«یان هوس»؛ روشنگری که در آتش جهل و ارتجاع مسیحیت سوخت! + تصاویر

امروز در تقویم تاریخ سالروز اعدام «یان هوس» است، کسی که می‌گفت: «به دنبال حقیقت باشید، به حقیقت گوش دهید، حقیقت را بیاموزید، از حقیقت تا سرحد مرگ دفاع کنید؛ زیرا حقیقت شما را نجات خواهد داد.» و بر همین اساس تا لحظه‌ای که جسمش در میان آتشِ «جهل مقدس» ‎سوخت، از حقیقت دفاع کرد!
یان هوس

روز ششم جولای در جمهوریِ چک تعطیل رسمی است برای بزرگداشت «یان هُوس» (Jan Husکشیش و متکلمی که چکی‌ها او را به‌خاطر مبارزه‌اش با کلیسای کاتولیک و پادشاهی هابسبورگ به‌عنوان قهرمان ملی ستایش می‌کنند. زمان و مکان دقیق تولد «یان هوس» مشخص نیست و مورخان فاصله‌ی سال‌های ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۳م را به‌عنوان تاریخ تولد او ذکر کرده‌اند. محل تولد «هوس» نیز تا مدت‌ها محل اختلاف بود، تا این‌که چندین مورخ روستای تاریخیِ هوسینتس در جنوب کشور کنونیِ چک را زادگاه این متکلم معرفی کردند. اکنون خانه‌ی «هوس» در این روستا که بازسازیِ آن در سال ۲۰۱۵م به مناسبت ششصدمین سالمرگ او به پایان رسید، به‌عنوان موزه و نمایشگاه فعال است. درباره‌ی خانواده‌ی «یان هوس» هم اطلاعات دقیقی وجود ندارد؛ زیرا خانواده‌اش جزو دهقانان فقیر بودند، اما در اسناد تاریخی آمده که «یان هوس» در دانشگاه پراگ درس خوانده‌است؛ در سال ۱۴۰۰م به‌عنوان استاد دانشگاه کار خود را آغاز کرد و یک‌سال بعد هم رئیس دانشکده‌‌ی فلسفه‌ی این دانشگاه شد که ریاستش یک‌سال ادامه داشت.

یان هوس
یان هوس؛ احتمالاً در حال نشان‌دادن یک بازنمای تاریخی!

او در ابتدا به‌ویژه با آثار «جان ویکلیف» مصلح دینیِ انگلیسیِ پیش از خود، آشنا شد و برخی از نوشته‌های او را ترجمه کرد. از اولین نوشته‌های او فقط چند قطعه‌ی پراکنده از فعالیت دانشگاهی، سخنرانی‌های رسمی و تفسیر متون مقدس و آثار جدلی‌اش باقی مانده‌است. «یان هوس» در سال ۱۴۰۲م به مقام کشیشی رسید و در کلیسای بیت‌لحم پراگ کار وعظ و موعظه را آغاز کرد. او سخنوری قهار بود و سخنرانی‌هایش به زبان چکی باعث یافتن مخاطبان بیشتر شد. در همین کلیسا بود که او از «خطاهای کلیسای کاتولیک» سخن گفت، اما همه‌ی این مبارزه چگونه آغاز شد…؟

یان هوس
کُپیِ توماس کرکبی از پرتره‌ی (نقاش ناشناس) از جان ویکلیف

در سال ۱۴۱۱م، «پاپ» که برای جهاد علیه ملکه‌ی ناپل (نام حاکمیتی در جنوب شبه‌جزیره‌ی ایتالیا) «لادیسلاوس اول» به پول احتیاج داشت، اعلام کرد که آمرزش‌نامه‌های جدیدی به مردم اعطا خواهد شد تا با خرید آن گناهان خود پاک کنند! چون این خبر در پراگ اعلام شد، «یان هوس» و پشتیبان و رفیقش «ژروم پراگی» علنا بر ضد فروش آمرزش‌نامه‌ها به‌ موعظه پرداختند و به‌طور شفاف، وجود عالم برزخ را مورد پرسش قرار داده و به اقدام کلیسا که برای گردآوریِ پول، خون دین مسیحیت را می‌ریخت تاختند. «یان هوس» در کار نکوهش و ملامت پاپ از این نیز پیشتر رفت و او را دزد و غاصب و حتی ضد مسیح (Antichrist؛ بدترین صفتی که می‌شود در دین به کسی داد!) نامید. قسمت اعظم مردم، طرفدار نظرات «هوس» بودند و عمال پاپ را چنان مورد استهزا و فحاشی قرار دادند که پادشاه هر گونه وعظ یا عملی را علیه اعطای آمرزش‌نامه قدغن کرد! سه تَن جوان که این حکم را نادیده گرفتند، برای محاکمه به انجمن شهر فراخوانده شدند؛ هرچه «یان هوس» از آنان شفاعت کرد و گفت که سخنرانی‌های او آن‌ها را برانگیخته است، تفاوتی ایجاد نکرد؛ نتیجتاً آن‌ها محکوم گشتند و گردن هر سه نفرشان را زدند!

