زندهیاد «سعید نفیسی» در تاریخ ۱۸ خردادماه ۱۲۷۴ در تهران متولد شد. پدرش دکتر «میرزا علیاکبرخان نفیسی» ملقب به «ناظمالاطباء کرمانی» از طبیبان دورهی قاجار بود که واژهنامهی پنججلدیِ فرانسه به فارسی را تألیف کردهاست. دکتر «عبدالحسین نوایی» در نوشتهی خود «سعید نفیسی» را چنین معرفی مینماید:
«وی از رجال ادب و شعر فارسی بود… نوشتن را دوست میداشت و برای هر مجله، نشریه و روزنامهای مقاله مینوشت… هر کسی کتابی بهنام او مینوشت میپذیرفت، هر که او را به هر جا دعوت میکرد، میرفت و هر که از او کتابی میخواست میداد، هیچگونه خِسَتی در این کار نداشت و این مسلماً ناشی از تربیت و فرهنگ خانوادگیِ او بود؛ چون پدرش نیز مردی سرشناس بود؛ «میرزا علیاکبرخان کرمانی» طبیب مشهور زمان، ملقب به «ناظمالاطباء». همه او را میشناختند. «سعید نفیسی» نیز در تهرانِ محدودِ زمانِ خود، همه را میشناخت و تدریس میکرد، نمیدانم چه مواردی را درس میداد و یا چگونه؛ زیرا هرگز شاگرد او نبودهام، ولی میدانم که او در زمینههای پهناوری به کار و تحقیق پرداخته، هم ترجمه کرده، هم نسخهی خطی تصحیح کرده، هم کتاب نوشته، هم به خاطرهنویسی پرداخته، هم شعر گفته، هم دربارهی «رودکی» به تحقیق کتابی نوشته، هم دربارهی سلطنت «رضاشاه» و… خلاصه هم داستان نوشته، هم تاریخ! آنهم تاریخ معاصر، آنهم در زمانی که «صاحبکار» زنده بود و…!»
نسل نویسندگان و پژوهندگان اواخر دوران حاکمیت قاجار، عموماً ثمرهی آغاز تحول اجتماعی و انقلاب مشروطیت هستند. پیشرفت سریع ساختار اقتصادی و اجتماعی، نطفههای نوزایی را کاشت و ثمراتش نیز بعدها به بار نشست. «سعید نفیسی» نیز مانند بسیاری از نویسندگان و پژوهندگان این دوره، سخت تحت تأثیر روشنگران عصر انقلاب مشروطیت بود؛ روشنگرانی که با سلاح قلم در راه روشنگری و استقلال و آزادیِ مردمشان میجنگیدند. آنها برای رهاییِ فکری و فرهنگی از خرافهپرستی و استبداد هزارانساله جنگیدند و عدهای نیز در این جنگ نابرابر مانند «میرزا آقاخان کرمانی» و «شیخ احمد روحی» و «میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل» و «میرزاده عشقی» و «فرخیِ یزدی» و «تقی اَرانی» و دیگران جانشان را نیز نثار کردند.
پژوهشهای تاریخی و اجتماعی و ادبی و حتی داستانوارههای «سعید نفیسی» را میتوان دنبالهی راه همان جاننثارانِ آرمانخواه دانست. میراث ادبی و تاریخی و پژوهشهای گوناگون «نفیسی» شامل یک کتابخانهی کوچک است. وی در عرصههای گوناگون پژوهش کرده و قلم زدهاست. از پژوهش تاریخی و نوشتن شرح حال شخصیتهای ادبی و علمی گرفته، تا تصحیح متون کهنسال فارسی و واژهنامهنویسیِ فارسی و فرانسه به فارسی و ترجمهی آثار تاریخی و ادبی و نوشتن داستان و غیره پرداختهاست. خوانندهی کنجکاو و تیزبین در نگاه نخست به همهی این عرصههای کار و تلاش «نفیسی»، آن اصول جاودانهی انسانی؛ یعنی بُعد اجتماعی و سیاسی و نگرش مردمی و انسانگراییِ او را به روشنی مشاهده خواهد کرد. کتاب «بابک خرمدین» که دربارهی جنبش استقلالطلبانه و مردمیِ خرمدینان بر ضد سلطهی اعراب بر ایران است، نشانهی برجستهی این گرایش اجتماعی و مردمیِ او میباشد. «نفیسی» مردم کشورش را، و پایداری و استقامت آنها را ستایش میکند. او به شعور اجتماعیِ مردم و به عقل و درایت تودهها باور دارد و معتقد است که شعور اجتماعی و صبر و استقامت مردم در درازمدت بر مستبدان و ستمگران و خرافهپرستان غلبه خواهد کرد.
