترتیب داده میشود که در ویدئوی زیر میتوانید مشاهده کنید؛ این ویدئو زمانی ضبط شده که «فرانتس» برای اولینبار «براون» را از زمان برخوردشان در جنگ جهانی دوم ملاقات کردهاست! سرانجام «فرانتز استیگلر» و «چارلی براون» با فاصلهی ششماه از یکدیگر در سال ۲۰۰۸م دیده از جهان فرو بستند. در ادامهی این پُست بهصورت کوتاه از زندگیِ آن دو خلبان مطالبی نوشتهایم که میتوانید بخوانید.
ویدئویی جالب از مصاحبهی «فرانتز استیگلر» و «چارلی براون»
دربارهی «فرانتز استیگلر»
«فرانتز استیگلر» در تاریخ ۲۱ آگوست ۱۹۱۵م در رگنسبورگ (در ایالت بایرن آلمان) به دنیا آمد و پرواز را در ۱۲ سالگی با گلایدر (یا بادپَر) آغاز کرد، اما در سال ۱۹۳۳م حدوداً ۱۷-۱۸ ساله بود که بهصورت انفرادی، پرواز با هواپیماهای دیگر را نیز فرا گرفت. او قبل از پیوستن به لوفتوافه (نیروی هواییِ آلمان)، در سال ۱۹۴۰م به لوفتهانزا (دیگر شرکت هواپیماییِ آلمان) پیوست و کاپیتان خطوط هوایی شد و بهعنوان مدرس خلبانی هم فعالیت میکرد. «فرانتز» پس از اینکه برادرش در حین پرواز بر فراز یک کانال در انگلیس درگذشت، برای خدمت با جنگندهی BF-۱۰۹ منتقل شد و در شمال آفریقا، سیسیل، ایتالیا و اروپای غربی جنگید که بهعنوان فرماندهی سه اسکادران (گردان هوایی) و دو مرتبه نیز بهعنوان فرماندهای که همه با جنگندههای BF-۱۰۹ پرواز میکردند، خدمت نمود.
«فرانتز استیگلر» با ۲۸ نبرد موفق (تخمین بیش از ۳۰ مرتبه) اعتبار بسیاری داشت؛ در واقع او ۴۸۷ مأموریت جنگی انجام داد که چهار بار مجروح شد و ۱۷ بار مورد اصابت گلوله قرار گرفت؛ چهار بار توسط جنگندههای دشمن، چهار بار توسط نیروهای زمینی و نُه مرتبه توسط توپچیها بمبافکنهای آمریکایی. همچنین او ششبار خود را از خطر حتمیِ مرگ نجات داده و ۱۱ بار هم هواپیمای آسیبدیدهی خود را به زمین زد. «فرانتز» در سال ۱۹۵۳م (حدوداً هشتسال پس از پایان جنگ جهانی دوم) به کانادا مهاجرت کرد و به مشاغل غیر نظامی رو آورد که موفق هم بود. او علاوه بر افتخاراتش در لوفتوافه، به دلیل اقدام دلسوزانهاش در ۲۰ دسامبر ۱۹۴۳م، «نشان ستارهی صلح» را از سوی فدراسیون متحدان مبارز در اروپا دریافت کرد. گمان میرود که او تنها خلبان لوفتوافه باشد که اینقدر شناخته شدهاست. سرانجام وی در تاریخ ۲۲ مارس ۲۰۰۸م در سن ۹۳ سالگی درگذشت.
دربارهی «چارلی براون»
«چارلی براون» در آوریل ۱۹۴۳م بهعنوان ستواندوم در نیروی هواییِ ارتش ایالات متحدهی آمریکا فارغالتحصیل شد. او در اوایل نوامبر ۱۹۴۳م بهعنوان خلبان/فرماندهی هواپیمای B-۱۷F وارد انگلستان شد و دو بار هم در انجام ۲۹ مأموریت جنگیِ بمبافکن در جنگ جهانی دوم مجروح شد. «چارلی» پس از پایان جنگ جهانی دوم و بازنشستگی در نیروی هوایی بهعنوان سرهنگدوم، حکمی را بهعنوان افسر ارشد ذخیره جهت خدمات خارجی دریافت کرد و به مدت ششسال در سراسر لائوس و ویتنام در طول جنگ ویتنام نیز خدمت نمود. نهایتاً پس از ۳۰ سال خدمت دولتی در سال ۱۹۷۲م بازنشسته شد و یک شرکت تحقیقاتی را تأسیس کرد.
«چارلی براون» در سال ۱۹۹۲م توسط فرماندار ویرجینیای غربی (زادگاهش) «جایزهی برجستهی ویرجینیای غربی» را، هم بهخاطر خدمات دولتی و هم حرفهی تحقیقاتیاش دریافت کرد. او همچنین در اکتبر ۲۰۰۱م از سوی فرماندار وقت ایالت مذکور «مدال فرماندار» را هم دریافت نمود، اما معتبرترین افتخارش با تأخیر توسط نیروی هواییِ ایالات متحدهی آمریکا در فوریهی ۲۰۰۸م به او اعطا شد؛ «نشان صلیب نیروی هوایی» (نفر دوم بعد از مدال افتخار) بهخاطر برگرداندن هواپیمای B-۱۷ آسیبدیدهی خود به انگلستان در طول مأموریتش در تاریخ ۲۰ دسامبر ۱۹۴۳م که روایت شد. او نیز سرانجام در نوامبر ۲۰۰۸م در سن ۸۶ سالگی درگذشت.
نگارش و گردآوری؛ قجرتایم
2 پاسخ
عالی
چرا تو یوتیوب فعال نیستید امروز چنل شما رو پیدا کردم اونم اتفاقی خیلی جامع توضیح دادین ممنونم