شاید این پست هم برای شما جالب باشد:  هوشنگ سیحون؛ از آرامگاه فردوسی و بوعلی سینا تا خیام و نادرشاه! + تصاویر
یان هوس
موعظه‌ی یان هوس؛ تذهیب از یک نسخه‌ی خطی در چک، دهه‌ی ۱۴۹۰م

پاپ در این هنگام «یان هوس» را تکفیر کرد؛ البته «هوس» آن را نادیده گرفت و به نصیحت شاه، پراگ را تَرک گفت و مدت دو سال در روستاهای بیرون شهر در انزوا زیست. در این دو سال، وی بزرگ‌ترین آثار خود را (برخی را به زبان لاتینی و بعضی را به زبان چک) نوشت. تقریباً در تمام آثار، الهام‌بخش وی «جان ویکلیف» است. «یان هوس» پرستش شمایل و مجسمه، مراسم اعتراف و آب‌و‌تاب بیش از اندازه‌ی مراسم دینی را مردود شمرد. با تهدید و ملامت آلمان‌ها و طرفداری از اسلاوها به نهضت خویش رنگ قومی و مردم‌پسندانه‌ای داد. در رساله‌ای به‌نام «خرید و فروش اشیای متبرک» روحانیونی را که به خرید و فروش اشیای مقدس و مقامات کلیسایی مشغول بودند، مورد حمله قرار داد. سپس در کتاب «خطاهای شش‌گانه» مزدگرفتن کشیشان را برای انجام وظایف مذهبی در هنگام تعمید، تأیید، قداس، ازدواج و یا تدفین محکوم ساخت و عده‌ای از روحانیان پراگ را به فروختن روغن مقدس متهم کرد.

یان هوس
یان هوس در شورای کنستانس، اثر کارل فردریش لسینگ در قرن ۱۹م

«یان هوس» تمام عقایدی را که به اتهام آن‌ها او را سوزاندند، از لابه‌لای اوراق همین کتاب‌ها بیرون کشیده‌شدند. «یان هوس» می‌گفت که «کلیسا نباید دارای اموال مایملک دنیوی باشد. همچنین معتقد بود که کلیسا نه روحانیان به‌تنهایی و نه همه‌ی مسیحیان، بلکه مجموع رستگاران و نجات‌یافتگان است، چه در آسمان و چه در زمین؛ پیشوا و رئیس کلیسا نیز مسیح است، نه پاپ! پاپ، چه از نظر ایمان و چه از نظر اخلاق، معصوم و مصون از خطا و لغزش نیست؛ او نیز ممکن است گناهکاری لجوج باشد.» همه‌ی کلام «یان هوس» آن بود که «شوریدن علیه پاپِ خطا‌کار اصل است و قیام‌کردن بر ضد او، در حقیقت، اطاعت‌کردن از مسیح است.»

یان هوس
نقاشی یان هوس در شورای کنستانس، اثر واسلاو بروژیک در سال ۱۸۸۳م

هنگامی که در سال ۱۴۱۴م شورای عمومیِ کلیسا برای خلع سه پاپ متخاصم در شهر کنستانس تشکیل شد و برنامه‌ای نمایشی با عنوان «اصلاح کلیسا» را شروع کرد، به نظر می‌آمد که فرصت مناسبی برای آشتی‌دادن هوسیان و کلیسا پیش آمده‌است. «زیگیسمونت» امپراتور مقدس روم، برای برقرارساختن وحدت مذهبی و صلح و آرامش در بوهم (سرزمینی تاریخی در اروپای مرکزی‌ست که امروزه در بخش غربیِ جمهوری چک جای گرفته‌است) دلواپس بود. از این روی، پیشنهاد کرد که «یان هوس» به کنستانس برود و برای مصالحه با کلیسا اقدام کند و تعهد کرد که در این سفر خطرناک، برای رفتن به کنستانس و در صورتی که رأی شورا مورد قبول او نبود، در بازگشت به بوهم به وی تأمین جانی بدهد! همچنین به او تضمین داد که در شورا به وی اجازه داده‌شود که علناً و در برابر مردم، سخنرانی کند و عقاید خویش را بیان دارد.