استاد «سعید نفیسی» در پیشگفتار کتاب «بابک خرمدین» در همینباره چنین نوشتهاست:
«ایرانی بیحوصلگی و شتابزدگی و سبکسری در برابر حوادث ندارد… ظاهراً سرِ تسلیم پیش میآورد، اما در باطن دست از اندیشهی خود و آرزوهای خود برنمیدارد و با آنکه در ظاهر بُردبار و ناتوان است، در باطن مُصر و پایدار است و تواناییِ شگرفی در صبر و حوصلهی خویش اندوختهاست. اگر امروز نتوانست، فردا، و اگر فردا نشد، پسفردا… سرانجام کار خود را میکند و روزی بر دشمن بدخواه چیره میشود… مردم این سرزمین در نتیجهی نامردمیها و بیدادگریهای طبقات ممتاز و خاندانهای منسوب به طبقهی حاکمه و محرومیت اکثریت نزدیکبهاتفاق مردم ایران، از هر گونه حقوق بشری و آزادیهای مادی و معنوی و لذایذ و بهرهجوییهای روحانی و جسمانی بازداشتهشدهاند.»
«نفیسی» با چنین نگاهی به پژوهش و تألیف کتاب «بابک خرمدین» دست زدهاست تا پایداریِ مردم ایران و استقامت و شجاعت پیشگامان آنها را در مقابل حاکمیت خرافهپرست و نژادپرست اعراب نشان دهد. او در این کتاب انبوهی از اسناد و مدارک پراکنده دربارهی جنبش خرمدینان گرد آورده و این اسناد و مدارک از نویسندگانی گوناگون نیز نقل شدهاست که اطلاعات وسیعی در اختیار پژوهندگان قرار میدهند. هر چند که «نفیسی» در این کتاب به تجزیهوتحلیل تاریخی با شیوهی تاریخنویسیِ علمی دست نزدهاست، اما هر پژوهندهای که بخواهد دربارهی جنبش ملی و مردمیِ خرمدینان، تحلیلی علمی و تاریخی ارائه دهد، بیشک منبع اصلیاش کتاب «بابک خرمدین» خواهد بود. کتاب ارزشمند سهجلدیِ دیگری که «نفیسی» قبل از کتاب «بابک خرمدین» تألیف کرده و تکمیلکنندهی یکدیگر هستند، کتاب «محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی» است؛ در هر دو کتاب اندیشهی اصلی و اهداف یکیست. در کتاب «بابک خرمدین» پایداری با شمشیر است و در دیگری محیط زندگی و احوال و اشعار «رودکی» با قلم و کلام، که بُرَّندهتر از شمشیر است. در این کتاب، نخستین شاعر و سخنور مردمیِ ایران؛ یعنی «رودکی» در عرصهی زبان و ادب، جنبشی را آغاز میکند که نوید رهاییِ فرهنگیِ مردم ایران از زیر سلطهی زبان بیگانه در دورهی سامانیان را میدهد.
