«پتر سوم» نوهی دختریِ «پتر کبیر»
وی متولد ۲۱ فوریهی ۱۷۲۸م در شهر کیل واقع در آلمان و نوهی دختریِ «پتر بزرگ» بود. همسرش نیز «سوفیا آگوستا» آلمانی بود که بعدها بهنام «کاترین دوم» معروف شد و نقشی بسیار مهم در تاریخ روسیه ایفا کرد. «پتر سوم» تنها سهماه سلطنت کرد و در اینمدت به جنگ هفتساله با آلمان پایان داد. همچنین در روسیه، آزادیِ مذهب برقرار ساخت و امتیازات اشراف را کاهش داد. با اینکه روستبار بود، ولی مدام از آلمانها تعریف میکرد و پشتیبان آلمان بود؛ همین مسئله باعث خصومت و نفرت طبقهی اشراف و حتی گارد امپراطوریِ تزار شد. ابتدا او را از کار برکنار کردند و یکهفته بعد در تبعیدگاهاش بهدست یکی از خاندان اشراف به قتل رسید؛ البته میگویند که همسرش در جریان قتل دست داشتهاست.
«کاترین دوم» ملکهی مقتدر روسیه
همانطور که قبلتر گفتهشد، «سوفیا» آلمانی بود و مادر «پتر» در زمان ولیعهدی، او را به دربار خواست و برای پسرش بهعنوان همسر برگزید، اما «پترِ» سادهدل که بهاجبار مادرش با «سوفیا» ازدواج کردهبود، در همان اول به او گفت که دل در گرو یکی از زنان دربار دارد؛ همین مسئله باعث جداییِ عاطفیِ این دو شد؛ بهطوریکه «پتر» بهصورت پنهانی با معشوقهاش زندگی میکرد و «سوفیا» نیز دوستان خودش را داشت. «سوفیا» در خاطراتش مینویسد: «وقتی فهمیدم که ولیعهد مرا دوست ندارد، میخواستم به آلمان برگردم، اما زرقوبرق دربار برایم جذاب بود.»
نکتهی دیگر این است که «کاترین» دختری باهوش بود و فهمید که برای حکومت بر این کشور، اول باید با زبان و فرهنگ آنجا آشنا شود. به همین دلیل روزانه ۱۰-۱۲ ساعت تاریخ و ادبیات روسیه را مطالعه میکرد و از آنجا که دختری تحصیلکرده بود و به زبانهای آلمانی، انگلیسی و ایتالیایی مسلط بود، زبان روسی را هم بهراحتی آموخت؛ بهطوریکه بعد از چندماه بهراحتی صحبت میکرد و کسی متوجه خارجیبودن او نمیشد. برای جلب محبوبیت بیشتر، دین خود را به ارتدکس تغییر داد و نام «کاترین دوم» را برای خود برگزید و به اینترتیب ظاهری کاملاً روسی پیدا کرد و همچنین محبوب درباریان شد. «کاترین» و «پتر» (ولیعهد وقت) هیچ ارتباطی با یکدیگر نداشتند و نُهسال از ازدواجشان میگذشت و هنوز فرزندی نداشتند؛ از طرفی ملکه «الیزابت» نگران ولیعهد آینده بود. چندی بعد «کاترین» بچهدار شد و نامش را «پاول» گذاشت. هویت پدر اصلیِ «پاول» مشخص نیست و به همین دلیل «پتر» از ترس آبروریزی، او را به فرزندی پذیرفت. البته دو بار دیگر هم مجبور شد که فرزندان «کاترین» را به فرزندی بپذیرد!
«پاول یکم» ولیعهد روسیه، فرزند نامشروع «کاترین دوم»
همهچیز زیر سر «کاترین» بود؛ «کاترین» زنی جاهطلب بود و حاضر هم نبود که وقت خود را تنها صرف بزرگکردن فرزندانش کند. از موقعیت خود در دربار هم راضی نبود. با سفرای انگلیس و فرانسه ارتباط برقرار کرد و در ازای اطلاعاتی که به آنها میداد (جاسوسی)، پول خوبی دریافت میکرد. بر ثروت «کاترین» هر روز افزوده میشد؛ بهطوریکه کمکم به فکر کودتا افتاد. از طرفی حال ملکه «الیزابت» هم رو به وخامت میگذاشت. «کاترین» برای تصاحب قدرت، زمان را مناسب میدید. پس شروع به نامهنگاری با سران ارتش کرد. ارقام پیشنهادیِ «کاترین» بسیار وسوسهکننده بود. چندی بعد ملکه «الیزابت» از دنیا رفت و بالاخره «پتر» به سلطنت رسید. بعد از تاجگذاریِ «پتر»، رابطهی «کاترین» و «پتر» سردتر هم شد. «پتر» علناً با معشوقهاش زندگی میکرد و از امور مملکت اطلاعی نداشت. از اینرو، موقعیتی مناسب برای «کاترین» فراهم کرد.
نخست کاری کرد که «پتر» از سلطنت عزل شود، اما در کمتر از یکهفته «پتر» به ضرب گلوله به قتل رسید! «کاترین» بهزودی جای شوهرش را در دربار گرفت و در بین درباریان نیز محبوبیت زیادی بهدست آورد. «کاترین» در قدم اول به فکر گسترش مساحت امپراتوری افتاد. اوکراین، لهستان و کریمه را به روسیه ملحق کرد. در طول ۳۴ سال سلطنت، هفتمیلیون نفر به جمعیت روسیه اضافه کرد. در پایان حکومت «کاترین»، روسیه بسیار شبیه به اروپا شدهبود. اشراف به زبان فرانسه صحبت میکردند. فلسفه و ادبیات برای روشنفکران از نان شب واجبتر بود و همچنین دختران در سنین پایین به مدرسه میرفتند. این شاهزادهخانم آلمانی تمام آرزوهای «پتر» را (که باعث خشم درباریان بود) جامهی عمل پوشانید.
نگارش و گردآوری؛ قجرتایم