شاید این پست هم برای شما جالب باشد:  تاریخ شیعه؛ نگاهی مفید به شجاعت و خیانت!
یان هوس
پرتره‌ی هوس بر روی مدال

با وجود آن‌که یارانش او را از این سفر بر حذر می‌داشتند و نگران او بودند، «یان هوس» همراه سه تَن از نُجبای چک و عده‌ای از دوستان در اکتبر ۱۴۱۴م عازم کنستانس شد. در آغاز ورود با «یان هوس» در نهایت ادب و آزادی رفتار شد، اما با شکایت عده‌ای از مخالفانش در شورا، وی را فرا خواندند و مورد بازجویی قرار دادند و از پاسخ‌های او برای‌شان مسلم شد که با بدعت‌گذاری بزرگ سر و کار دارند! پس فرمان دادند تا به زندانش افکنند. «یان هوس» در زندان بیمار شد؛ چنان‌که به مُردنش چیزی نمانده‌بود. پاپ «یوآنس بیست‌و‌سوم» پزشک مخصوص خود را برای معالجه‌ی وی گسیل داشت. «زیگیسمونت» از این‌که شورا امان‌نامه‌ای را که وی به «یان هوس» داده نقص کرده‌است، شکایت کرد، اما پاسخ شنید که شورا ضامن عمل و تعهد او نیست و دخالت در امور روحانی از اقتدار وی خارج است؛ کلیسا حق دارد که برای به‌محاکمه‌کشیدن دشمنان دین، قوانین مملکتی را نادیده بگیرد!

یان هوس
آلفونس موچا؛ استاد یان هوس در حال موعظه در کلیسای بیت‌لحم: «حقیقت غالب است!» ۱۹۱۶م، بخشی از اثر ۲۰ نقاشی، حماسه‌ی اسلاو

در ماه آوریل، «یان هوس» را به قلعه‌ی گوتلیبن (که در کنار راین قرار داشت) بردند و در آن‌جا او را به زنجیر بستند و چنان او را در گرسنگی قرار دادند که بار دیگر بیمار شد. در این میان، رفیق قدیمی‌اش «ژروم پراگی» با شتاب وارد کنستانس شد و بر دروازه‌های شهر، کلیساها و خانه‌های کاردینال‌ها درخواست‌نامه‌ای را میخ کرد و از امپراتور و شورا تقاضا نمود که به وی اجازه‌ی صحبت در ملاءعام داده‌شود. بر اثر اصرار دوستان، «یان هوس» شهر را تَرک گفت و رهسپار بوهم شد، اما در بین راه توقف کرد و علیه طرز رفتار و سلوک شورا با «یان هوس»، وعظ و سخنرانی کرد. وی را گرفتند و به کنستانس بازگردانیدند و به زندان افکندند. در اوایل ژوئن، پس از هفت‌ماه بازداشت، «یان هوس» را با زنجیر در برابر شورا حاضر کردند. نظر او را درباره‌ ۴۵ مطلبی که از آرای «جان ویکلیف» استخراج شده و از آرای مردوده بودند، جویا شدند؛ اکثر موارد را رَد و معدودی را تصدیق کرد. آن‌گاه مطالبی را که از کتاب خودِ وی درباره‌ی کلیسا بیرون کشیده‌بودند، در برابرش نهادند؛ وی اظهار تمایل کرد که از هر رأیی که شورا با استناد به کتاب مقدس رَد کند، وی نیز دست بکشد. (درست کاری که «مارتین لوتر» چند دهه بعد به تقلید از او انجام داد.)

یان هوس
مارتین لوتر و یان هوس؛ هر دو در حال انجام مراسم عشای ربانی، تصویری از ساکسونیِ قرن شانزدهمی که نشان‌دهنده‌ی هم‌بستگیِ لوتری‌ها با هوسی‌ها است.

شورا اظهار داشت که تمام مطالب و آرای مستخرج از کتابش را، بدون هیچ‌گونه ادعا، کتمان و پرده‌پوشی، تکذیب کند. «یان هوس» امتناع ورزید و نپذیرفت. پس از سه‌روز بازجویی و شکنجه، و کوشش‌های بیهوده‌ای که از جانب امپراتور و کاردینال‌ها برای واداشتن او به انکار و تکذیب گفته‌هایش شد، او را به زندانش بازگرداندند. شورا به وی و به اعضای خود چهار هفته مهلت داد تا مسئله را به‌خوبی وارسی کنند؛ زیرا تصمیم‌گرفتن درباره‌ی آنچه پیش آمده‌بود، برای شورا دشوارتر و بغرنج‌تر از «یان هوس» بود. چطور می‌شد بدعت‌گذاری را زنده گذاشت و بر تمام سیاست‌ها و قتل‌عامی که به اتهام بدعت‌گذاری در گذشته صورت گرفته، داغ بطلان نکشید و آن‌ها را جنایات غیر انسانی ندانست…!