«سعید نفیسی» در این کتاب تماماً بر جنبههای اجتماعی و مردمیِ نخستین شاعر پارسیگوی ایران تأکید دارد و چنین مینویسد:
«این شاعر نابینای پیر، بزرگترین قهرمان میدان بود؛ کاری که «اسماعیل سامانی» (از امیران دودمان سامانی) با شمشیر بُرَّندهی خویش آغاز کردهبود، این «ابوعبداله جعفر بن محمد» (رودکی) با خامهی خویش به پایان رسانید. او راه را بر «دقیقی» و «کسابی مروزی» و «حکیم فردوسی» گشود. مهندس هنرمندی بود که خانهی جاویدان «عنصری بلخی» و «فرخی سیستانی» و «عَسجَدی مروزی» و «ناصرخسرو» را پایهی استوار نهاد. در آن هنگام که ایران برای رهایی از آسیب تازیان به خود جنبید، جنباننده و جنبندهای چون «ابو عبدالله جعفر بن محمد» (رودکی) میخواست و نیکبختی را که به وی رسید. دیوان شعر او کتابخانهای بود. پایهی زبان پارسی را او گذاشت و اگر «فردوسی» توانست کاخی بلند برافرازد که هرگز از باد و باران گزند نیابد، از آن بود که پیش از وی این «ابوعبداله جعفر بن محمد» (رودکی) آمدهبود…»
«سعید نفیسی» جدا از نویسندگی و تحقیق و غیره، به کار تدریس در مدارس عالی و همچنین دارالفنون، دانشگاه تهران و دانشگاههای کشورهای دیگری چون افغانستان، مصر، انگلستان و… پرداخته و عضو فرهنگستان هم بودهاست. وی پس از عمری تلاش و فعالیت در ۲۳ آبانماه سال ۱۳۴۵ در تهران درگذشت. از آثار قلمیِ او بیش از صدها کتاب و رسائل بزرگ و کوچک بر جای ماندهاست. یکی از آثار وی کتاب «به روایت سعید نفیسی؛ خاطرات ادبی، سیاسی، و جوانی» میباشد که از سه بخش به شرح زیر تشکیل شدهاست:
۱. خاطرات سیاسی: که در مورد ۲۶ نفر از شخصیتهای معاصر خودِ اوست؛ از جمله «نسیم شمال»، «علیاکبر دهخدا»، «علیاکبر داور»، «عبدالحسین هژیر»، «حاجعلی رزمآرا»، «عبدالحسین تیمورتاش»، «میرزاده عشقی»، «ابوالقاسم عارف قزوینی»، «احمد کسروی» و… از آنجا که با آنها از نزدیک ارتباط با آشنایی داشته، این خاطرات حاویِ اطلاعات تاریخی، فرهنگی و درسهای آموزندهایست که در شناسایی و معرفیِ رجالِ نامیافتهی نزدیک به دوران ما، میتواند مفید و مؤثر واقع شود. قسمتی از مقالات این بخش در فاصلهی سالهای ۱۳۳۴ تا ۱۳۳۸خ با عنوان «خیمهشببازی» تدریجاً تحریر و در مجلههای «سپید و سیاه» و «خواندنیها» به چاپ رسیدهاست.
۲. خاطرات ادبی: دربرگیرندهی ۶۷ خاطره از خودِ ایشان است که اطلاعات خوبی را از آن روزگار در اختیار علاقهمندان، بهویژه نسل نُو قرار میدهد که با حالوهوای آن زمانها چندان آشنا نیست.
۳. خاطرات جوانی: که شامل ۳۶ خاطره از دورهی جوانیِ نویسنده در محیطهای اجتماعی، سیاسی، آموزشی، خیابانها و میادین، مدرسه، بازیهای مراسم، مکتبخانهها، نوروز و مراسم تعزیه و جشنهای ملی/مذهبی، وضعیت فرهنگی، اجتماعی، خانوادهها و… سایر موضوعات است. یاد استاد «سعید نفیسی» گرامی و راهش پُررهرو باد…
نگارش و گردآوری؛ قجرتایم