تقویم ایران در دورهی هخامنشیان و ساسانیان
از اصلاحات اجتماعی که در دورهی پهلوی به وجود آمد، اصلاح تقویم ایران است. ایرانیان در دورهی هخامنشیان تقویم خاصی داشتهاند و در دورهی ساسانیان تقویم اوستای را که همان تقویم کنونی باشد اختیار کردهاند. در سراسر اینمدت، تقویم ایران تقویم خورشیدی (یا شمسی) یعنی تابع گردش خورشید بودهاست و روز اول بهار؛ یعنی روز اعتدال ربیعی را آغاز سال قرار داده و سال را شامل ۳۶۵ روز دانستهاند. در تقویم اوستایی که در دورهی ساسانی معمول شده، سال شامل ۱۲ ماه است و هر ماه شامل ۳۰ روز. برای ۳۰ روز ماه ۳۰ نام از نامهای ایزدان، امشاسپندان و اصطلاحات دینیِ دیگر آیین زردشت را اختیار کردهبودند و ۱۲ نام از آن ۳۰ نام را به ماهها نیز دادهبودند؛ به همین جهت در هر ماهی یکروز پیش میآمد که نام روز و نام ماه یکی بود و آنروز را روز جشن میگرفتند. چون هر سال شامل ۱۲ ماهِ ۳۰ روزه؛ یعنی تنها شامل ۳۶۰ روز میشد، پنجروز آخر سال را جداگانه حساب میکردند و ایام تعطیل، پایان سال بود و آن را و «هیزک»، «بهیزک» یا «اندرگاه» میگفتند. در ضمن، ساعتهای اضافیِ هر سال را چون بهحساب نیاوردهبودند، نوروز و روز اول سال تغییر میکرد و در فصول مختلف قرار میگرفت.
تغییرات در تقویم ایران پس از اسلام
در آغاز دورهی اسلامی، تقویم قمری را که تازیان در صدر اسلام وضع کردهبودند و اعمال دینی تابع آن شدهبود را در ایران اختیار کردند و چون در این تقویم در میان آنکه ماه ۲۹ روز یا ۳۰ روز است، بیشتر تردید پیش میآمد. در آغاز دورهی مشروطیت برای کارهای اداری یک تقویم خورشیدیِ نجومی که تابع منطقهالبروج و صور فلکی بود و ۳۶۵ روز میشد را در ادارات دولتی پذیرفتند. این تقویم شامل ۱۲ ماه تابع حرکت خورشید در برجها بود؛ بدینگونه که حمل ۳۱ روز، ثور ۳۱ روز، جوزا ۳۲ روز، سرطان ۳۱ روز، اسد ۳۱ روز، سنبله ۳۱ روز، میزان ۳۰ روز، عقرب ۳۰ روز، قوس ۲۹ روز، جدی ۲۹ روز، دلو ۳۰ روز، حوت ۳۰ روز. پیداست که این تقویم سابقهی تاریخی در ایران نداشت. وعدهی روزهای ماههای آن مختلف؛ یعنی از ۳۲ روز تا ۲۹ روز بود و مردم نمیتوانستند آن را به یاد داشتهباشند و همیشه اشکال پیش میآمد. لازم به ذکر است که از زمان مغول در ایران معمول شدهبود که هر ۱۲ سال را یا دوره میگرفتند و برای هر سال یا نام مغولی داشتند که پس از ۱۲ سال تکرار میشد و هر سالی را بهنام یکی از جانوران میخواندند که نام آنها به فارسی این است: موش، گاو، پلنگ، خرگوش، نهنگ، مار، اسب، گوسفند، بوزینه، خرس، سگ، خوک.
نوروز یزدگردی و نوروز جلالی!
با اینهمه، تقویم خورشیدیِ اوستای دورهی ساسانیان در ایران مانده و فراموش نشدهبود و جشنهای آن مانند نوروز، مهرگان و سده نیز کموبیش معمول بود و حتی در کارهای کشاورزی برای تعیین موقع هر کاری در میان کشاورزان و دهقانان باقی ماندهبود. چون در زمان «یزدگرد سوم» آخرین پادشاه ساسانی، اصلاحی در آن کردهبودند، آن را «تقویم یزدگردی» نامیدند و در نتیجه، بهحسابنیاوردن چندساعت اضافیِ هر سال نوروز که میبایست در اول بهار باشد، به تابستان افتادهبود. «جلالالدین ملکشاه سلجوقی» چندتَن از اخترشناسان ایران از جمله «عمر خیام» را مأمور کرد که اصلاحی در این تقویم بکنند و ایشان در سال ۴۶۷خ این اصلاح را کردند و دوباره نوروز و آغاز سال را در اول بهار قرار دادند و آن تقویم را به مناسبت لقب «ملکشاه»، تقویم جلالی نامیدند. به همین جهت از آنروز منجمان دو نوروز در تقویمها قائل شدند؛ یکی نوروز یزدگردی؛ یعنی نوروزی که در زمان «یزدگرد سوم» افتادهبود و دیگری نوروز سلطانی یا نوروز جلالی؛ یعنی نوروز واقعی و اول بهار و اول سال جلالی.
اصلاح تقویم ایران در دورهی پهلوی
در دورهی پهلوی متوجه این عیب شدند که این تقویمهای مختلف کار را دشوار کردهاست و ایرانیانی که از قدیم تقویم مخصوص و بهترین تقویم جهان را داشتهاند، دلیل نداشت که رعایت تقویم باستانی و ملیِ خود را نکنند. این بود که قانونی از مجلس گذشت و به موجب آن تقویم باستانی و ملیِ ایران را رسمیت دادند و اصلاح مهمی که در آن کردند هم این بود که پیش از آن، ماهها یک در میان ۳۱ و ۳۰ روز بود و در این تقویم اصول منظمتری قائل شدند که ششماه اول سال ۳۱ روز و پنجماه ۳۰ روز و ماه اسفند نیز ۲۹ روز باشد و در سالهای کبیسه؛ یعنی هر چهارسال یکبار اسفندماه را هم ۳۰ روز حساب کنند. این اصلاح در امور زندگیِ روزانه و کارهای اجتماعی و علمی، یکی از مهمترین اصلاحاتیست که در این دوره کردهاند.
نگارش و گردآوری؛ قجرتایم
منبع؛ تاریخ معاصر ایران، سعید نفیسی