شاید این پست هم برای شما جالب باشد:  قائم مقام فراهانی؛ دلسوز وطن چطور کشته شد؟
یان هوس
آماده‌شدن برای سوزاندن هوس در آتش

سرانجام در روزی چون امروز؛ یعنی ششم جولای سال ۱۴۱۵م، در کلیسای جامع کنستانس، اعضای شورا «یان هوس» را محکوم کردند؛ فرمان دادند تا نوشته‌هایش را بسوزانند و خود او را برای مجازات به مقامات دولتی سپردند. «یان هوس» را به بیرون شهر (که توده‌های هیزم را برای سوزاندنش بر روی هم انباشته بودند) کشانیدند. برای آخرین‌بار به او پیشنهاد شد که از عقاید خود برگردد و جان خویش را برهاند، لیکن نپذیرفت. شعله‌های آتش او را در حالی که سرود می‌خواند، در میان گرفت. گفته می‌شود زمانی که «یان هوس» را به چوبه‌ی آدم‌سوزی بستند و یک روستایی دسته‌ای هیزم را به‌پای او ریخت، «یان هوس» از حیرت فریاد زد: «لعنت بر جهل مقدس!»

یان هوس
آماده‌سازیِ اعدام هوس

رفیق قدیمی‌اش «ژروم پراگی» را برای تماشای اعدام او آورده‌بودند؛ در لحظه‌ای که «یان هوس» در آتش می‌سوخت، وحشت و ترس بر او چیره شده‌بود؛ پس در برابر شورا از تعلیمات دوست خود تبری جست. دوباره به زندانش بردند. در زندان به تدریج ترسش از بین رفت و شجاعت خود را بازیافت. تقاضای صحبت کرد و پس از مدتی طولانی او را در شورا حاضر کردند. در شورا به دفاع از دوست آزادی‌خواهش پرداخت و او دستگاه مخوف دین او را هم در همان محلی که «یان هوس» را سوزانده بودند، به آتش کشید! چون خبر مرگ «یان هوس» به وسیله‌ی پیک‌ها، به بوهم رسید، یک انقلاب ملی برپا شد و در جریان این انقلاب، «یان ژیژکا» شهسوار یک‌چشمِ ۶۰ ساله، ارتشی را برای جنگ با قوای «زیگیسمونت» (کسی که به «یان هوس» امان‌نامه داده‌بود) آموزش داد و در چند نبرد، جنگ را بردند و به کشتار روحانیون مسیحی و راهبه‌ها و غارت کلیسا‌ها پرداختند؛ این جریان تا حدود ۱۰ سال پیس از مرگ «یان هوس» ادامه یافت و با مرگ «یان ژیژکا» دیگر تمام شده‌بود. «یان ژیژکا» هنگامی که در سال ۱۴۲۴م درگذشت، وصیت کرد که از پوست بدنش یک کوس جنگی بسازند! طرفداران «یان هوس» در اروپای مرکزی پراکنده شدند، اما هم‌آنان به مرور و تا یک‌قرن بعد، زمینه‌ی توسعه‌ی پروتستانتیسم را تسهیل کردند! اگر دوست داشتید پُست «مارتین لوتر تکفیر و جنگ‌های تلخ مذهبی آغاز شد!» بخوانید. در ادامه تصاویری جالب توجه مربوط به دوران «یان هوس» و وقایع پس از مرگش را مشاهده می‌کنید.

یان هوس
یان ژیژکا رهبر سربازان هوسی‌ها
یان هوس
آلمانی یا اتریشی، قرن ۱۶م؛ مدال صدمین سالگرد هاس
یان هوس
بنای یادبود هوس در کنستانس؛ جایی که وی در آن اعدام شد، ۱۸۶۲م
یان هوس
هوس در آتش، اثری در حدود ۱۵۰۰م
یان هوس
حدود دو هزار نفر از پیروان هوس توسط مردم شهر به معادن پرتاب شدند!
یان هوس
یادبود هوس در میدان شهر قدیمیِ پراگ که در سال ۱۹۱۵م ساخته‌شد.
یان هوس
مدال هوس، نمایش پرتره و لحظه‌ی سوزاندن او
یان هوس
مشخصات هوس روی مجسمه‌ی جوردانو برونو

نگارش و گردآوری: قجرتایم

اگر به «تاریخ» علاقه‌مند هستید؛ پیشنهاد می‌کنیم حتما در اینستاگرام خود به خانواده‌ی بزرگ ۳۴۰,۰۰۰ نفری «قجرتایم» بپیوندید! صفحه‌ی اینستاگرام ما به صورت «روزمره»، بروزرسانی می‌شود؛ پس همین حالا افتخار بدهید و در اینستاگرام خود شناسه‌ی «QajarTime» را جستجو و فالو کنید.

5/5 - (1 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *